درسنامه آموزشی هدیه های آسمانی کلاس ششم با پاسخ درس هفتم: دست در دست دوست
-
هدیههای آسمانی
- درس 1: یکتا
- درس 2: بهترین راهنمایان
- درس 3: سرور آزادگان
- درس 4: باغ سرّی
- درس 5: شتربان با ایمان
- درس 7: سیمای خوبان
- درس 8: دست در دست دوست
- درس 9: دوران غیبت
- درس 10: جهان دیگر
- درس 11: آداب زندگی
- درس 12: دانشآموز نمونه
- درس 13: سفرهای با برکت
- درس 14: عید مسلمانان
- درس 15: راز موفقیت
- درس 16: حماسه آفرینان جاودان
- درس 17: زیارت
غروب حیرت انگیزی است.
آسمان حالت دیگری دارد.
پرندگان هرکدام راهیِ لانهی خود شدهاند.
روشنایی روز کمکم در حال بی رمق شدن است.
انگار اتّفاق عجیبی در راه است.
شب شگفتی است.
حسّ دیگری دارم.
سوار بر اسب به سمت حرم سیّدالشّهدا (علیه السّلام)، پیش میروم.
تنهایی، تاریکی، سکوت،
نسیم خنکی در حال وزیدن است.
حال دیگری دارم.
گویا کسی مرا به خود میخواند.
مگر قرار است چه اتّفاق مهمی بیفتد؟
صدای باد، همدم من در آن فضای تاریک است.
امّا من، آرام و بی صدا در دل ذکر میگویم.
الله اکبر، الله اکبر ...
الحمدلله، الحمد لله...
سبحان الله، سبحان الله...
از فاصلهای نه چندان دور، صدایی توجّه مرا به خود جلب میکند.
گوش خود را به باد میسپارم.
گویی صدای پای کسی است.
آرام آرام نزدیک میشود.
نزدیک و نزدیکتر،
باوقار، سنگین و نرم،
دیگر فاصلهای نمانده است، چهرهاش را به خوبی میبینم.
مردی بلند بالا، خوشسیما و دوستداشتنی،
از دیدن چهرهی زیبا و روحانی او و همچنین لبخند شیرینش، آرامشی در من ایجاد شده است.
ماندهام چه بگویم، واژهها تاب عظمت او را ندارند.
سلام میکند و مرا به نام صدا میزند و میپرسد: «در این شب جمعه به کجا میروی، ای شیخ حسن حلی؟»
خدایا، او کیست؟
نام مرا از کجا میداند؟
در این وقت شب با من چه کار دارد؟
شکوه و عظمتش مانع میشود که نامش را بپرسم.
میگویم: «برای زیارت به حرم آقا و مولایم امام حسین (علیه السلام) میروم.»
چیزی نمیگوید؛ اما چهره و نگاهش بیان کنندهی رضایت قلبی او از این کار است.
سکوتی معنادار حکمفرما شده است.
در کنار یکدیگر به سمت حرم حرکت میکنیم.
به دقّت، حرکات و رفتارش را نظاره میکنم.
حالم دگرگون است.
نمیدانم چه بگویم و چگونه بر این حالت خود مسلط شوم.
سخنانی کوتاه بین من و او رد و بدل میشود.
چقدر دوست دارم این گفتوگو ادامه پیدا کند.
سؤالاتی چند ازآن بزرگوار میپرسم.
باکمال حیرت، سؤالات را یک به یک و به آسانی هر چه تمامتر پاسخ میگوید. احساس میکنم بامرد فاضل و دانشمندی روبهرو هستم؛ لذا فرصت را غنیمت میشمرم و سؤالات دیگری که ذهنم را به خود مشغول کرده و تا آن زمان برای آنها جواب مناسبی نیافتهام، میپرسم.
پرسشها و پاسخهای روشن درپی هم تا اینکه مسئلهای میپرسم و او پاسخی میدهد. به نظرم سند سخن را در کتاب و روایتی ندیدهام.
با مهربانی به من میفرماید: «هنگامی که به منزل بازگشتی فلان کتاب را باز کن، فلان صفحه و فلان سطر آن را بخوان».
ناگهان به خود میآیم و با خود میگویم، شاید این شخص که در کنارم میآید و چنین مطلع و آگاه است، مولای عزیزم امامزمان (عَجَّلَ اللهُ ُفَرَجه) باشد. برای اینکه واقعیت برایم معلوم شود، میپرسم: «آیا من میتوانم حضرت صاحب الزمان (عَجَّلَ اللهَُ فَرَجه) راببینم یانه؟»
در همین حال کمی به من نزدیکتر میشود و دستش را در دستم میگذارد و این جملهی به یادماندنی را بر زبان میآورد که: «چگونهصاحب الزمان (عَجَّلَ اللهُ فَرَجه) را نمیتوان دید و حال اینکه دست او در دست توست؟»
باشنیدن این سخن بیاختیار از شدت شوق از حال میروم و بیهوش میشوم.
وقتی به هوش میآیم باحیرت و شگفتی به اطراف مینگرم تا شاید روی زیبای او را دوباره ببینم. مات و حیران ماندهام، دستی به سر و صورتم میکشم و دقیقتر به دور و بر خودنگاه میکنم؛ اما کسی را نمیبینم.
افسوس که او رفته است.
باران اشک امانم نمیدهد.
لحظهای چهرهی زیبای او را فراموش نمیکنم.
... اینک من ماندهام و حسرت دیدار دوباره.
کامل کنید (صفحهٔ 47 کتاب درسی)
پاسخ سؤالات زیر را به ترتیب اعداد جدول بنویسید؛ سپس حروف رابهترتیب، کنارهم بگذاریدو بخوانید.جملهی به دست آمده، یکی ازسخنان امام زمان (علیه السلام) است.
1ـ اگر جایی آب نداشتیم برای نماز خواندن به جای وضو آن را انجام میدهیم. (16- 5 - 17 - 12)
2ـ شهر امام رضا (علیه السلام) است. (1 - 11 - 14 - 7)
3ـ با گرفتن آن، نماز آیات واجب میشود. (9 - 13 - 8)
4ـ تعداد امامان بعد از امام حسین (علیه السلام). (2 - 4)
5ـ حیوانی که با نام ذوالجناح میشناسیم. (6 - 15 - 3)
امام زمان (علیه السلام) میفرماید:
«من به یاد همهی شما هستم»
به نظر شما این جمله با موضوع درس چه ارتباطی دارد؟
در متن درس شیخ حسن حلی که به زیارت امام حسین (ع) میرود، امام زمان در مسیر او سر میزند و از حال او جویا میشود و این همان فرمایش حضرت است که به یاد همه است.
عهد با دوست
سال گذشته در درس «خورشید پشت ابر»، عهدهایی با امام زمان (عَجَّلَ اللّٰهُ فَرَجه) بستید.
آیاعهدهای خود را به خاطر میآورید؟ بله فکرمیکنید چقدر در انجام دادن آنها موفق بودهاید؟ سعی کردهام به تمام عهدهایم عمل کنم.
اگر امسال بخواهید عهد خود را با امامزمان (عَجَّلَ اللّٰهُ فَرَجه) تجدید کنید، چه عهدهایی با او میبندید؟
گفت و گو کنید (صفحهٔ 49 کتاب درسی)
فکر کنید و با مشورت دوستانتان بگویید ما چگونه میتوانیم از توجه امام زمان (عَجَّلَ اللّٰهُ فَرَجه) و دعاهای ایشان بهرهمند شویم؟
از انجا که امام همواره به یاد ما و مراقب اعمال ما هستند، پس ما هم لحظهای از ایشان غافل نشویم و قبل از انجام هر کاری خوب فکر کنیم که آیا کار ما باعث شادی یا موجب ناراحتی ایشان میشود. اگر بتوانیم هر لحظه دل امام زمان (ع) را با رفتار ها و اعمال شایسته مان شاد کنیم قطعا دعای خیر آن حضرت شامل حل ما خواهد بود .
با خانواده (صفحهٔ 49 کتاب درسی)
چه دعاهایی درباره ی امام زمان (عَجَّلَ اللّٰهُ فَرَجه) میشناسید؟