درسنامه آموزشی هدیه های آسمانی کلاس ششم با پاسخ درس چهارم: باغ سری
-
هدیههای آسمانی
- درس 1: یکتا
- درس 2: بهترین راهنمایان
- درس 3: سرور آزادگان
- درس 4: باغ سرّی
- درس 5: شتربان با ایمان
- درس 7: سیمای خوبان
- درس 8: دست در دست دوست
- درس 9: دوران غیبت
- درس 10: جهان دیگر
- درس 11: آداب زندگی
- درس 12: دانشآموز نمونه
- درس 13: سفرهای با برکت
- درس 14: عید مسلمانان
- درس 15: راز موفقیت
- درس 16: حماسه آفرینان جاودان
- درس 17: زیارت
تابستان آمده است …
چند بچّه بدون توجّه از خانهی خود دور میشوند و به سراغ ماجراجویی میروند. آنها داخل دیواری که بین برگها پنهان شده است، یک در کوچک میبینند.
با تعجّب به هم نگاه میکنند. گویی میخواهند بپرسند این در به کجا باز میشود …
و برای بازکردن در تلاش میکنند!
مهدی و هادی، بازی خود را قطع، و آنها را تماشا میکنند.
بچّهها، زور بازویشان را به کار میگیرند و بالاخره در با صدای جیغ مانندی باز میشود.
هادی جلو میرود و به آنها میگوید:«بچّهها ورود به این باغ ممنوع است».
ولی آنها بدون توجّه به هادی وارد باغ میشوند.
مهدی میگوید :«بچّهها شما نباید بدون اجازهی صاحب باغ وارد آن بشوید».
آنها باز هم توجّهی نمیکنند.
آنجا یک باغ کوچک است؛ با دیوارهایی نسبتاً بلند و حوضچهای پر از آب در وسط آن.
هیچ کسی آنجا نیست.
مهدی دوباره از بیرون باغ با صدای بلند به آنها میگوید :«شما اجازه ندارید در آن باغ بازی کنید … آنجا مکانی خصوصی است».
امّا آنها به گشت وگذار خود در باغ ادامه میدهند.
مهدی و هادی با تعجّب به یکدیگر نگاه میکنند و میگویند :«آنها به تذکّر ما توجّه نمیکنند. چگونه آنها را متوجّه خطایشان کنیم؟»
بچّهها در گوشهای از باغ یک دوچرخه پیدا میکنند؛ دوچرخه قدیمی و خراب است؛ ولی راه میرود. آن طرفتر یک نیمکت است و در کنارش درختی با انجیرهای رسیده. تمام اطراف پر از علف است و بوی گلهای معطّر همه جا به مشام میرسد؛ گلهای قرمز و زرد و... .
بچّهها فریاد میزنند:«جانمی جان … این باغ جای خوبی برای بازی است!»
و شروع میکنند به خوردن انجیرها! و تعداد زیادی از گلها را زیر پا له میکنند!
سپس چند نفری سوار دوچرخه میشوند و در حالی که با عجله، نزدیک به دیوار دور میزنند، فریاد میکشند:«!… این باغ ماست … باغ سرّی ما … !».
ناگهان صاحب باغ از راه میرسد و با ابروهای گره خورده بچّهها را نگاه میکند. ... آنها از درد به خود میپیچند.
برایم بگو (صفحهٔ 28 کتاب درسی)
هادی و مهدی برای آگاه کردن بچّهها چه کارهای دیگری میتوانستند انجام دهند؟
از بزرگتر کمک میخواستند و عاقبت بد این کاررا بیان میکردند.
پیشنهاد بازی در مکان دیگری را میدادند.
تدبّر کنیم (صفحهٔ 29 کتاب درسی)
این آیه را بخوانید.
وَ لتَکُن مِنکُم اُمَّئٌ یَدعونَ اِلَی الخَیرِ وَ یَأمُرونَ بِالمَعروفِ وَ یَنهَونَ عَنِ المُنکَرِ وَ اُولٰئِکَ هُمُ المُفلِحونَ
باید از میان شما، جمعی باشند که دیگران را به نیکی دعوت کنند و آنها را به کارهای خوب فرا بخوانند و از زشتیها بازدارند. آنها همان رستگاران هستند. (سورهی آل عمران، آیهی 104)
- با این کلمهها ، ترجمهی آیه را کامل کنید: خوب ؛ نیکی ؛ دیگران ؛ زشتیها
- با توجّه به معنای آیه، به کار هادی و مهدی در دین چه میگویند؟
امر به معروف و نهی از منکر
بررسی کنید (صفحهٔ 29 کتاب درسی)
کدامیک از جملات به «امر به معروف» و کدامیک «نهی از منکر» مربوط است؟
به نماز نگو کار دارم؛ به کار بگو وقت نماز است. امر به معروف
مدرسه، خانهی دوم ماست؛ در حفظ تمیزی و زیبایی آن بکوشیم. امر به معروف
خو شقول و خو شرفتار باشید تا همه شما را دوست داشته باشند. امر به معروف
در کار دیگران تجسّس نکنید. نهی از منکر
گفت و گو کنید (صفحهٔ 30 کتاب درسی)
- اگر کسی خطایی کند، شما چه میکنید؟
با رعایت ادب واحترام طوری که به شخصیت فرد خطا کار لطمهای وارد نشود وخیلی دوستانه اشتباه او را به وی تذکر میدهیم و از او میخواهیم که آن کار زشت و ناپسند را تکرار نکند.
- اگر شما خطا کنید، دوست دارید چگونه شما را متوجّه خطایتان بکنند؟
به دو از هر گونه خشم و خشونت، خطای من را تذکر دهند زیرا شاید به عاقبت کاری که انجام میدادم آگاه نبودهام و این تذکر باعث آگاهی من شود.
ایستگاه فکر (صفحهٔ 30 کتاب درسی)
تشویق کردن دیگران به کارهای خوب چه اثری دارد؟
تذکّر دادن به دیگران دربارهی کارهای بد چه ضرورتی دارد؟