Loading [Contrib]/a11y/accessibility-menu.js

گاما رو نصب کن!

اعلان ها
اعلان جدیدی وجود ندارد!
کاربر جدید

جستجو

میتونی لایو بذاری!
درحال دریافت اطلاعات ...

درسنامه آموزشی اصول عقاید (3) کلاس دوازدهم معارف با پاسخ درس 3: سراب

آخرین ویرایش: 10:04   1403/11/15 29 گزارش خطا

قرآن کریم درمقابل ایمان صحیح و مطلوب، ایمانی را مطرح می‌کند که بر پایه‌هایی بنا شده که نه تنها صاحب خویش را به سر منزل مقصود نمی‌رساند، بلکه همچون مرکبی سرکش، او را گرفتار گمراهی و ظلم بزرگی می‌گرداند. خداوند در توصیف کسانی که چنین ایمانی دارند، می‌فرماید:

- اعتقادشان همچون درختی پلید و بی‌ریشه است که از روی زمین کنده شده و هیچ ثباتی ندارد. (سورهٔ ابراهیم، آیهٔ 26)

- تلاششان مانند تلاش کسانی است که دو دست خود را به سوی آب گشوده‌اند تا آن را به دهانشان برسانند، اما به آن نخواهند رسید. (سورهٔ رعد، آیهٔ 14)

- اعمالشان همچون سرابی است در زمینی هموار که انسان تشنه آن را آب می‌پندارد و به سراغ آن می‌رود، ولی هنگامی که به آن می‌رسد آن را چیزی نمی‌یابد. (سورهٔ نور، آیهٔ 39)

- سرانجامشان سرانجام کسانی است که از آسمان سقوط کرده‌اند و پرندگان [در هوا] آنها را می‌ربایند و یا تندباد ایشان را به جای دوردستی پرتاب می‌کند. (سورهٔ حج، آیهٔ 31)

به راستی ایمان این افراد به چه چیزی تعلق یافته است؟ چه دیدگاهی نسبت به غیب دارند؟ پیرامون خدا چگونه می‌اندیشند؟ دربارهٔ جن و فرشتگان و… نظرشان چیست؟ به طور کلی جهان‌بینی‌شان بر چه اعتقاداتی بنا شده است؟

ایمان به غیب نداشته باشید لطفاً!!!!!

ایمان به غیب، گسترهٔ دید انسان را افزایش می‌دهد و زندگی را معنادار می‌کند. اما آیا براساس اینکه مؤمنان به غیب ایمان می‌آورند، باید به هر ادعایی که پیرامون غیب است، ایمان آورد؟

بدیهی است که معنای اینکه قرآن می‌گوید مؤمنان کسانی، هستند که به غیب ایمان می‌آورند، این نیست که هر چیزی را که به شکل امر نهانی به ما گفتند بگوییم ما مؤمنیم پس آن را قبول داریم. مثلاً فردی می‌گوید من لشکری از جن دارم که چنین و چنان است و چنین و چنان می‌کند. آن‌گاه ما بگوییم، چون به ما گفته شده است: «اَلَّذینَ یُؤمِنونَ بالغَیبِ» و به غیب ایمان داشته باشید، پس ما باید به ادعای او هم ایمان داشته باشیم!

در طول تاریخ ادعاهای بسیاری دربارهٔ غیب وجود داشته که اغلب آنها، ادعاهایی نادرست دربارهٔ خدا، فرشتگان، جن و چگونگی ارتباط آنها با یکدیگر و جهان خلقت بوده است. این ادعاها جهان‌بینی جوامع را شکل داده و به دنبال آن، رفتارهای ویژه‌ای را به همراه داشته است. عجیب آن است که ایمان به این توهمات متأسفانه بازار پررونقی نیز داشته و عمده رسالت پیامبران الهی مبارزه با آنها در طول تاریخ بوده است. ممکن است این سؤالات مطرح شود که:

- مهم ترین این ادعاها چه بوده و به چه شکلی ظاهر شده است؟
- دلیل و انگیزهٔ مطرح شدن آنها چه بوده است؟

توهمی به قدمت تاریخ

با بررسی تاریخ بشر با موضوعی شگفت‌انگیز و البته طولانی روبه‌رو می‌شویم: شرک و وجود شریک برای خداوند. هرچند دربارهٔ نقطهٔ آغاز این توهم که خداوند شریک دارد، اختلاف نظر وجود دارد، اما از قرآن کریم چنین فهمیده می‌شود که این موضوع حداقل از زمانی نزدیک به حضرت نوح در میان بشر وجود داشته است. ممکن است این سؤال مطرح شود که: آیا مشرکان، شریکان واحدی را در طول تاریخ برای خداوند قائل بوده‌اند یا آنکه مردمان هر عصری یا مکانی، شرکای متفاوتی برای خداوند درنظر گرفته بوده‌اند؟

انواع شریکان پنداریِ خداوند

وقتی آیات قرآن کریم را مطالعه می‌کنیم در می‌یابیم که مشرکان چند چیز را برای خداوند شریک قرار داده بودند. مهم‌ترین آنها عبارت بودند از:

الف) بت‌ها

قرآن کریم از بت‌ها با تعبیر «اصنام»، «اوثنان» و «تماثیل» یاد کرده است و به میزانی به این موضوع پرداخته که می‌توان تاریخچه‌ای از اعتقاد به آنها را به دست آورد:

مردم در زمان حضرت نوح با اعتقاد به پنج بت، آنها را می‌پرستیدند و در برابر دعوت مصرانه پیامبرشان، از پرستش آنها سرباز نزدند. پس از ایشان، مهم‌ترین رسالت حضرت هود، بازداشتن قوم عاد از بت‌پرستی بوده است. در زمان حضرت ابراهیم بابل از مراکز بت‌پرستی بود و بتخانه‌ای بزرگ با بت‌های فراوان در آن قرار داشت. حتی عموی حضرت ابراهیم که سرپرستی وی را برعهده داشت، بت‌تراش بود.

در زمان حضرت موسی، اعتقاد به بت‌ها به گونه‌ای در دلِ مردم بنی اسرائیل رسوخ یافته بود که حتی پس از نجات از چنگال فرعون، از حضرت موسی درخواست تعیین بت به عنوان معبود برای قوم خود کردند:

وَ جَاوَزْنَا بِبَنِی إِسْرَائِیلَ الْبَحْرَ فَأَتَوْا عَلَی قَوْمٍ یَعْکُفُونَ عَلَی أَصْنَامٍ لَهُمْ قَالُوا یَا مُوسَی اجْعَلْ لَنَا إِلَهًا کَمَا لَهُمْ آلِهَةٌ... (سورهٔ اعراف، آیهٔ 138)

بنی‌اسرائیل را [سالم] از دریا عبور دادیم. [ناگاه در راه خود] به گروهی رسیدند که اطراف بت‌هایشان، با تواضع و خضوع، گرد آمده‌ بودند. [در این هنگام، بنی‌اسرائیل] به موسی گفتند: «تو هم برای ما معبودی قرار ده، همان‌گونه که آنها معبودان [و خدایانی] دارند!...»

حضرت موسی قوم خود را اندرز داد، اما اثر نکرد و زمانی که برای میعاد خداوند رفت، سامری با ساخت گوساله‌ای از زیورآلات، سبب بت‌پرست شدن بسیاری از بنی‌اسرائیل شد. 

اعتقاد به بت در میان این قوم تداوم یافت. «تورات» از بت‌پرستی یهودیان در دوران پس از حضرت سلیمان خبر داده است. داستان بت‌پرستی قوم «ثمود» و دعوت حضرت صالح نیز در قرآن آمده است.

پس از بعثت خاتم پیامبران، حضرت محمد (ص) نخستین جملهٔ ایشان خطاب به مردم مکه در آغاز دعوت علنی بر دوجنبه تأکید داشت: جنبهٔ ایجابی، یعنی دعوت به بندگی انحصاری خداوند، و جنبهٔ سلبی، یعنی وانهادن هر باور شرک‌آمیز. قرآن کریم نیز به موضوع شرک و باورهای عرب جاهلی نسبت به بت‌ها توجه ویژه داشته است و این نشان از جایگاه بت‌ها در فضای اجتماعی و فرهنگی آن دوره دارد.

بی‌تردید اعتقاد به بت‌ها و پرستش آنها، با انگیزه‌ها و دیدگاه‌های مختلف، در میان مردم عرب رواج داشته و پررونق‌ترین و جدی‌ترین شیوه پرستش در میان ایشان بوده است. قرآن کریم نام چند بت بزرگ آن روزگار را آورده است (لات، عُزّیٰ و مَناة). نام‌گذاریِ افراد و قبایل به نام این بت‌ها (مثلا عبدمَناة، عبد یغَوث. اِمرئ‌اُلقیس، عبدوَدّ، عبدالعزّی و تیَم‌اللات) نشان از اهمیت آنها بین مردم آن دوره دارد. بت‌ها به قبیله یا تیره‌ای از یک قبیله منسوب و به نام آن خوانده می‌شدند. برخی بت‌ها (مثلاً عزّی) نزد همهٔ قبایل محترم بودند.

از نگاه بت‌پرستان، بت‌ها نگهبانان و پشتیبان قبیله و افراد آن به شمار می‌رفتند. اهل قبیله، بت‌ها را در جنگ‌ها، کوچ‌ها و مسافرت‌ها با خود می‌بردند تا از آنها یاری بگیرند و دشمنان قبیله را از تعرض به قبیله بازدارند. افراد قبیله خود را فرزند بتشان می‌خواندند و رها کردن پرستش بت قبیله را نشانهٔ رهاکردن پیوند قبیله‌ای می‌شمردند. ناگوارترین رویداد برای آنان به اسارت رفتن بتشان بود؛ گویی همهٔ قبیله اسیر شده است. از این رو، وقتی در جنگی شکست می‌خوردند، گاه از بت خود روی برمی‌گرداندند و بتی دیگر برمی‌گزیدند. برای بت‌ها محفظه‌ای ویژه می‌ساختند و کسانی را به نگهبانی از آنها می‌گماشتند. این محفظه، یا در معابد نگه‌داری می‌شد و مردم برای عبادت به آنجا می‌رفتند، یا همراه قبیله جابه‌جا می‌شد. هرجا قبیله توقف می‌کرد، آن محفظه را زیر چادر مخصوص قرار می‌دادند تا مردم وظیفهٔ عبادی خود را در برابر بت، در آنجا بجا آورند.

علاوه بر بت‌های همگانی، هرکس نیز با توجه به توان مالی و جایگاه اجتماعی‌اش، بتی ویژه فراهم می‌آورد و آن را در جایی از معبد نصب می‌کرد و به آن تقرب می‌جست. برخی دیگر، بتشان را در خانه می‌گذاشتند و چون به سفر می‌رفتند، به آن تبرک می‌جستند و در بازگشت از سفر نیز همین کار را می‌کردند. این امر از ویژگی‌های مشترک مردم مکه بود. ثروتمندان برای بتشان محفظه می‌ساختند. آنها که نمی‌توانستند، به داشتن بت بسنده می‌کردند و ناتوان‌تر از آنها کسانی بودند که سنگی را بی‌آنکه پیکره‌ای باشد، می‌یافتند و همان را در برابر حرم یا جایی دیگر نصب و بر گرد آن طواف می‌کردند (انصاب). داشتن بت‌های کوچک قابل حمل، تراشیده و یا سنگ ساده نیز متداول بود. این بت‌ها را با خود همراه داشتند و به آنها تبرک می‌جستند تا نشانی از شیفتگی آنان به کعبه و بت‌های اصلی باشد.

بت‌های مشهور عرب غالباً «ایزدبانو» بودند و نام‌هایی چون لات، عزّی، مَناة و نائله نشانهٔ همین امر است. به نوشتهٔ مفسران، یکی از وجوه تعبیر قرآنی «إِنْ یَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ إِلَّا إِنَاثًا (سورهٔ نساء، آیهٔ 117) »، همین نکته است. در عین حال، برای هر ایزدبانو زوجی نیز وجود داشت. مثلاً عزیز، زوج عزّی بود. در نام‌گذاری بت‌ها، اوصاف و نقش آنها در نظر گرفته می‌شد. مثلاً سَعد، ودّ و رُضا خدایان «بخت‌یاری»، «فراوانی» و «ثروت» بودند.

نکتهٔ قابل توجه آنکه مردم قریش (ساکنان مکه) علاوه بر عزّی که خدای اختصاصی آنان بود، بت‌های همهٔ قبایل را تکریم و عبادت می‌کردند. از این‌رو، تمام بت‌های عرب را در کعبه گرد آورده بودند و این برای آنان منافع مادی و معنوی داشت. برخی مورخان تعداد بت‌های داخل کعبه را هنگام فتح مکه، که به امر پیامبر از بین برده شدند، غیر از تمثال پیامبران، 360 بت نوشته‌اند.

ب) اجرام آسمانی

جریان دعوت و احتجاج حضرت ابراهیم با پرستندگان خورشید و ماه و ستارگان، نمونهٔ کاملی از پرستش اجرام آسمانی است. پرستش این اجرام، در میان مردم عرب شبه جزیره نیز رایج بود. نام‌هایی چون عبدشمس، عبدالمحرَّق و عبدالشارق نشان این موضوع است. قرآن کریم صراحتاً مخاطبان خود را از سجده بر خورشید و ماه نهی کرده است و این نیز نشانهٔ رواج باور به خدایی اجرام نورانی آسمان و پرستش آنها در آن زمان است. حتی برخی گفته‌اند که مردم عرب و به ویژه عرب جنوب، سه جرم آسمانی (ماه و خورشید و زهره) را به مثابهٔ نماد یک خانواده (پدر، مادر و فرزند) می‌پرستیدند و نام‌های متفاوت بت‌ها نیز به همین سه پدیدهٔ آسمانی و به اعتبار یکی از اوصاف آنها، رایج بود.

ج) اولیای الهی

یکی دیگر از اموری که به جای خدا عبادت شده‌اند، اولیا و پیامبران الهی بوده‌اند. 

اتَّخَذُوا أَحْبَارَهُمْ وَ رُهْبَانَهُمْ أَرْبَابًا مِنْ دُونِ اللَّهِ وَالْمَسِیحَ ابْنَ مَرْیَمَ... (سورهٔ توبه، آیهٔ 31)

قرآن کریم در نهی از این موضوع و بی‌اساس بودن این کار مشرکان، خطاب به حضرت عیسی می‌فرماید:

ای عیسی، پسر مریم، آیا تو به مردم گفتی: من و مادرم را همچون دو خدا به جای خداوند بپرستید؟ ایشان در پاسخ بیان داشتند که؛ منزهی تو! من حق ندارم آنچه را که شایستهٔ من نیست، بگویم! اگر چنین سخنی را گفته باشم، تو می‌دانی! تو از آنچه در روح و جان من است، آگاهی و من از آنچه در ذات (پاک) توست، آگاه نیستم! به یقین تو از تمام اسرار با خبری. (ر.ک. سورهٔ مائده، آیهٔ 116)

د) جن و فرشتگان

برخی مشرکان برای خدای تعالی شرکایی از جن انتخاب کرده بودند. قریش معتقد بودند که خدای تعالی دختری از جن به همسری گرفته و از آن دختر ملائکه به وجود آمده‌اند. بنابراین آنها فرشتگان را مؤنّث می‌پنداشتند.

نقش شرکا در اندیشۀ مشرکان

اکنون که با انواع شریکانی که برای خداوند درنظر گرفته می‌شد، آشنا شدیم ممکن است این سؤال مطرح شود که: از نگاه این افراد، شریکان چه نسبتی با خدا داشته و در چه اموری با خداوند مشارکت دارند؟ همهٔ امور الهی مانند خالق بودن، رازق بودن، تدبیر و مدیریت امور جهان و… یا برخی از آنها؟ برای پاسخ به این پرسش به قرآن‌کریم مراجعه می‌کنیم:

وَ لَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضَ لَیَقُولُنَّ اللَّهُ قُلْ أَفَرَأَیْتُمْ مَا تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ... (سورهٔ زمر، آیهٔ 38)
و اگر از آنها (مشرکان) بپرسی چه کسی آسمان‌ها و زمین را خلق کرد، حتماً می‌گویند خدا. بگو پس به من خبر دهید از آن خدایانی که به غیر خدا می‌پرستید…

بنابراین از نظر مشرکان تنها خداوند آفرینندهٔ آسمان‌ها و زمین است.

اندیشه در آیات (صفحه 39 کتاب درسی)

 

با تأمل در آیات زیر، دیدگاه مشرکان درباره خداوند را تبیین کنید:

الف) قُلْ مَنْ یَرْزُقُکُمْ مِنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ أَمَّنْ یَمْلِکُ السَّمْعَ وَالْأَبْصَارَ وَمَنْ یُخْرِجُ الْحَیَّ مِنَ الْمَیِّتِ وَیُخْرِجُ الْمَیِّتَ مِنَ الْحَیِّ وَمَنْ یُدَبِّرُ الْأَمْرَ فَسَیَقُولُونَ اللَّهُ... (سورهٔ یونس، آیهٔ 31)

ب) قُلْ لِمَنِ الْأَرْضُ وَ مَنْ فِیهَا إِنْ کُنْتُمْ تَعْلَمُونَ. سَیَقُولُونَ لِلَّهِ قُلْ أَفَلَا تَذَکَّرُونَ. قُلْ مَنْ رَبُّ السَّمَاوَاتِ السَّبْعِ وَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِیمِ. سَیَقُولُونَ لِلَّهِ قُلْ أَفَلَا تَتَّقُونَ. قُلْ مَنْ بِیَدِهِ مَلَکُوتُ کُلِّ شَیْءٍ وَ هُوَ یُجِیرُ وَ لَا یُجَارُ عَلَیْهِ إِنْ کُنْتُمْ تَعْلَمُونَ. سَیَقُولُونَ لِلَّهِ قُلْ فَأَنَّی تُسْحَرُونَ (سورهٔ مؤمنون، آیات 89 - 84)

اکنون که دانستیم بت‌پرستان دورهٔ رسالت حضرت محمد، خداوند را به عنوان خالق قبول داشتند و اقرار می‌کردند که مالک زمین و آنچه در آن وجود دارد، خداست، ربِّ آسمان‌های هفت‌گانه و عرش عظیم خداست و ملکوت هر چیز در اختیار اوست و در همین حال، چیزهای دیگری جز خدا را می‌پرستیدند، این سؤال‌ها مطرح می‌شود که؛

پس بت‌ها در زندگی آنها چه جایگاهی داشتند و نقششان چه بوده؟ چگونه نقش بت‌ها را با عقیده به مالکیت، خالقیت و ربوبیت خداوند جمع می‌کردند؟ انگیزهٔ انتخاب بت‌ها به جای خدا چه بود؟ چه عواملی سبب شده بودند که مردم به بت‌پرستی روی آورند؟

انگیزه‌های شرک و عوامل آن در طول تاریخ

وجوه متعددی برای انگیزه‌ها و عوامل بت‌پرستی بیان شده‌اند:

1- به اعتقاد بسیاری از بت‌پرستان، خدا بزرگ‌ترین نور و فرشته‌ها انواری کوچک پیرامون او هستند که از نظر قُرب و نزدیکی به خدا با یکدیگر تفاوت دارند. براین اساس، آنها پیکری بزرگ را به عنوان خدا و پیکرهایی کوچک را به عنوان فرشتگان می‌ساختند و در برابر آنها کرنش و ستایش می‌کردند. ولی در واقع عبادت خود را برای خدا و فرشتگان می‌دانستند.

وَ یَوْمَ یَحْشُرُهُمْ جَمِیعًا ثُمَّ یَقُولُ لِلْمَلَائِکَةِ أَهَؤُلَاءِ إِیَّاکُمْ کَانُوا یَعْبُدُونَ (سورهٔ سبأ، آیهٔ 40)

2- برخی، مدیریت و تدبیر عالم را به دست واسطه‌هایی میان خدا و خلق می‌دانستند. این واسطه‌ها جسم نداشتند. به اعتقاد این گروه، تدبیر عالَم پایین به ستارگان سپرده شده است و بنابراین انسان‌ها بندهٔ ستاره‌ها و آنها بندهٔ خدای بزرگ (اله اعظم) هستند. اما از آنجا که ستارگان طلوع و غروب دارند، بت‌هایی را مثل صورت آنها می‌ساختند و به انگیزهٔ پرستش ستارگان در برابر آنها خضوع می‌کردند. به عبارت دیگر، بت‌ها نماِد معبوِد غایبشان بودند.

3- وجه دیگر آن است که بت‌ها در حقیقت طلسم‌هایی بودند که معتقدان به سعد و نحس ستارگان آنها را می‌ساختند؛ یعنی هرگاه در آسمان وضع شگفتی روی می‌داد که شایستهٔ ساختن طلسم بود، طلسم آن‌را می‌ساختند، آن را بزرگ می‌شمردند و عبادت می‌کردند. این طلسم‌ها به شکل یکی از ستاره‌ها یا برج‌های فلکی بود. برای مثال، دربارهٔ پنج بتِ زمان نوح گفته‌اند که آنها را به صورت مرد، زن، شیر، اسب و کرکس ساخته بودند. سپس گاهی حوادثی رخ می‌داد که این توهّم را به وجود می‌آورد که خدا در آنها حلول کرده است و این حوادث از جانب آنهاست. به تبع آن برای آنها نقش خدایی قائل می‌شدند.

4- گروهی دیگر از بت‌پرستان، خدا را سازنده و روزی‌دهنده و مدبّر امور عالم می‌دانستند. اما با این استدلال که عظمت او از محدودهٔ درک بشر بیرون است و انسان‌ها شایستگی عبادت بی‌واسطهٔ او را ندارند. بت‌هایی می‌ساختند و آنها را می‌پرستیدند تا از این راه به خدا نزدیک شوند.

5- برخی دیگر، بت‌ها را نمادی از فرشتگان و فرشتگان را صاحب مقامی بلند (نه مقام تدبیر عالَم) نزد خدا می‌دانستند. از این‌رو، با پرستش بت‌ها به پرستش فرشتگان می‌پرداختند تا به خدا تقرب جویند.

6- بت‌پرستانی بودند که بر هر بت، شیطانی را موکّل می‌پنداشتند و معتقد بودند که پرستش کامل این شیطان سبب گره‌گشایی از کارهایشان می‌شود و در غیر این صورت، آن شیطان به فرمان خدا آنها را گرفتار نکبت می‌کند. در این تلقی نیز، شیطان (در مقابل فرشتگان) نقش تدبیری در عالَم دارد.

اندیشه در آیات (صفحه 41 و 42 کتاب درسی)

 

در آیات زیر تأمل کنید و بگویید:

الف) علت انتخاب بت‌ها به جای خدا چه بوده است؟

1) وَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ آلِهَةً لِیَکُونُوا لَهُمْ عِزًّا (سورهٔ مریم، آیهٔ 81)
2) وَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ آلِهَةً لَعَلَّهُمْ یُنْصَرُونَ (سورهٔ یس، آیهٔ 74)
3) ... هَؤُلَاءِ شُفَعَاؤُنَا عِنْدَ اللَّهِ...( سورهٔ یونس، آیهٔ 18)
4) ... وَ الَّذِینَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِهِ أَوْلِیَاءَ مَا نَعْبُدُهُمْ إِلَّا لِیُقَرِّبُونَا إِلَی اللَّهِ زُلْفَی... (سورهٔ زمر، آیهٔ 3)

ب) علل فوق با انگیزه‌های مطرح شده در درس، چه ارتباطی دارند؟

ج) در آیات زیر چه نقدهایی بر اعتقادات مشرکان وارد شده است؟

1) وَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِهِ آلِهَةً لَایَخْلُقُونَ شَیْئًا وَ هُمْ یُخْلَقُونَ وَ لَا یَمْلِکُونَ لِأَنْفُسِهِمْ ضَرًّا وَ لَا نَفْعًا وَ لَا یَمْلِکُونَ مَوْتًا وَ لَا حَیَاةً وَ لَا نُشُورًا (سورهٔ فرقان، آیهٔ 3)
2) أَأَتَّخِذُ مِنْ دُونِهِ آلِهَةً إِنْ یُرِدْنِ الرَّحْمَنُ بِضُرٍّ لَا تُغْنِ عَنِّی شَفَاعَتُهُمْ شَیْئًا وَ لَا یُنْقِذُونِ (سورهٔ یس، آیهٔ 23)
3) وَ یَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ مَا لَا یَمْلِکُ لَهُمْ رِزْقًا مِنَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ شَیْئًا وَ لَا یَسْتَطِیعُونَ (سورهٔ نحل، آیهٔ 73)
4) أَفَرَأَیْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلَهَهُ هَوَاهُ... (سورهٔ جاثیه، آیهٔ 23)

د) با تأمل در آیات بگویید چرا از شرک به ظلم عظیم یاد شده است؟

1) وَ إِذْ قَالَ لُقْمَانُ لِابْنِهِ وَ هُوَ یَعِظُهُ یَا بُنَیَّ لَا تُشْرِکْ بِاللَّهِ إِنَّ الشِّرْکَ لَظُلْمٌ عَظِیمٌ (سورهٔ لقمان، آیهٔ 13)
2) إِنْ هِیَ إِلَّا أَسْمَاءٌ سَمَّیْتُمُوهَا أَنْتُمْ وَ آبَاؤُکُمْ مَا أَنْزَلَ اللَّهُ بِهَا مِنْ سُلْطَانٍ إِنْ یَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَ مَا تَهْوَی الْأَنْفُسُ... (سورهٔ نجم، آیهٔ 23)
3) وَ یَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ مَا لَمْ یُنَزِّلْ بِهِ سُلْطَانًا وَ مَا لَیْسَ لَهُمْ بِهِ عِلْمٌ وَ مَا لِلظَّالِمِینَ مِنْ نَصِیرٍ (سورهٔ حج، آیهٔ 71)

شرک در دنیای معاصر

با اینکه نمونه‌هایی از بت‌پرستی هم‌اکنون نیز در کشورهایی مانند ژاپن و هند دیده می‌شود، امّا، امروزه پرستش بت‌ها در میان ملت‌های متمدن جایگاهی ندارد. با این حال، از بین رفتن بت‌های قدیمی، به معنای پایان شرک‌ورزی نیست. به نظر می‌رسد که دنیای امروز گرفتار شرک و بت‌پرستی پیچیده‌تر و خطرناک‌تری است. جوهرهٔ بت‌پرستی دو چیز است: خدا را مقصود و معبود ندانستن و ساخته‌های دست بشر را معبود و مقصود گرفتن. اگر چنین تعریفی را بپذیریم، آنگاه خواهیم دید که بت‌پرستی و شرک در روزگار ما نه تنها منسوخ نشده، بلکه شکل‌های بسیار پیچیده و متنوع‌تری به خود گرفته است. اگر بت‌پرستان جاهلیت 360 بت می‌پرستیدند، امروزه بسیاری از انسان‌ها هزاران بت برای خود تراشیده و می‌پرستند. بت‌های بزرگ روزگار ما چیستند؟

شناخت این بت‌ها در شرایط پیچیدهٔ سیاسی، فرهنگی و اقتصادی عصر جدید، مسئولیت بزرگی است که خداوند بر دوش ما قرار داده است. قرآن کریم معیار ثابت شرک و بت‌پرستی را به ما نشان داده و تطبیق این معیارها و زندگی فردی و اجتماعی را بر عهدهٔ خودمان قرار داده است. به راستی بت‌های درونی و بیرونی عصر ما کدام‌اند؟ آیا انسان امروز در بنای زندگی اجتماعی، مانند ساختار حکومت روابط اقتصادی، احکام قضایی به رضایت خداوند توجه دارد؟ آیا بخش وسیعی از مردم جهان در انتخاب نوع پوشش، نوع غذا، نوع تفریح، مشاهدهٔ‌فیلم، مطالعهٔ‌ کتاب، ورود به سایت‌ها در اینترنت به خواست و رضایت خداوند توجه می‌کنند؟ در انتخاب الگوها و اسوه‌ها چطور، آیا اسوه‌ها و الگوهایی که اکنون مطرح‌اند و تبلیغ می‌شوند، همان کسانی هستند که خداوند معرفی می‌کند؟ آیا این اسوه‌ها، پیشروان علم، قهرمانان جهان، فداکاران در راه آرمان ملت‌ها، مبارزان برای استقلال، روح‌های متعالی و بزرگ و آنانی هستند که دیدارشان انسان را به یاد خدا می‌اندازد؟ یا ...؟ تصویر چه الگوهایی دیوار اتاق جوانان و نوجوانان را تزئین کرده است؟

اندکی دقیق‌تر می‌شویم: آیا تکنولوژی در خدمت انسان است یا انسان در خدمت آن؟ آیا انسان عصر جدید خود به مهره‌ای در نظام صنعتی جدید تبدیل نشده است؟ آیا نقش بسیاری از انسان‌ها در این جهان در حدّ چرخ دنده‌های ماشین‌های کارخانه‌ها پایین نیامده است؟