درسنامه آموزشی اصول عقاید (3) کلاس دوازدهم معارف با پاسخ درس 1: آرام جان
همه ما در زندگی در تلاشیم به حیات برتر و پاک دست یابیم. حیاتی که در آن روح و جان رشد کند، چون شمع بتابد و سعادتمند شود.
خداوند متعال در کتاب زندگی شرط برخورداری از این حیات را «ایمان» ذکر کرده و میفرماید:
مَنْ عَمِلَ صَالِحًا مِنْ ذَکَرٍ أَوْ أُنْثَی وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْیِیَنَّهُ حَیَاةً طَیِّبَةً ..... (سورهٔ نحل / آیهٔ 97)
«هرکس کار شایستهای انجام دهد، خواه مرد باشد یا زن، درحالی که مؤمن است، او را به حیاتی پاک زنده میداریم»
در همین راستا، محور جریان «هدایت الهی» از آدم تا خاتم النبیین «ایمان آوردن» مردم بیان شده است:
.... اللَّهُ یَمُنُّ عَلَیْکُمْ أَنْ هَدَاکُمْ لِلْإِیمَانِ .... (سورهٔ حجرات / آیه 17)
بر این اساس انسان هدایت یافته همان انسان مؤمن است
رسول اکرم(ص) برای رسیدن به همین هدف (ایمان آوردن) ، چنان کوشش کردهاند که بیم از دست دادن جانشان میرفته است. (سورهٔ شعراء/ آیهٔ 3)
هدف آزمایشهای الهی برای «شناخت ایمان» مردم و میزان صداقت آنان در ادعای «ایمان داشتن» است.
وَ مَا أَصَابَکُمْ یَوْمَ الْتَقَی الْجَمْعَانِ فَبِإِذْنِ اللَّهِ وَ لِیَعْلَمَ الْمُؤْمِنِینَ. وَ لِیَعْلَمَ الَّذِینَ نَافَقُوا... (سورهٔ آل عمران، آیه های 166 و 167)
هرچند ایمان واژهای کاملاً آشنا برای ما و شماست و آن را بارها شنیده و به کار بردهایم؛ اما تاکنون اندیشیدهاید که:
- مفهوم واقعی ایمان در قرآن کریم چیست؟
- چگونه ایمانی، سبب موفقیت در آزمونهای الهی میشود و سعادت انسان را در پی دارد؟
- ایمان مطلوب چه ویژگیهایی دارد؟
مفهوم «ایمان» چیست؟
در یکی از سالهای قحطی و خشکسالی در صدر اسلام، گروهی از چادرنشینان وارد شهر «مدینه» شدند و به امید گرفتن کمک از پیامبر، «یگانه بودن خداوند» و «حقانیت رسالت پیامبرش» را به زبان آوردند. آنان به این دلیل که بدون جنگ، شهادتین گفته بودند، بر پیامبر منت گذاشتند. در این زمان آیهٔ زیر نازل شد:
قَالَتِ الْأَعْرَابُ آمَنَّا قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَ لَکِنْ قُولُوا أَسْلَمْنَا وَ لَمَّا یَدْخُلِ الْإِیمَانُ فِی قُلُوبِکُمْ... (سورهٔ حجرات / آیهٔ 14)
«بادیه نشینان گفتند: ما ایمان آوردیم. (ای پیامبر) بگو: ایمان نیاوردهاید، بلکه بگویید: اسلام آوردیم و هنوز ایمان در دلهایتان وارد نشده است.»
به راستی چه چیز سبب شد که این گروه مؤمن شمرده نشوند؟ به عبارت دیگر، ایمان راستین چه ویژگی هایی دارد؟
تأمل در آیات قرآن کریم و روایات، ویژگیهای ایمان مطلوب را نشان میدهد. از آن جمله:
الف) علم و آگاهی، مقدمۀ ایمان
پیامبر اکرم (ص) دربارهٔ نقش علم و آگاهی در زندگی انسان فرمودهاند:
خَیرُ الدُّنیا وَ الآخِرَةِ مَعَ العِلمِ وَ شَرُّ الدُّنیا وَ الآخِرَةِ مَعَ الجَهلِ
قرآن کریم نیز همواره ما را از تبعیت کردن اموری که نسبت به آن علم نداریم برحذر داشته است.
بر این اساس، ایمانی همراه با خیر دنیا و آخرت خواهد بود که مبتنی بر شناخت باشد و قدرتش را از علم بگیرد؛ یعنی ایمان برآمده از آگاهی و شناخت.
امام صادق (ع) فرمودهاند:
مَن دَخَلَ فِی الایمانِ بِعِلمٍ ثَبَتَ فیهِ، نَفَعَه ایمانُه
در همین راستا پیامبر اکرم (ص) وظیفه داشتند، با جهل و نبود شناخت و معرفت که از عوامل اصلی شک و تردید برخی از مشرکین بود، مبارزه کنند و زمینه لازم را به منظور شناخت حقایق هستی برای آنها فراهم آورند و آنان را از نادانی برهانند:
«و اگر یکی از مشرکان از تو پناه خواست پناهش ده تا کلام خدا را بشنود، سپس او را به مکان امنش برسان چرا که آنان قومی ناداناند.» (ر.ک. سورهٔ توبه، آیهٔ 6)
علم و آگاهی نسبت به آنچه بر پیامبر(ص) نازل شده اولین شرط برای رسیدن به ایمان است:
و چون آنچه را به سوی این پیامبر نازل شده بشنوند میبینی بر اثر آن حقیقتی که شناختهاند اشک از چشمهایشان سرازیر میشود، میگویند پروردگارا ما ایمان آوردهایم پس ما را در زمره گواهان بنویس. (ر.ک. سورهٔ مائده، آیهٔ 83)
هم اندیشی (صفحه 13 کتاب درسی)
آیات متعدد قرآن کریم ما را به تفکّر دعوت کرده است. بگویید تفکر چگونه در ایجاد ایمان مطلوب، نقشی اساسی مییابد؟
ب) قلب، سرزمین ایمان
دانستیم برای اینکه ایمان به وجود بیاید حتماً باید نوعی آگاهی و علم وجود داشتهباشد. انسان نمیتواند به چیزی که نسبت به آن کاملاً جاهل است ایمان بیاورد.
اکنون ممکن است این سؤال برایتان مطرح شود که: چرا با وجود اینکه بسیاری از مشرکان صدر اسلام آیات قرآن را میشنیدند و با تعالیم آن آشنا میشدند، امّا به آن ایمان نمیآوردند؟! یا چرا فرعونیان با اینکه یقین داشتند که خدا وجود دارد و حضرت موسی (ع) پیامبر خداست، وی را انکار میکردند؟! (ر.ک. سورهٔ نمل، آیهٔ 14)
پاسخ به این سؤال ما را به شرط دوم ایمان مطلوب راهنمایی میکند: «سرزمین ایمان، قلب است.»
قلب، کانون وجود آدمی است. اگر به چیزی گرایش داریم یا با کسی دوستی میورزیم و اگر از چیزی متنفریم یا با کسی دشمنی داریم، مربوط به قلب ماست. قلب است که گاه لبریز عشق و محبت و لطافت است و گاه آکنده از کینه و نفرت و خشونت؛ گاه در اطمینان و آرامش و گاه در اضطراب؛ گاه در یقین و گاه در شک و تردید. این قلب است که اگر به حقیقتی معتقد شود، شوق و حُب نسبت به آن پیدا میکند و همت انسان را به سوی آن برمیانگیزد.
امام خمینی رابطهٔ قلب و ایمان را با مثالی اینگونه بیان کردهاند:
«ممکن است عقل شما به برهان، چیزی را ادراک کند ولی قلب تسلیم نشده باشد و علم بیفایده گردد؛ مثلاً شما به عقل خود ادراک کردید که مرده نمیتواند به کسی ضرر بزند و تمام مردههای عالم به قدر مگس حس و حرکت ندارند و تمام قوای جسمانی و نفسانی از او مفارقت [یافته] (جدا شده) ولی چون این مطلب را قلب قبول نکرده و تسلیم عقل نشده شما نمیتوانید با مرده [در] شب تاریک به سر برید. ولی اگر قلب تسلیم عقل شد و این حکم را قبول کرد، هیچ این کار بر شما اشکالی ندارد.»
اکنون وقت آن است که ببینیم که قلب چه زمانی حقایق را میپذیرد و به آن ایمان میآورد؛ قلب وقتی به زیباییها آراسته و از زشتیها دور شده باشد، حقایق را میپذیرد، تسلیم آنها میشود و ایمان میآورد. (ایمان تنها بر قلبی وارد میشود و در آن تثبیت میشود که زمینه لازم را داشتهباشد.)
هر کسی اندازه روشن دلی
غیب را بیند به قدر صیقلی
هر که صیقل بیش کرد او بیش دید
بیشتر آمد برو صورت پدید
تاکنون با خود اندیشیدهاید که چه کنیم تا قلبی سرشار از ایمان داشتهباشیم؟
اندیشه در آیات (صفحه 15 کتاب درسی)
با تأمل در آیات زیر، عواملی را که در ایمان نیاوردن قلب دخالت دارند بنویسید.
1) وَ جَحَدوا بِها وَ استَیقَنَتها اَنفُسُهُم ظُلمًا وَ عُلُوًّا... (سورهٔ نمل، آیهٔ 14)
2) یُخادِعونَ اللّٰهَ وَالَّذینَ آمَنوا وَ ما یَخدَعونَ اِلّا اَنفُسَهُم وَ ما یَشعُرونَ. فی قُلوبِهِم مَرَضٌ فَزادَهُمُ اللّٰهُ مَرَضًا وَ لَهُم عَذابٌ اَلیمٌ بِما کانوا یَکذِبونَ (سورهٔ بقره، آیات 9 و 10)
3) ... فَالَّذینَ لایُؤمِنونَ بِالآخِرَةِ قُلوبُهُم مُنکِرَةٌ وَ هُم مُستَکبِرونَ (سورهٔ نحل، آیهٔ 22)
4) اِنَّ الَّذینَ کَفَروا سَواءٌ عَلَیهِم اَاَنذَرتَهُم اَم لَم تُنذِرهُم لایُؤمِنونَ. خَتَمَ اللّٰهُ عَلیٰ قُلوبِهِم وَ عَلیٰ سَمعِهِم وَ عَلیٰ اَبصارِهِم غِشاوَةٌ وَ لَهُم عَذابٌ عَظیمٌ (سورهٔ بقره، آیات 6 و 7)
ایمان قلبی، ایمان اطمینانآور و آرامشبخش است. اطمینان نعمتی است که به اهل ایمان عطا میشود. خداوند با آرامش بخشیدن به قلب مؤمن او را یاری میکند. در عصر حاضر که ویژگی بارز آن وجود اضطرابها، دلهرهها و فشارهای روحی و روانی است، جایگاه این نعمت الهی روشنتر دیده میشود. این آرامش در سرتاسر زندگی مؤمنان واقعی امتداد دارد و مختص دورهٔ رفاه و آسایش آنها نیست.
در مقابلِ ایمان قلبی، حالتی وجود دارد که ایمان تنها بر زبان جاری شده و ظاهری است و از آنجا که با قلب ارتباطی ندارد نمیتواند آرامش درون را به همراه داشته باشد.
با توجه به رابطهٔ ایمان و اطمینان قلبی میتوان گفت: برای دریافت پاسخ این پرسش که میزان ایمان افراد چه مقدار است و ملاک سنجش ایمان چیست میتوان به درجهٔ اطمینان، سکون و آرامش فرد استناد کرد. درجهٔ اطمینان و آرامش هر فرد، نشاندهندهٔ میزان ایمان اوست. اگر بر آرامش قلبی مؤمن افزوده شود، قبل از آن بر ایمان او افزوده شده است.
ج) اختیار لازمه ایمان
قرآن کریم در آیات متعددی ما را به ایمان امر میکند؛ از جمله:
رَبَّنَا إِنَّنَا سَمِعْنَا مُنَادِیًا یُنَادِی لِلْإِیمَانِ أَنْ آمِنُوا بِرَبِّکُمْ فَآمَنَّا... (سورهٔ آل عمران، آیهٔ 193)
اگر ایمان امری خارج از اختیار ما بود، امر کردن به آن از سوی خدا معنا نداشت، زیرا زمانی که کسی را به کاری امر میکنیم، انتظار داریم که او به خواست ما عمل کند و خواستهٔ ما را برآورده سازد. بنابراین انجام خواستهٔ ما به اراده و اختیار امرشونده بستگی دارد.
استفاده قرآن کریم از صیغهٔ امر (آمنوا) بر نقش ایمان آورنده در ایمان تأکید دارد. اعطای این نقش، چیزی جز پذیرش انتخاب و ارادهٔ فرد در جریان ایمان آوردن نیست. ایمان با اکراه و اجبار، مطلوب نیست؛ هرچند رسول خدا بر آن حریص باشد:
وَ لَوْ شَاءَ رَبُّکَ لَآمَنَ مَنْ فِی الْأَرْضِ کُلُّهُمْ جَمِیعًا أَفَأَنْتَ تُکْرِهُ النَّاسَ حَتَّی یَکُونُوا مُؤْمِنِینَ (سورهٔ یونس، آیهٔ 99)
بر این اساس، هر فردی ابتدا باید با اختیار خود زمینهٔ پذیرش ایمان را در قلب ایجاد کند و عواملی چون «کبر» که قلب را از پذیرش حق دور میسازد، از بین ببرد. با دوری از رذایل اخلاقی امکان بهرهبردن از هدایت الهی و در نتیجه ایمان آوردن را فراهم کند. چنانچه انسان به رذایل اخلاقی آلوده گردد، نه گوش او پذیرای حقایق خواهد بود و نه چشم او حقایق را خواهد دید، در نتیجه ایمان هم حاصل نمیشود:
... وَ الَّذِینَ لَایُؤْمِنُونَ فِی آذَانِهِمْ وَ قْرٌ وَ هُوَ عَلَیْهِمْ عَمًی أُولَئِکَ یُنَادَوْنَ مِنْ مَکَانٍ بَعِیدٍ (سورهٔ فصّلت، آیهٔ 44)
دلیل کفر کافران، در مقابل انذار رسولان نیز همین عامل است.
هرچند انذار و بیم دادن در ایمان آوردن مؤثر است اما ایمان نتیجهٔ قطعی انذار نیست، بلکه ایمان آوردن عملی اختیاری است و به شرایط و ارادهٔ فرد بستگی دارد و میتواند با انذار محقق شود یا نشود.
د) عمل، نشانۀ ایمان و فزایندۀ آن
در آیات متعددی ایمان و عمل صالح کنار یکدیگر قرار گرفتهاند. به عمل صالحی پاداش تعلق میگیرد که ثمره و نتیجه ایمان باشد.
وَ مَنْ أَرَادَ الْآخِرَةَ وَ سَعَی لَهَا سَعْیَهَا وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَأُولَئِکَ کَانَ سَعْیُهُمْ مَشْکُورًا (سورهٔ اسراء، آیهٔ 19)
بنابراین، معیار ارزشمندی عمل، ایمان است. علاوه بر آن، ایمان بر رفتار و کردار نیز تأثیر میگذارد. وقتی روح ایمان در دل کسی قرار گیرد اعمال او هم به تناسب ایمانش تغییر میکند. عمل صالح از باور دینی سرچشمه میگیرد؛ فرائض دینی مثل نماز، روزه، حج و زکات و… برگرفته از ایماناند و بسیاری از اوصاف، احوال و عواطف نیز همچون ذکر، توکل و… بر باور دینی تکیه دارند.
روی ایمان تو در آیینهٔ اعمال ببین
پرده بردار و درآ شعشعهٔ ایمان بین
بنابراین بر ایمانی که بر اعمال ما و چگونگی آنها هیچ اثری نداشته باشد نمیتوان نام ایمان گذاشت.
لذت ایمان فزاید در عمل
مرده آن ایمان که ناید در عمل
از سوی دیگر اعمال همسو با ایمان، سبب تقویت ایمان میشود، همانگونه که اعمال ناشایست، شایستگی قلب را برای حضور ایمان در آن میکاهد. (ر.ک. سورهٔ روم، آیهٔ 10)
هم اندیشی (صفحه 18 کتب درسی)
با توجه به ویژگیهای ایمان مطلوب:
الف) تعریف خود را از ایمان مطلوب ارائه دهید.
ب) تعاریف ارائه شده توسط دوستان خود را بررسی و نقد کنید.
ج) اکنون با همفکری دوستان خود تعریفی کامل از ایمان ارائه دهید.
اندیشه در آیات (صفحه 19 کتاب درسی)
آیات و روایات زیر را بخوانید و با اندیشه در آنها، ارتباط هریک از آیات را با مفاهیم درس بنویسید.
1) وَ قُلِ الْحَقُّ مِنْ رَبِّکُمْ فَمَنْ شَاءَ فَلْیُؤْمِنْ وَ مَنْ شَاءَ فَلْیَکْفُرْ... (سورهٔ کهف، آیهٔ 29)
2) رسول خدا (ص): وَ مَن کانَ اَکثَرُ هَمِّه نَیلَ الشَّهَواتِ نُزِعَ مِن قَلبِه حَلاوَةُ الایمانِ
3) وَ مَنْ یَعْمَلْ مِنَ الصَّالِحَاتِ مِنْ ذَکَرٍ أَوْ أُنْثَی وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَأُولَئِکَ یَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ وَ لَا یُظْلَمُونَ نَقِیرًا (سورهٔ نساء، آیهٔ 124)
4) هُمْ لِلْکُفْرِ یَوْمَئِذٍ أَقْرَبُ مِنْهُمْ لِلْإِیمَانِ یَقُولُونَ بِأَفْوَاهِهِمْ مَا لَیْسَ فِی قُلُوبِهِمْ وَ اللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا یَکْتُمُونَ (سورهٔ آل عمران، آیهٔ 167)
5) امیرالمؤمنین(ع): لوَ کانَ الایمانُ کلَامًا لمَ ینَزِل فیهِ صَومٌ وَ لا صَلاةٌ وَ لا حَلالٌ و لاحَرامٌ
6) أَعَدَّ اللَّهُ لَهُمْ عَذَابًا شَدِیدًا فَاتَّقُوا اللَّهَ یَا أُولِی الْأَلْبَابِ الَّذِینَ آمَنُوا قَدْ أَنْزَلَ اللَّهُ إِلَیْکُمْ ذِکْرًا (سورهٔ طلاق، آیهٔ 10)
7) وَ إِذَا سَمِعُوا مَا أُنْزِلَ إِلَی الرَّسُولِ تَرَی أَعْیُنَهُمْ تَفِیضُ مِنَ الدَّمْعِ مِمَّا عَرَفُوا مِنَ الْحَقِّ یَقُولُونَ رَبَّنَا آمَنَّا... (سورهٔ مائده، آیهٔ 83)
8) وَ إِذَا قِیلَ لَهُمْ آمِنُوا کَمَا آمَنَ النَّاسُ قَالُوا أَنُؤْمِنُ کَمَا آمَنَ السُّفَهَاءُ أَلَا إِنَّهُمْ هُمُ السُّفَهَاءُ... (سورهٔ بقره، آیهٔ 13)