نماد گرگ در قصهها
گرگ در داستانهای معروف
گرگ در خیلی از قصههایی که میشنویم، یک شخصیت بد و خطرناک است. مثلاً در داستان شنل قرمزی، گرگ، مادربزرگ را میخورد و خودش را به جای او جا میزند. این کار گرگ به ما نشان میدهد که بعضی وقتها ظاهر افراد ممکن است فریبنده باشد و باید مراقب غریبهها بود.
یا در داستان سه خوک کوچک، گرگ سعی میکند با فوت کردن، خانههای خوکها را خراب کند. اینجا گرگ نماد یک دشمن است که میخواهد به دیگران آسیب برساند.
نام داستان | کار گرگ در داستان | نماد گرگ |
---|---|---|
شنل قرمزی | مادربزرگ را میخورد و نقش او را بازی میکند | دروغ و فریب |
سه خوک کوچک | خانههای خوکها را خراب میکند | خطر و دشمنی |
پسر چوپان و گرگ | چوپان روستاییان را با دروغ میترساند | هشدار برای دروغگویی |
یادگیری از نماد گرگ در زندگی
ما از داستانهای گرگ چیزهای مهمی یاد میگیریم. مثلاً وقتی کسی که نمیشناسیم به ما شکلات تعارف میکند، یاد گرگ در شنل قرمزی میافتیم و میفهمیم که باید مراقب باشیم.
یا اگر دوستمان یک بار به ما دروغ بگوید، مثل داستان پسر چوپان، دفعهی بعد حرفش را باور نمیکنیم. پس دروغ گفتن میتواند اعتماد دیگران را از بین ببرد.
پرسشهای مهم دربارهی گرگ
زیرا نویسندگان میخواهند به کودکان یاد بدهند که خطر و دروغ را بشناسند و از خودشان مراقبت کنند. گرگ به خاطر ظاهر ترسناک و رفتارش، نماد خوبی برای این چیزهاست.
خیر، گرگها در طبیعت فقط برای زنده ماندن شکار میکنند و مانند همهی حیوانات، جایگاه خودشان را دارند. اما در داستانها از آنها به عنوان یک نماد استفاده میشود.
مهمترین درس این است که همیشه باید هوشیار باشیم و به حرف غریبهها به راحتی اعتماد نکنیم. همچنین میآموزیم که راستگویی چقدر مهم است.
پاورقی
در این مقاله از کلمات و مفهومهای زیر استفاده شده است:
1نماد (Symbol): یک چیز، شخص یا حیوان که به جای یک ایده یا ویژگی بزرگتر میایستد. مثلاً گرگ نماد خطر است.
2ادبیات (Literature): به مجموعهی داستانها، شعرها و نوشتههایی گفته میشود که مردم آنها را میخوانند و از آنها لذت میبرند.