چنین اعتقادی هویت انسان را از پیش تعیین شده نمی‌داند، بلکه مدعی است انسان می‌تواند با اراده و انتخاب خود به گونه‌ای به خود هویت‌بخشی کند که حتی تبدیل به یک اَبررایانه شود. این دیدگاه یک گرایش افراطی اگزیستانسیال را تداعی می‌کند که نقش ارادهٔ انسان را تا جایی بالا می‌برد که حتی می‌تواند تمام ابعاد معنوی انسانی خود را به غیر از اختیار و اراده‌اش از بین ببرد. گزینهٔ 2: ماتریالیستها ماشینی بودن هویت انسان را به اختیار خودش نمی‌دانند و معتقد نیستند انسان ابعادی دارد که با کنار گذاشتن آن‌ها تبدیل به یک ابررایانه می‌شود؛ بلکه معتقدند انسان از ابتدا یک ابررایانه است؛ آن هم نه یک ابررایانه مختار و آزاد.

 گزینهٔ 3: عقل‌گرایان اروپایی مثل دکارت انسان را دارای دو بعد می‌دانند و حقیقت انسان را بعد ذهنی او به شمار می‌آورند. پس از نظر آنان انسان نمی‌تواند بعد ذهنی و معنوی خود را از هویتش حذف کند. ضمن اینکه دیدگاه مطرح شده در این سؤال مستلزم تفاوت کامل ذهن و بدن نیست.

 گزینهٔ 4: این اعتقاد چیزی دربارهٔ برتری بعدی از وجود انسان نسبت به بعد دیگر نمی‌گوید.