عوامل گرایش به دخانیات : باورهای غلط، الگوبرداری، فشار همسالان و دسترسی آسان
باورهای غلط: سمی خطرناکتر از نیکوتین
بسیاری از نوجوانان به دلیل باورهای نادرستی که در ذهن دارند، به سمت مصرف دخانیات کشیده میشوند. این باورها مانند یک ویروس، در بین گروههای دوستی و از طریق رسانهها پخش میشوند. برخی از رایجترین این باورها عبارتند از:
- باور به بیضرر بودن مصرف تفننی: بسیاری فکر میکنند اگر گاهی سیگار بکشند، آسیبی به آنها نمیرسد. اما علم میگوید حتی مصرف کم نیز میتواند باعث وابستگی[1] سریع شود.
- باور به آرامشبخش بودن دخانیات: این حس کاذب آرامش، در واقع نتیجه رفع حالت خماری و نیاز بدن به نیکوتین است. مثال علمی: فرد معتاد وقتی نیکوتین به بدنش میرسد، از حالت بیقراری خارج میشود. این آرامش نیست، بلکه پایان یک رنج موقت است.
- باور به مُد روز و جذابیت: تبلیغات غیرمستقیم یا تصاویر افراد مشهور ممکن است این فکر غلط را ایجاد کند که سیگار کشیدن کاری باحال و جذاب است.
برای درک بهتر، فرض کنید دوستی به شما یک شیرینی تعارف میکند و میگوید: «بخور، فقط یک باره، چاق نمیکنی!» اما شما میدانید که آن شیرینی حاوی مادهای اعتیادآور است که بعد از یک بار، میل شدیدی برای خوردن دوباره آن ایجاد میکند. باورهای غلط درباره سیگار دقیقاً همین کار را میکنند.
| باور غلط رایج | واقعیت علمی (پاسخ) | نتیجه بر سلامت |
|---|---|---|
| سیگارهای الکترونیکی بیضررند. | حاوی نیکوتین اعتیادآور و مواد شیمیایی مضر برای ریهها هستند. | هشدار |
| سیگار لاغر میکند. | کاهش وزن ناشی از بیاشتهایی موقت است و خطر بیماریها بسیار بیشتر از این "فایده" موهوم است. | فریب |
| من فقط در مهمانی میکشم و معتاد نمیشوم. | وابستگی جسمی و روانی میتواند از دفعات کم شروع شود. مغز به سرعت به دریافت پاداش (نیکوتین) عادت میکند. | خطر اعتیاد |
الگوبرداری: وقتی قهرمانها اشتباه میکنند
انسانها بهطور طبیعی از کسانی که تحسینشان میکنند، الگوبرداری میکنند. برای نوجوان، این الگو میتواند یک بازیگر محبوب، خواننده، ورزشکار، یک شخصیت در شبکههای اجتماعی یا حتی یکی از اعضای بزرگتر خانواده باشد. مشکل زمانی شروع میشود که این الگوها در حال انجام یک رفتار پرخطر مانند کشیدن سیگار نشان داده میشوند. ذهن نوجوان ممکن است این پیام را دریافت کند که: «اگر فلان شخص که اینقدر موفق و محبوب است سیگار میکشد، پس این کار خیلی هم بد نیست!»
مثال علمی: پژوهشها نشان میدهند قرار گرفتن در معرض صحنههای مصرف دخانیات در فیلمها، احتمال شروع مصرف را در نوجوانان تا دو برابر افزایش میدهد. این یک فرمول ساده است: $ \text{تماشای الگو + جذابیت الگو} \rightarrow \text{نگرش مثبت به مصرف} \rightarrow \text{افزایش احتمال آزمایش} $
راه حل، نه تحقیر الگوها، بلکه تفکر نقادانه است. باید از خود بپرسیم: «آیا همه کارهای این فرد درست است؟ آیا او از عواقب این کار برای سلامتیاش با خبر است؟ آیا من فقط باید رفتارهای خوبش را الگو قرار دهم؟»
فشار همسالان: هنر «نه» گفتن در طوفان
این قویترین عامل شروع مصرف در نوجوانی است. فشار همسالان همیشه آشکار و با تهدید همراه نیست. اغلب به شکلهای زیر خود را نشان میدهد:
- فشار مستقیم: «بچهننهای، یه نخ بکش ببین چی میشه!»
- فشار غیرمستقیم: وقتی تمام دوستانت در یک جمع سیگار میکشند و تو تنها کسی هستی که سیگار نمیکشی. ترس از طرد شدن یا مسخره شدن، نیروی محرکه قویای است.
- فشار مثبت کاذب: «با ما سیگار بکش تا تو هم عضو گروه ما باشی.» اینجا سیگار به عنوان بلیط ورود به یک حلقه دوستی ارائه میشود.
مغز نوجوان برای پذیرفته شدن در گروه بسیار حساس است. در این سن، تعلق به گروه همسالان گاهی از نظر خانواده مهمتر به نظر میرسد. مقاومت در برابر این فشار نیاز به مهارت و آمادگی قبلی دارد.
دسترسی آسان: نزدیکی خطر
اگر یک ماده خطرناک به راحتی در دسترس باشد، احتمال آزمایش آن افزایش مییابد. دسترسی آسان به دخانیات چند شکل دارد:
- دسترسی فیزیکی: فروش در دکهها و مغازههایی که کنترل سنی جدی ندارند. حتی اگر فروش به زیر 18 سال ممنوع باشد، گاهی اجرا نمیشود.
- دسترسی در خانواده: وجود سیگار در خانه، در دسترس والدین یا خواهر و برادر بزرگتر.
- دسترسی مالی: قیمت نسبتاً پایین یک پاکت سیگار (در مقایسه با کالاهای دیگر) برای یک نوجوان که پول تو جیبی دارد.
یک آزمایش فکری انجام دهید: اگر قرار بود برای خرید یک بسته سیگار باید به داروخانه رفته، نسخه پزشک ارائه داده و مبلغ بسیار زیادی پرداخت کنید، آیا نوجوانان باز هم به راحتی به سراغ آن میرفتند؟ محدود کردن دسترسی، یک استراتژی علمی و اثبات شده برای کاهش مصرف است.
راهحلهای عملی: ساختن یک سد محکم در برابر عوامل چهارگانه
مقابله با این عوامل، نیاز به یک برنامه عملی دارد. در ادامه، برای هر عامل یک راهکار عینی ارائه میشود:
۱. مقابله با باورهای غلط (آموزش): کسب اطلاعات دقیق از منابع معتبر مثل وبسایت وزارت بهداشت یا کتابهای آموزشی مدارس. وقتی بدانیم یک نخ سیگار حاوی بیش از 7000 ماده شیمیایی و حدود 70 ماده سرطانزا است، باور «مصرف کم بیضرر است» از بین میرود.
۲. مقابله با الگوبرداری (بازاندیشی): فهرستی از قهرمانان واقعی زندگیمان تهیه کنیم: کسانی که بدون دخانیات، موفق، شاد و سالم زندگی میکنند. یک پزشک دلسوز، یک معلم فداکار، یا یک ورزشکار متعهد میتوانند الگوهای بهتری باشند.
۳. مقابله با فشار همسالان (مهارتآموزی): باید مهارت «نه گفتن» محترمانه و قاطع را تمرین کنیم. جملههای از پیش آماده داشته باشیم: «نه ممنون، من ورزشکارم و به ریههام نیاز دارم»، «نه، حالم رو بد میکنه»، یا ساده بگوییم «نه، دوست ندارم». تمرین این جملات با دوستان قابل اعتماد یا خانواده کمک میکند در موقع واقعی قاطع باشیم.
۴. مقابله با دسترسی آسان (کنترل محیط): حمایت از قوانین محدودکننده فروش به زیر 18 سال و افزایش قیمت دخانیات. در سطح فردی، میتوانیم از والدین بخواهیم اگر مصرف میکنند، محصولات دخانی را دور از دسترس نگه دارند.
پرسشهای مهم و اشتباهات رایج
پاسخ: خیر. این یک اشتباه رایج است. فشار همسالان میتواند روی هر نوجوانی، حتی با اعتماد به نفس بالا، تأثیر بگذارد زیرا مربوط به نیاز طبیعی انسان به پذیرفته شدن در گروه است. تفاوت در این است که برخی مهارتهای بیشتری برای مدیریت این فشار دارند.
پاسخ: خیر. وجود الگوی منفی در خانواده، خطر را افزایش میدهد اما سرنوشت شما را تعیین نمیکند. آگاهی از این خطر به شما قدرت میدهد تا انتخاب متفاوتی داشته باشید. شما میتوانید قربانی این چرخه نشوید و حتی میتوانید الگویی برای ترک آن فرد باشید.
پاسخ: کنجکاوی طبیعی است، اما باید هوشمندانه مدیریت شود. به جای آزمایش کردن، میتوانید از یک فیلم مستند معتبر که دقیقاً مراحل و عواقب مصرف را نشان میدهد، استفاده کنید. یا با یک مشاور مدرسه یا پزشک در این مورد صحبت کنید. به یاد داشته باشید: نیازی نیست برای فهمیدن آتش چه حسی دارد، دست خود را داخل آن ببرید.
پاورقی
[1] وابستگی (Dependence): حالتی که بدن یا ذهن فرد به یک ماده (مانند نیکوتین) عادت میکند و برای عملکرد عادی یا جلوگیری از ناراحتی به آن نیاز پیدا میکند.
[2] نیکوتین (Nicotine): ماده اصلی اعتیادآور در محصولات دخانی که بر سیستم عصبی مرکزی تأثیر میگذارد.
[3] تفکر نقادانه (Critical Thinking): توانایی تحلیل و ارزیابی اطلاعات به صورت منطقی و بدون تعصب.
[4] یادگیری مشاهداتی (Observational Learning): نوعی یادگیری که از طریق مشاهده رفتار دیگران و پیامدهای آن رخ میدهد.
