گاما رو نصب کن!

{{ number }}
اعلان ها
اعلان جدیدی وجود ندارد!
کاربر جدید

جستجو

پربازدیدها: #{{ tag.title }}

میتونی لایو بذاری!

بیکاری ساختاری: عدم تطابق جویندگان کار و مشاغل

بروزرسانی شده در: 13:27 1404/09/25 مشاهده: 6     دسته بندی: کپسول آموزشی

بیکاری ساختاری(Structural Unemployment)

زمانی که نیازهای صنعت تغییر می‌کند اما مهارت‌های کارگران، خیر.
خلاصه: در این مقاله به بررسی عمیق بیکاری ساختاری که یکی از چالش‌های مهم بازار کار است، می‌پردازیم. این نوع بیکاری به دلیل عدم تطابق پایدار بین مهارت‌های جویندگان کار و نیازهای مشاغل ایجاد می‌شود. با مطالعه این مقاله، شما با دلایل شکل‌گیری، مثال‌های ملموس، راه‌حل‌های ممکن و تأثیر آن بر اقتصاد آشنا خواهید شد.

بیکاری ساختاری چیست؟ یک شکاف عمیق در بازار کار

بیایید با یک مثال ساده شروع کنیم. تصور کنید در یک شهر، همه‌ی کافه‌ها به دستگاه‌های قهوه‌ساز جدید و پیشرفته‌ای مجهز شده‌اند که کار با آنها نیاز به آموزش خاصی دارد. در همین حال، چندین بار هر قدیمی که فقط با دستگاه‌های مدل قدیمی کار می‌کرده‌اند، به دنبال شغل هستند. مشکل چیست؟ مهارت‌های آنها با فناوری جدید هماهنگ نیست. این دقیقاً همان بیکاری ساختاری است: وجود مشاغل خالی و نیروی کار بیکر در یک زمان، به این دلیل که تطابق لازم بین آنها برقرار نیست.

این نوع بیکاری، برخلاف بیکاری دوره‌ای (مثلاً ناشی از رکود اقتصادی)، معمولاً مدت طولانی‌تری ادامه می‌یابد و رفع آن نیازمند تغییرات اساسی در مهارت‌های نیروی کار، جغرافیای صنایع یا حتی سیاست‌های آموزشی است.

نوع بیکاری علت اصلی مدت زمان معمول مثال
ساختاری عدم تطابق مهارت‌ها یا موقعیت جغرافیایی بلندمدت یک مهندس نفت بیکار در منطقه‌ای که صنعت آن به سمت انرژی‌های تجدیدپذیر رفته است.
دوره‌ای کاهش تقاضا در کل اقتصاد (رکود) کوتاه تا میان‌مدت افزایش بیکاری در بخش ساخت‌وساز به دنبال کاهش وام مسکن.
اصطکاکی زمان جست‌وجو برای یافتن شغل مناسب کوتاه‌مدت دانش‌آموخته‌ی تازه‌وارد به بازار کار که چند ماهی به دنبال شغل می‌گردد.

ریشه‌های ناهماهنگی: چرا این شکاف به وجود می‌آید؟

چند عامل کلاسی دست به دست هم می‌دهند تا بیکاری ساختاری ایجاد شود:

۱. تغییر فناوری: این قوی‌ترین محرک است. وقتی اتوماسیون و روبات‌ها جایگزین نیروی کار انسانی می‌شوند یا فناوری‌های جدیدی ظهور می‌کنند، مشاغل قدیمی از بین می‌روند و مشاغل جدیدی با مهارت‌های متفاوت پدید می‌آیند. مثال: گسترش خودپردازها در بانک‌داری که منجر به کاهش نیاز به متصدیان و افزایش نیاز به تحلیل‌گران داده و برنامه‌نویسان شد.

۲. جهانی‌سازی و تغییر ساختار صنعت: ممکن است صنایع کامل یک کشور به دلیل رقابت با تولیدکنندگان خارجی ارزان‌تر، کوچک یا تعطیل شوند. کارگران این صنایع (مثل کارگران صنایع نساجی قدیمی) ممکن است مهارت‌هایی داشته باشند که در صنایع در حال رشد جدید (مثل فناوری اطلاعات) کاربرد نداشته باشد.

۳. عدم تطابق جغرافیایی: گاهی مشاغل خالی در یک شهر یا استان وجود دارد، اما نیروی کار بیکار در شهر یا استان دیگری زندگی می‌کند و امکان جابجایی به آن منطقه را به دلایل مالی، خانوادگی یا فرهنگی ندارد.

نکته: یک شاخص مهم برای سنجش بیکاری ساختاری، نرخ بیکاری غیرتورمی1 یا $ NAIRU $ است. این نرخی از بیکاری است که در آن، تورم ثابت می‌ماند. اگر بیکاری واقعی بالاتر از این نرخ باشد، نشان می‌دهد بخشی از بیکاری، دوره‌ای یا ساختاری است و اقتصاد در ظرفیت کامل کار نمی‌کند.

انقلاب دیجیتال: یک مطالعه موردی کلاسیک از بیکاری ساختاری

برای درک بهتر، به تحول صنعت عکاسی نگاه کنید. دهه‌ها پیش، شغل عکاس حرفه‌ای نیاز به دانش گسترده‌ای در زمینه شیمی (برای ظهور فیلم)، نورشناسی و کار با دوربین‌های پیچیده‌ی آنالوگ داشت. با ظهور دوربین‌های دیجیتال و سپس گوشی‌های هوشمند، تقریباً همه توانستند عکس بگیرند. این تغییر فناوری، باعث از بین رفتن بسیاری از مشاغل مرتبط با عکاسی آنالوگ (مثل ظهور فیلم) شد.

اما در طرف دیگر، مشاغل کاملاً جدیدی به وجود آمد: ویرایشگر عکس دیجیتال، مدیر شبکه‌های اجتماعی که محتوای تصویری تولید می‌کند، متخصص واقعیت افزوده و طراح رابط کاربری. کارگرانی که بتوانند مهارت‌های خود را از تاریکخانه به نرم‌افزارهای ویرایش تصویر و از دانش آنالوگ به درک رسانه‌های دیجیتال تبدیل کنند، شانس یافتن شغل داشتند. آنهایی که نتوانستند این انتقال را انجام دهند، احتمالاً دچار بیکاری ساختاری شدند. این مثال نشان می‌دهد که بیکاری ساختاری لزوماً به معنای نابودی کلی اشتغال نیست، بلکه به معنای جابجایی شدید آن به سمت مهارت‌های جدید است.

مشاغل در معرض کاهش (محرومیت ساختاری) مهارت اصلی مورد نیاز مشاغل در حال ظهور (فرصت جدید) مهارت اصلی مورد نیاز
اپراتور خط مونتاژ ساده کار فیزیکی تکراری تکنسین نگهداری روبات مهارت فنی، عیب‌یابی
منشی سنتی تایپ، بایگانی کاغذی دستیار مجازی/مدیر پروژه دیجیتال مدیریت نرم‌افزار، ارتباط آنلاین
صندوقدار فروشگاه کار با صندوق نقدی تحلیل‌گر داده‌های فروش تحلیل داده، آمار

راه حل‌های پل سازی: چگونه می‌توان این شکاف را پر کرد؟

مقابله با بیکاری ساختاری نیاز به تلاش هماهنگ بخش‌های مختلف دارد:

۱. نظام آموزشی تطبیقی: مدارس، آموزشگاه‌های فنی و دانشگاه‌ها باید مرتباً برنامه‌های درسی خود را با نیازهای آینده بازار کار به‌روز کنند. آموزش مهارت‌های پایه‌ای مانند تفکر نقادانه، حل مسئله و سواد دیجیتال، به افراد کمک می‌کند تا در طول عمر کاری خود انعطاف‌پذیرتر باشند.

۲. آموزش و بازآموزی شغلی: دولت‌ها و شرکتها می‌توانند برنامه‌های آموزشی برای کارگران میانسال طراحی کنند تا مهارت‌های جدیدی بیاموزند که با مشاغل در حال ظهور هماهنگ است. به این برنامه‌ها «بازآموزی»2 می‌گویند.

۳. کمک به تحرک جغرافیایی: سیاست‌هایی مانند کمک هزینه جابجایی یا ساخت مسکن مقرون‌به‌صرفه در مناطقی که فرصت شغلی زیاد است، می‌تواند به کاهش عدم تطابق مکانی کمک کند.

۴. اطلاع‌رسانی دقیق بازار کار: ایجاد سامانه‌های شفاف که به جوانان و کارجویان نشان دهد در آینده نزدیک به چه مشاغل و مهارت‌هایی نیاز خواهد بود، به آنها کمک می‌کند انتخاب‌های هوشمندانه‌تری داشته باشند.

فرمول ساده: می‌توان نرخ کل بیکاری را به صورت تقریبی، مجموعی از انواع بیکاری دانست:
$ U_{کل} \approx U_{اصطکاکی} + U_{ساختاری} + U_{دوره‌ای} $
که در آن $ U $ نماد نرخ بیکاری است. هدف سیاست‌های اقتصادی، کاهش $ U_{دوره‌ای} $ و $ U_{ساختاری} $ است.

اشتباهات رایج و پرسش‌های مهم

سوال: آیا بیکاری ساختاری تقصیر خود بیکاران است که مهارت‌های جدید یاد نگرفته‌اند؟

پاسخ: خیر، این یک تحلیل سطحی و نادرست است. بیکاری ساختاری یک شکست بازار و یک چالش سیاستی است. سرعت تغییر فناوری و صنعت بسیار بالاست و افراد به تنهایی، به ویژه اگر میانسال و دارای تعهدات مالی باشند، اغلب منابع یا اطلاعات کافی برای تطبیق سریع را ندارند. تقصیر اصلی بر عهده نهادهایی است که باید سیستم آموزشی و بازآموزی را با تغییرات هماهنگ کنند.

سوال: آیا هر شغل قدیمی که از بین می‌رود، یک شغل جدید با مهارت بالاتر ایجاد می‌کند؟

پاسخ: لزوماً نه. این پدیده را «توهم فناوری» می‌نامند. ممکن است مشاغل جدید ایجاد شوند، اما تعداد، کیفیت و دستمزد آنها ممکن است با مشاغل از دست رفته یکسان نباشد. همچنین، انتقال از یک شغل به شغل دیگر می‌تواند بسیار دردناک و زمان‌بر باشد. اینجاست که سیاست‌های حمایتی اجتماعی و برنامه‌های بازآموزی اهمیت حیاتی پیدا می‌کنند.

سوال: آیا بیکاری ساختاری فقط در مورد مشاغل کارگری صادق است؟

پاسخ: اصلاً! این نوع بیکاری می‌تواند متخصصان را نیز تحت تأثیر قرار دهد. برای مثال، وکلا یا حسابدارانی که با نرم‌افزارهای قدیمی کار می‌کرده‌اند و نتوانسته‌اند خود را با هوش مصنوعی و پلتفرم‌های حقوقی/مالی جدید تطبیق دهند، یا مهندسانی که تخصص آنها در یک صنعت رو به زوال متمرکز است، همگی می‌توانند در معرض بیکاری ساختاری قرار گیرند.

جمع‌بندی: بیکاری ساختاری یک مشکل اقتصادی پیچیده اما قابل درک است که ریشه در شکاف مهارتی و تغییرات ساختاری اقتصاد دارد. این پدیده صرفاً آمار نیست، بلکه سرنوشت انسان‌هایی است که به دلیل تحولات سریع فناوری و تجارت جهانی، ممکن است احساس کنند از قطار پیشرفت جا مانده‌اند. راه‌حل آن در سرمایه‌گذاری بلندمدت بر روی سرمایه انسانی، ایجاد نظام آموزشی چابک و اجرای سیاست‌های فعال بازار کار است. درک این مفهوم به ما کمک می‌کند تا برای آینده‌ای پر از تغییرات غیرمنتظره، آماده‌تر باشیم.

پاورقی

1نرخ بیکاری غیرتورمی (NAIRU): مخفف Non-Accelerating Inflation Rate of Unemployment. نرخی از بیکاری که در آن، تورم ثابت می‌ماند و افزایش نمی‌یابد.

2بازآموزی (Retraining): فرآیند آموزش مهارت‌های جدید به کارگران، به ویژه آنهایی که شغل قبلی خود را از دست داده‌اند، برای آماده‌سازی آنها برای مشاغل مختلف.

3باریسـتا (Barista): متخصص تهیه قهوه‌های اسپرسو و نوشیدنی‌های مرتبط.

بازار کار شکاف مهارتی تحول فناوری بازآموزی شغلی اقتصاد کلان