یک کلاغ، چهل کلاغ؛ قصهٔ بزرگنمایی یک خبر
معنی اصلی ضربالمثل
ضربالمثل «یک کلاغ، چهل کلاغ» یک داستان پندآموز است. فرض کنید یک نفر فقط یک کلاغ دیده است. وقتی این خبر را به دوستش میگوید، دوستش میگوید "2 کلاغ دیدی!" و همین طور ادامه پیدا میکند تا به 40 کلاغ میرسد. این یعنی خبر اولیه کوچک بوده، اما با هر بار تعریف کردن، چیزهای جدیدی به آن اضافه شده و بزرگتر شده است.
چگونه یک خبر تغییر میکند؟
وقتی خبری از یک نفر به نفر دیگر میرسد، ممکن است تغییر کند. در جدول زیر میتوانید ببینید چگونه یک خبر ساده در مدرسه میتواند عوض شود:
شماره نفر | خبری که شنیده | وضعیت تغییر |
---|---|---|
1 | معلم گفت فردا تکلیف نداریم. | خبر اولیه |
2 | فردا مدرسه تعطیل است! | تغییر کوچک |
5 | به خاطر برف شدید، همهٔ مدارس شهر تعطیل هستند! | بزرگنمایی شدید |
مثالهایی از زندگی واقعی
این اتفاق همیشه میافتد! فرض کنید در حیاط مدرسه، یک دانشآموز یک برگریزان کوچک میبیند. وقتی این خبر به کلاس میرسد، میشود: "یک طوفان بزرگ آمده و همهٔ درختان شکستهاند!" این یعنی همان «یک کلاغ، چهل کلاغ».
یا وقتی مادربزرگ یک داستان کوچک از بچگیاش را تعریف میکند و بعد از سالها، وقتی بقیه آن را تعریف میکنند، پر از ماجراهای هیجانانگیز شده است.
پرسشهای مهم
گاهی برای جذابتر کردن داستان، یا به خاطر اینکه قسمتهایی از خبر را فراموش کردهاند، آن را عوض میکنند. این کار معمولاً غیرعمدی است.
همیشه از منبع اصلی خبر بپرسیم. اگر کسی چیزی گفت، از او بخواهیم که دقیقاً از کجا شنیده است. اینطوری خبر واقعی را میفهمیم.
پاورقی
در این مقاله از برخی کلمات استفاده شده که معادل انگلیسی1 آنها در زیر آمده است:
1 English: به زبان مردم کشورهای دیگری مانند آمریکا و انگلیس.
unintentional2: ناخواسته.
detective3: کارآگاه، کسی که برای پیدا کردن حقیقت جستوجو میکند.