این جملۀ راسل است. او گمان میکرد قاعدۀ علیت این است که «هر موجودی نیاز به علت دارد» و لذا وجود خدا را نقض قانون علیت میدانست. بنابراین میگفت: «اگر چیزی بدون علت میتواند وجود داشته باشد، تفاوتی نمیکند که آن چیز، خدا
باشد یا جهان». اما از نظر فارابی و ابن سینا فقط موجودات پیرامون ما که ممکنالوجود هستند نیازمند علتاند؛ نه اینکه هر چه موجود است، نیاز به علت داشته باشد.
2: اگر چنین باشد جهان که ماهیت امکانی دارد، نمیتواند مانند خدا بدون علت باشد. این دیدگاه ابن سیناست که اگر راسل هم آن را در نظر گرفته بود، چنین جملهای نمیگفت؛ زیرا در این جمله تفاوت خدا (واجبالوجود) و جهان (ممکنالوجود) بیان شده است.
3: جملۀ مورد نظر دربارۀ آنچه موجود است سخن میگوید نه آنچه به وجود آمده است. راسل گمان میکرد جهان هم مانند خدا میتوانسته همیشه موجود باشد و نیازی ندارد که به وجود آمده باشد؛ و الّا همه قبول دارند که آنچه به وجود آمده نیازمند علت است و این اعتقاد بدیهی مستلزم جملۀ مورد نظر نیست.
4: این گزینه هم مطلب درستی را بیان میکند که پیشفرض جملۀ راسل نیست. این دیدگاه ملاصدراست که اگر راسل هم آن را در نظر گرفته بود، چنین جملهای نمیگفت. زیرا در این جمله تفاوت خدا (مستقل) و جهان (وابسته) بیان شده است.