رأیتُ أبی و دموعه تَـتَساقط من أعیُنه بسبب اشتیاقه للزیارة
1 )
پدرم را دیدم و اشکهایش از چشمش به سبب شوق به زیارت پی در پی میافتادند
2 )
پدرم در حالی که اشک از چشمانش به علّت اشتیاق به زیارت پی در پی میافتند، دیدم
پدرم را دیدم در حالی که اشکهایش از چشمانش به علت اشتیاقش به زیارت پی در پی میافتادند
4 )
پدرم مرا دید در حالی که اشکهایش از چشمانش پی در پی میافتند و علّتش شوق او به زیارت است