دروننگری حاصل تأمل عقلی در یافتههای درونی انسان است. یافتههای درونی انسان، نوعی علم بیواسطۀ حضوری هستند که نفس یا قلب یا دل مستقیماً در درون خود شهود میکند. لذا میتوان گفت این یافتهها نیز با ابزار قلب حاصل میشوند (چون هر علم حضوری و بیواسطهای اصطلاح با قلب ادراک میشود). پس «یافتههای درونی» و «معرفت شهودی» هر دو شناختی بیواسطه و حضوری هستند؛ با این تفاوت که اولی شناخت بیواسطۀ قلب از درونیات خود است ولی دومی شناخت بیواسطۀ قلب از حقایق بیرونی است. بنابراین میتوان نتیجه گرفت که دروننگری که همان تحلیل عقلی یافتههای درونی است، از تعامل دو ابزار شناختی عقل و قلب حاصل میشود (ناحیۀ پ). گزینۀ 1: دروننگری از ابزار عقل نیز استفاده میکند، در حالی که شناخت شهودی تنها از ابزار قلب بهره میبرد. گزینۀ ۳: تنها شناخت عقلی، صرفاً با تحلیل و تأمل عقل است. دروننگری، حاصل تأمل عقلی در یافتههای بیواسطۀ درونی و شناخت تجربی، نتیجۀ تحلیل عقلی یافتههای حسی است. گزینۀ ۴: در دروننگری از ابزار حس استفاده نمیشود در حالی که ناحیۀ ث نمایندۀ شناختهای حاصل از همکاری ابزارهای عقل و حس است.