با توجه به مطلب مطرح شده و نتایجی که بیان شده و بیان نشده ولی قابل استنتاج است، پاسخ مناسب را انتخاب کنید.
مشاوران تحصیلی معتقدند دانشآموزانی که اصول برنامهریزی را نمیدانند به ندرت در کنکور موفق میشوند. آنان براساس تجربیاتشان به این نتیجه رسیدهاند که موفقیت چنین افرادی در کنکور تقریباً غیرممکن است. از طرف دیگر براساس یک تحقیق جامع از تمامی افرادی که امسال کنکور دادند، میتوان گفت هزاران نفر از دانشآموزانی که اصول برنامهریزی را نمیدانند در کنکور رتبههای مناسبی به دست آوردهاند.
اگر همهٔ عبارات فوق درست در نظر گرفته شوند، کدام فرضیهٔ زیر میتواند تناقض موجود بین آنها را به بهترین وجه ممکن توضیح دهد؟
1 )
موفقیتهای معدودی که این افراد داشتهاند در تحقیق جامع به آن اشاره شده است.
2 )
اصول برنامهریزی قابل آموزش است و میتوان آن را بهبود بخشید.
3 )
جامعۀ آماری مشاوران تحصیلی، جامعهای مناسب و کامل نبوده است.
4 )
افرادی که به مشاور تحصیلی باور دارند، در تحقیقات شرکت داده نشدهاند.
متن را میتوان به نتایج دیدگاه دو گروه تقسیم کرد: مشاوران تحصیلی: موفقیت تحصیلی دانشآموزانی که اصول برنامهریزی را نمیدانند، اتفاق نمیافتد. تحقیق جامع: افراد بسیاری بدون دانستن اصول برنامهریزی در کنکور موفق بودهاند. به دنبال گزینهای هستیم که این تناقض را توجیه کند. بررسی گزینهها: گزینهٔ 1: نادرست است. زیرا در متن به هزاران نفر اشاره کرده است که این تعداد، تعداد معدودی به شمار نمیآید. گزینهٔ 2: نادرست است. هرچند جملۀ درستی بهنظر میرسد ولی تناقض موجود در متن را توجیه نمیکند. گزینهٔ 3: درست است. زیرا میتوان گفت افرادی که به مشاوران تحصیلی مراجعه کردهاند افرادی بودهاند که میخواستند عدم موفقیت خود را به عاملی غیر از خود ارتباط دهند و آنها وضعیت تحصیلی ضعیفتری داشتهاند که همراهی وضعیت تحصیلی ضعیف و نداشتن اصول برنامهریزی آنها، مشاوران را به این اشتباه انداخته که آنها به دلیل نداشتن اصول برنامهریزی موفق نشدهاند. گزینهٔ 4: نادرست است. چون تحقیقات از همۀ افراد بوده است.