در کدام گزینه واژهای وجود ندارد که از نظر ساختاری مشابه «رُفتگر» (رفت + گر) باشد؟
ای که بر مه کشی از عنبر سارا چوگان / مضطرب حال مگردان من سرگردن را
2 )
از هر کرانه تیر دعا کردهام روان / باشد کز آن میانه یکی کارگر شود
3 )
ز آغاز طلوع تا به نیمهی شب / در کار بود چو مرد جادوگر
4 )
ای کوزهگر صورت مفروش مرا کوزه / کوزه چه کند آن کس کو جوی روان دارد