خب به نام او سلام سه تا از شعرام رو براتون می نویسم... شعر اول: از حزن رفتنت مردم پیر شدند پا به پایت به حرم نزدیک شدند ای سید ایران و خراسان، ای مرد کجا می روی چنین شتابان، ای مرد یک سال دگر ز خدمتت مانده بود یک سال دگر سفر هایت مانده بود حقا که ریاستت خدمت بوده است حقا که لیاقتت شهادت بوده است ای کاش که دشمن ببیند یک عمر تو محبوب شدی برای ایران یک عمر شعر دوم: ای کاش که اسوده شوی با چادر همرنگ جماعت نشوی بی چادر ای کاش که عمر من و تو قد بدهد تا نوکــــــــــرآقا بشویم با چادر شعر سوم: از حزن امدنت جهان غلغله شد با آمدنت ای محرم!حرم ولوله شد