کفر مطلق شدم وسوسه شیطانم آنقدر درد شدم منتقد ایمانم بین میخانه و مسجد عجبا در شکم گاه استاد سخن گاه خود هذیانم کفر و ایمان همه یکجا به دلم جا کرده حزب بادم سبب داوری اذهانم خسته از این همه افکار پریشانم من غوطه ور در بدی و در صحت ادیانم همه عمر من خسته به نادانی رفت همه امید به نور و نظر یزدانم اگه معنیشو میدونید لطفا بفرستید.. متشکرم