Typesetting math: 100%

گاما رو نصب کن!

اعلان ها
اعلان جدیدی وجود ندارد!
کاربر جدید

جستجو

میتونی لایو بذاری!
درحال دریافت اطلاعات ...

درسنامه آموزشی فارسی (2) کلاس یازدهم با پاسخ درس 11: یاران عاشق

آخرین ویرایش: 16:00   1401/11/18 85825 گزارش خطا

بیا عاشقی را رعایت کنیم

ز یاران عاشق حکایت کنیم

قلمرو زبانی: عاشقی: راه و رسم عاشقی / یاران عاشق: رزمندگان، شهدا / بیت: سه جمله / عاشقی و حکایت: نقش مفعول.
قلمرو ادبی: کنایه: رعایت عاشقی کردن از حرکت عشق را نگاه داشتن. / عاشقی: مجاز از راه و روش عاشقی / واج‌آرایی «ا»
قلمرو فکری: بیایید تا حرمت عشق را نگه داریم و از یاران عاشق و شیدا حکایت کنیم.

از آنها که خونین سفر کرده‌اند

سفر بر مدار خطر کرده‌اند

قلمرو زبانی: آنها: منظور شهدا و رزمندگان / مدار: مسیری معمولاً دایره‌ای شکل که در آن چیزی به دور چیز دیگر می‌چرخد؛ مسیر / بیت: سه جمله
قلمرو ادبی: کنایه: خونین سفرکردن کنایه از به شهادت رسیدن / تکرار: سفر / مجاز: خون مجاز از شهادت
قلمرو فکری: بیایید از آنهایی که در راه عشق به شهادت رسیده‌اند و همواره سفرشان با خطر همراه بوده است، حکایت کنیم.

از آنها که خورشید فریادشان

دمید از گلوی سحرزادشان

قلمرو زبانی: آنها: منظور شهدا و رزمندگان / دمید: طلوع کرد / سحرزاد: زاییدۀ سحر / بیت: «ـِ شانِ» / » در دو مصراع: نقش مضاف‌الیه.
قلمرو ادبی: اضافهٔ تشبیهی: خورشید فریاد - مراعات نظیر: خورشید و سحر - مجاز: گلو مجاز از دهان - کنایه: سحرزاد کنایه از آگاه کننده
قلمرو فکری: از آن کسانی یاد کنیم که فریاد همچون خورشیدشان از دهانی می‌دمد که صبح از آنجا طلوع می‌کند. (فریاد شهیدان همه‌گیر و روشنگر بوده است.)

چه جانانه چرخ جنون می‌زنند

دف عشق با دست خون می‌زنند

قلمرو زبانی: جانانه: از دل و جان / چرخ جنون: رقص دیوانگی / با دست خون: با دست خون‌آلود / دف: نوعی ساز / بیت: دو جمله.
قلمرو ادبی: جانانه: ایهام تناسب: 1- از دل و جان 2- معشوق و محبوب که با عشق تناسب دارد / چرخ جنون زدن: کنایه از رقصیدن / دف عشق: اضافۀ تشبیهی / دف زدن: کنایه از شادی کردن / کلّ بیت: تلمیح به سماع (رقص) صوفیان / مصراع دوم: کنایه از عاشقانه جان دادن / واج‌آرایی «ن» / دست خون: اضافۀ استعاری و تشخیص / خون: مجاز از شهادت / چرخ جنون - با دست خون‌آلود دف‌زدن: تناقض (پارادوکس)
قلمرو فکری: آنها چقدر عاشقانه، شیفته و دیوانهٔ معشوق‌اند و در حالی که غرق در خون شده‌اند با خدای خویش عشق‌بازی می‌کنند.

به رقصی که بی‌پا و سر می‌کنند

چنین نغمهٔ عشق سر می‌کنند:

قلمرو زبانی: نغمه: آواز خوش، سرود / سر می‌کنند در مصراع دوم: می‌سُرایند / بیت: دو جمله / نغمه: نقش مفعول / عشق: نقش مضاف‌الیه.
قلمرو ادبی: تناسب: سروپا / نغمه و رقص / نغمۀ عشق: اضافۀ تشبیهی / بی پا و سر بودن: کنایه از تکّه‌تکّه بودن / سر می‌کنند: کنایه از سرودن و خواندن
قلمرو فکری: با رقصی که با شهادت خود انجام می‌دهند، این چنین آواز عشق را سر می‌دهند:

هلا منکرِ جان و جانان ما

بزن زخم انکار بر جان ما

قلمرو زبانی: هلا: آگاه باش / منکر: انکارکننده، ناباور / جانان: مانندِ جان، معشوق / انکار: باور نکردن، نپذیرفتن، نفی کردن / بیت: سه جمله
قلمرو ادبی: تکرار: جان- اشتقاق: منکر و انکار - اضافهٔ تشبیهی: زخم انکار / زخم زدن: کنایه از آسیب رساندن / زخم انکار زدن: کنایه از سرزنش کردن
قلمرو فکری: هان، ای کسی که معشوق ما را انکار می‌کنی، با انکارت که همچون زخمی است، ما را مجروح کن.

بزن زخم، این مرهم عاشق است

که بی‌زخم مردن، غمِ عاشق است

قلمرو زبانی: مرهم: هر دارویی که روی زخم گذارند، التیام‌بخش / بی‌زخم مردن: مرگ معمولی و طبیعی / بیت: سه جمله / زخم: مفعول.
قلمرو ادبی: تناقض: زخم، مرهم است - تکرار: زخم
قلمرو فکری: ای دشمن، آسیب و ضربهٔ خود را بر عاشق بزن؛ این آسیب و آزار تو برای او مرهمی است؛ زیرا بدون زخم مردن برای عاشق عین غم و مصیبت است.

مگو سوخت جان من از فرط عشق

خموشی است هان، اوّلین شرط عشق

قلمرو زبانی: فرط: بسیاری / خموشی: سکوت / هان: آگاه باش / بیت: چهار جمله / جان: نقش نهاد / خموشی: نقش مسند.
قلمرو ادبی: کنایه: سوختن جان کنایه از مردن، از بین رفتن / جناس ناهمسان (ناقص اختلافی): فرط و شرط
قلمرو فکری: نگو که جان من از شدّت عشق سوخت. آگاه باش که اولین شرط عشق، سکوت و خاموشی است. (عاشق از درد عشق شکایت نمی‌کند.)

ببین لاله‌هایی که در باغ ماست

خموشند و فریادشان تا خداست

قلمرو زبانی: لاله: شهید / باغ: سرزمین / خموش: مخفّف خاموش، ساکت / بیت: چهار جمله / باغ: نقش متمم / خموش و تا خدا: نقش مسند.
قلمرو ادبی: استعاره: لاله استعاره از شهید/ باغ استعاره از سرزمین / تناقض: خاموش‌اند و فریاد می‌زنند / مراعات نظیر: باغ و لاله
قلمرو فکری: ببین، شهیدانی که در وطن ما هستند، اگر چه خاموش‌اند، فریادشان تا خدا می‌رسد.

بیا با گل لاله بیعت کنیم

که آلاله‌ها را حمایت کنیم

هم صدا با حلق اسماعیل، سیّد حسن حسینی

قلمرو زبانی: بیعت: پیمان، عهد، پیمان‌بستن برای فرمانبرداری و اطاعت از کسی / آلاله: لالۀ سرخ، شقایق / بیت: سه جمله / بیعت: نقش مفعول
قلمرو ادبی: مراعات نظیر: لاله و آلاله / استعاره: آلاله استعاره از شهید
قلمرو فکری: بیا با گل لاله پیمان ببندیم که از این به بعد از شهیدان حمایت کنیم و پاسدار خون آنها باشیم.

کارگاه متن پژوهی: صفت‌های بیانی

در ترکیب‌های وصفی اگر صفت بعد از موصوف بیاید، یا شمارشی خواهد بود یا بیانی. صفت بیانی برای توضیح و وصف یک واژه به کار می‌رود، یعنی موصوف؛ مانند: خورشیدِ تابناک پرکاربردترین انواع صفت‌های بیانی عبارت‌اند از:

الف) ساده: خوب، روشن، زلال، تیره، ناهنجار، بی‌تدبیر.
ب) فاعلی: الف) بن مضارع + ـَ نده، ا، ان = خورنده، گویا، دوان / گیرنده، گیرا، روان.
ب) بن مضارع یا ماضی + گار: آموزگار، آفریدگار.
پ) مفعولی: بن ماضی (مصدر بدون –َ ن) + ه= گداخته، شکسته، شکفته.
ت) لیاقت: مصدر + ی= خوردنی، پوشیدنی، خواندنی.
ث) نسبی: اسم + ی = آسمانی، مذهبی، عرفانی.

اسم + ین = زرین، سنگین.
اسم +ینه = زرینه، سیمینه.
اسم + انی= روحانی.
اسم + انه = مردانه، زنانه، کودکانه.

قلمرو زبانی (صفحه 92 کتاب درسی)

 

1- معادل معنایی واژه‌های زیر را بنویسید.

منکر آیینه باشد چشم کور

دشمن آیینه باشد روی زرد

عمادی شهریاری

انکار کننده 

ای داور زمانه، ملوک زمانه را

جز بر ارادت تو مسیر و مدار نیست

مسعود سعد سلمان

گردیدن و دور زدن

همان‌طور که می‌دانید، صفت بیانی، برای توضیح و وصف یک واژه به کار می‌رود. واژه‌ای که وصف می‌شود، موصوف نام دارد.
مثال : کتابخواندنی
کتاب: موصوف
خواندنی: صفت

- به پُرکاربردترین صفت‌های بیانی توجّه کنید:
مطلق:
پاک، خوشحال، خطرناک

فاعلی:

- بن مضارع + -َ نده : سازنده، درخشنده
- بن مضارع + ا : گویا، کوشا
- بن مضارع + ان: خندان، تابان
- بن ماضی/ بن مضارع + گار: آفریدگار، آموزگار
- بن ماضی + ار : خریدار، خواستار
- اسم/ بن/ صفت + گر: زرگر، توانگر، روشنگر
- اسم/ صفت + گر: ستمگر، روشنگر
- اسم/ صفت + بن مضارع: خداشناس، راستگو

مفعولی:
بن ماضی + ه / ـه (= ــِ): پرورده، شکسته

لیاقت:
مصدر + ی: آشامیدنی، ستودنی

نسبی:
- اسم + ی : آسمانی، نارنجی
- اسم + ین: امروزین، آهنین
- اسم + ینه : سیمینه، چرمینه
- اسم + انی : روحانی، عقلانی
- اسم + انه : کودکانه، سالانه

2- اکنون مانند نمونه جدول را کامل کنید.

فعل بن مضارع صفت فاعلی صفت لیاقت صفت مفعولی
نوشت نویس نویسنده نوشتنی نوشته
خواندم خوان خواننده خواندنی خوانده

قلمرو ادبی (صفحهٔ 93 کتاب درسی)

 

1- از متن درس، برای هر یک از آرایه‌های ادبی زیر، نمونه‌ای مناسب بیابید و بنویسید.
تشبیه: گرفته بیرق تابان عشق را بر دوش (عشق همچون بیرق...)
متناقض نما: مرهم بودنِ زخم متناقض‌نما است.

2- شعر «یاران عشق» را از نظر قالب و مضمون، با شعر «زاغ و کبک» مقایسه کنید.
قالب یاران عشق و زاغ و کبک: مثنوی
مضمون یاران عشق: عاشقی و جانبازی
مضمون زاغ و کبک: نفی تقلید کورکورانه

قلمرو فکری (صفحهٔ 94 کتاب درسی)

 

1- در بیت سوم، مقصود از یاران عاشق، چه کسانی است و به کدام ویژگی آنها اشاره شده است؟
شهیدان: با نثار خونشان فریاد آزادی و پیروزی سر دادند.

2- در بیت آخر، بر کدام یک از ارزش‌های انقلاب اسلامی تأکید شده است؟
بیعت با شهیدان و در مسیر آن‌ها بودن

3- نخست، مفهوم کلّی بیت‌های زیر را بنویسید؛ سپس برای هر یک، بیتی متناسب از متن درس بیابید.
الف)

ای مرغ سحر، عشق ز پروانه بیاموز

کان سوخته را جان شد و آواز نیامد

سعدی

مفهوم عاشق مدّعی نیست و حتی موقع جان دادن هم خاموش و ساکت است.
معادل با بیت 8

ب)

چه از تیر و چه از تیغ، شما روی نتابید

که در جوشنِ عشقید، که ا‌ز کرب و بلایید

حمید سبزواری

مفهوم تحمل سختی‌ها و مقاومت
معادل با بیت 7

***

از چنبرِ نَفْس، رَسته بودند آنها

بت‌ها همه را شکسته بودند آنها

پرواز شدند و پر گشودند به عرش

هرچند که دست بسته بودند آنها

مصطفی محدّثی خراسانی

شعر خوانی: صبح بی تو

صبح بی تو رنگ بعد از ظهر یک آدینه دارد

بی تو حتّی مهربانی حالتی از کینه دارد

قلمرو زبانی: تو: منظور امام زمان (عج) / آدینه: روز جمعه، آخرین روز هفته / کینه: دشمنی، نفرت / بیت: دو جمله / رنگ و حالت: نقش مفعول
قلمرو ادبی: صبح بی‌تو مانند بعد از ظهر آدینه: تشبیه / صبح و بعد از ظهر: مراعات نظیر (تناسب) / رنگ‌داشتن: کنایه از شبیه بودن / مهربانی حالت کینه داشته باشد: تشخیص و استعاره.
قلمرو فکری: صبح بدون تو، مانند بعد از ظهر جمعه‌ها غم‌آلود و ملال‌آور است. بی‌تو حتّی مهربانی هم، رنگ نفرت و کینه دارد.

بی تو می‌گویند تعطیل است کار عشقبازی

عشق امّا کی خبر از شنبه و آدینه دارد

قلمرو زبانی: عشق‌بازی: عاشقی / آدینه: روز جمعه، آخرین روز هفته / بیت: سه جمله / کار و عشق: نقش نهاد / تعطیل: نقش مسند.
قلمرو ادبی: عشق از چیزی خبر داشته باشد: تشخیص و استعاره / شنبه و آدینه - تعطیل و آدینه: مراعات نظیر (تناسب) / شنبه و آدینه: تضاد.
قلمرو فکری: می‌گویند: بدونِ تو، عشق و عاشقی تعطیل است؛ امّا عشق به تاریخ و روزهای تقویم، کاری ندارد.

جغد بر ویرانه می‌خواند به انکار تو امّا

خاک این ویرانه‌ها بویی از آن گنجینه دارد

قلمرو زبانی: انکار: باور نکردن، نپذیرفتن، نفی‌کردن / گنجینه: گنج، مال بسیار / بیت: دو جمله / ویرانه‌ها: نقش مضاف‌الیه/ گنجینه: نقش متمّم
قلمرو ادبی: تلمیح به اعتقاد گذشتگان که می‌پنداشتند جغد در خرابه‌هایی که گنج پنهان دارد، زندگی می‌کند / جغد به انکار بخواند: تشخیص و استعاره / جغد و ویرانه و خاک و گنجینه: مراعات نظیر (تناسب) / بوی چیزی را داشتن: کنایه از نشان آن چیز را داشتن.
قلمرو فکری: انکارکنندگان در سرزمین‌های کفر، وجود تو را انکار می‌کنند؛ امّا در آن کشورها نیز می‌توان نشانۀ ظهور را دید.

خواستم از رنجش دوری بگویم، یادم آمد

عشق با آزار خویشاوندی دیرینه دارد

قلمرو زبانی: رنجش: دلتنگی / خویشاوندی: نزدیکی، قرابت / دیرینه: قدیمی / بیت: چهار جمله / خویشاوندی: نقش مفعول / دیرینه: نقش صفت
قلمرو ادبی: عشق با آزار خویشاوندی داشته باشد: تشخیص و استعاره / رنجش و آزار: مراعات نظیر (تناسب) / واج‌آرایی «م» و «د»
قلمرو فکری: می‌خواستم از دوریِ تو اظهار دلتنگی و ناراحتی بکنم؛ امّا یادم آمد که رنج و عشق، با هم رابطۀ عمیق و قدیمی دارند.

در هوای عاشقان پر می‌کشد با بی‌قراری

آن کبوتر چاهی زخمی که او در سینه دارد

قلمرو زبانی: کبوتر چاهی: نوعی کبوتر که معمولاً در اماکن مقدس زندگی می‌کند / بیت: دو جمله.
قلمرو ادبی: کبوتر چاهی زخمی: استعاره از دل‌های منتظران حضرت مهدی (عج) / زخم و سینه - پر و کبوتر: تناسب / سینه: مجاز از قلب.
قلمرو فکری: عاشقان و مؤمنان در آرزوی ظهورت، با بی‌قراری و اضطراب تو را می‌جویند.

ناگهان قفل بزرگ تیرگی را می‌گشاید

آنکه در دستش کلید شهر پر آیینه دارد

قیصر امین پور

قلمرو زبانی: بیت: دو جمله به شیوۀ عادی / قفل و کلید: نقش مفعول / بزرگ: نقش صفت / شهر: نقش مضاف‌الیه.
قلمرو ادبی: قفل تیرگی: اضافۀ تشبیهی (استعاری) و استعاره از ظلم و ستم / شهر پر آیینه: استعاره از جامعهٔ آرمانی شاعر / قفل و کلید: مراعات‌نظیر
قلمرو فکری: آن کسی که حاکم کشور عدل و عدالت است، ناگهان روزی ظلم و ستم را کنار می‌زند و ما را نجات می‌دهد.

درک و دریافت (صفحهٔ 95 کتاب درسی)

 

1- در خوانش این سروده، به چه نکاتی باید توجّه کنیم؟
چند وزن شعر کوبنده و حماسی است؛ اما چون مضمون شعر عاطفی و لبریز از احساس لطیف عاشقانه است، لحن خوانش نیز آرام و عاشقانه باشد؛ آن چنان که بیانگر حال درونی شهیدان و عاشقان در راه خدا باشد.

2- «انتظار موعود» یکی از مایه‌های ادبیات انقلاب اسلامی است؛ بر این مبنا، متن شعرخوانی را بررسی کنید.
ابتدا شعر از زبان خود شاعر و همراهانی است که غم شهیدان در دلشان رخنه کرده و می‌خواند عظمت و شکوه آنها را شرح دهند؛ اما در میانهٔ شعر راوی شعر تغییر می‌کند و باز خود شهیدان هستند که از زبان خود سخن می‌گویند و از عشق و ایثار و جان‌فشانی خویش حرف می‌زنند.