درسنامه آموزشی تاریخ (3) کلاس دوازدهم معارف با پاسخ درس 4: ایران در عصر قاجار (از آغاز تا پایان سلطنت ناصرالدین شاه)
-
تاریخ (3) معارف
- درس 1: تاریخ و تاریخنگاری
- درس 2: تحولات سیاسی و اقتصادی ایران در دورۀ صفوی
- درس 3: ایران و جهان در آستانه دوره معاصر
- درس 4: ایران در عصر قاجار (از آغاز تا پایان سلطنت ناصرالدین شاه)
- درس 5: اوضاع اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی عصر قاجار
- درس 6: انقلاب مشروطهٔ ایران
- درس 7: جنگ جهانی اوّل
- درس 8: ایران در دورۀ حکومت رضاشاه
- درس 9: جنگ جهانی دوم و جهان پس از آن
- درس 10: نهضت ملی شدن صنعت نفت ایران
- درس 11: انقلاب اسلامی
- درس 12: استقرار و تثبیت نظام جمهوری اسلامی
- درس 13: جنگ تحمیلی و دفاع مقدس
تحولات سیاسی
آقا محمدخان قاجار (1174ـ1176 ش)
آقامحمدخان پسر بزرگ محمدحسن خان قاجار بود که پس از کشته شدن پدرش، به عنوان گروگان در شیراز، پایتخت کریم خان زند، به سر میبرد و حتی مورد مشورت کریمخان قرار میگرفت آقا محمدخان پس از مرگ کریم خان فرصت را غنیمت شمرد و از شیراز به استرآباد (گرگان) رفت و با متحد کردن افراد ایل قاجار، آمادهٔ رویارویی با زندیان شد. او نخست نواحی شمالی و مرکزی ایران را تصرف کرد و تهران را پایتخت خود قرار داد، سپس با غلبه بر لطفعلیخان زند و سرکوب طغیان حاکم گرجستان، در سال 1174ش در تهران تاجگذاری کرد.
آقا محمدخان پس از تاجگذاری به عزم برچیدن بساط حکومت جانشینان نادرشاه و دستیابی به غنایم و گنجینهٔ جواهرات وی، راه خراسان را در پیش گرفت. او سپس به منظور برقرار کردن نظم و امنیت به منطقهٔ قفقاز لشکرکشی کرد و در همین زمان بهدست چند تن از همراهانش به قتل رسید (1175 ش).
بیتردید، سختکوشی و تلاشهای بیوقفهٔ آقامحمدخان برای ایجاد یکپارچگی سیاسی و بازگرداندن حاکمیت دولت مرکزی به سرتاسر قلمرو ایران درخور ستایش است ولی به سبب بیرحمی و کینهتوزی اش در برخورد با مخالفان و رقیبان، که تا حدودی ریشه در ستمهایی داشت که در زمان کودکی و نوجوانی بر او رفته بود، در تاریخ نام او به نکویی برده نمیشود.

فتحعلی شاه (1176ـ1213 ش)
پس از مرگ آقا محمدخان، برادر زادهاش باباخان که به فتحعلی شاه معروف شد، زمام امور را بهدست گرفت. سالهای نخست سلطنت فتحعلیشاه به سرکوب شورشهای داخلی و تحکیم پادشاهی در خاندان قاجار گذشت. در دوران سلطنت نسبتاً طولانی او، حکومت قاجار از یکسو با تهاجم نظامی گستردهٔ روسیه و از سوی دیگر با رقابت دولتهای انگلستان و فرانسه برای نفوذ سیاسی و اقتصادی در ایران مواجه بود. فتحعلی شاه در حفظ یکپارچگی کشور و سامان دادن به اوضاع داخلی موفق بود اما در مقابله با تهاجم نظامی و نفوذ سیاسی کشورهای اروپایی ناکام ماند.

![]() |
![]() |
![]() |
محمد شاه (1213ـ1227 ش)
فتحعلی شاه پسرش، عباسمیرزا، را به جانشینی خود برگزیده بود اما به دنبال مرگ زودهنگام این شاهزادهٔ لایق، مقام ولیعهدی به محمدمیرزا، فرزند عباس میرزا رسید. محمدمیرزا پس از مرگ فتحعلیشاه با تدابیر میرزا ابوالقاسمخان قائممقام فراهانی و سرکوب چند تن از عموها و برادران خود، که مدعی سلطنت بودند، به تخت پادشاهی نشست. اگرچه تدابیر قائممقام موجب سر و سامان یافتن امور کشور شد، ایستادگی او در مقابل زیادهخواهیهای انگلیسیها و تلاش برای کاستن از دخالت ناروای محمدشاه و درباریان در امور کشور، اسباب دسیسهگری مخالفانش را فراهم آورد و شاه را نسبت به این وزیر بزرگ بدبین کرد. در نتیجه، قائممقام پس از هفت ماه از مقام وزارت برکنار و کشته شد و حاجی میرزا آقاسی، مراد و معلم درویشمسلک شاه، بهجای او نشست. در دوران صدارت میرزا آقاسی، نفوذ دولتهای روسیه و انگلستان در ایران افزایش یافت.
فعالیت: بررسی شواهد و مدارک (صفحهٔ 59 کتاب درسی)
وصف قائممقام فراهانی را از زبان یکی از شاهزادگان قاجاری بخوانید و به پرسشهای مربوط به آن پاسخ دهید.
«از عهد کیومرث که بنای سلطنت در ایران شد، چنان وزیری با تدبیر و دستوری بینظیر به نظر ارباب بصیرت نرسیده. الحق که از جمیع علوم و کمالات آراسته، در علم عربیت و حکمت الهی استاد و در علوم ریاضی رایض میدان بلاغت و استحضار... اشعار دَری و تازیش دُرّ شاهوار... باری با وجود کثرت مشاغل نهایت غرابت را دارد که شخصی به این قسم بتواند از هر علمی از علوم با بهره باشد... از هنگام حرکت محمدشاه از آذربایجان تا پنج ماه توقف در دارالخالفهٔ طهران، قائممقام به اقتدار گذرانیده، به طریقی که احدی بدون اذن وی قدرت رفتن خدمت شاه را نداشته و محمدشاه بدون اذن او دیناری به کسی نداده، چنانچه اگر هم مایل به بخشش بود هرآینه موجب ملامت قائممقام میگردید. در این موارد که گرفت و گیر قائممقام از حد اعتدال گذشت، جمعی دوستان بدو گفتند که اینقدر بر پادشاه تنگ گرفتن و غدغن نمودن که هیچکس نزد او آمد و رفت نکند و پادشاه معاشرت با احدی ننماید، درست نیست، عاقبت به تو کم مرحمت خواهد شد. در جواب گفته بود که این امور سلطنت را پادشاه درست مطلع نیست؛ چونکه اول دولت است، میترسم غافل شوم و غفلتی به هم رسد و کارهای پخته خام گردد. دلم به جهت زحمتهای خودم خواهد سوخت» (سفرنامهٔ رضاقلی میرزا نوهٔ فتحعلیشاه، صص 31 ـ 32).
1- با توجه به اینکه قائممقام برای به سلطنت رساندن محمد شاه، پدر رضاقلی میرزا را از میان برداشت، آیا نویسنده انصاف را دربارهٔ او رعایت کرده است؟
2- قضاوت و تحلیل شما از اقدام قائممقام در ممانعت از دخالت ناروای شاه، حرمسرا و درباریان در اداره امور کشور چیست؟
ناصرالدینشاه (1227ـ1275 ش)
پس از مرگ محمدشاه، ولیعهد او، ناصرالدینمیرزا، با درایت میرزا تقیخان فراهانی بر تخت شاهی نشست. ناصرالدین شاه جوان در آغاز سلطنتش، میرزا تقیخان را با لقب امیرکبیر به مقام صدراعظمی برگزید و به او در ادارهٔ امور کشور اختیار تام بخشید. امیرکبیر که تربیت یافتهٔ قائممقام بود، با استفاده از تجربههای سیاسی ارزشمند خود، علاوه بر سامان دادن به اوضاع کشور، برنامهٔ منسجمی را برای اصلاح امور سیاسی و اقتصادی کشور تهیه کرد و بخشی از آن را به اجرا درآورد. از جمله برنامههای اصلاحی امیرکبیر میتوان به این موارد اشاره کرد؛ تنظیم امور اداری و مالیاتی، نشر روزنامه، ایجاد مدرسه دارالفنون، جلوگیری از دخالت عناصر خارجی در امور داخلی ایران و تلاش در جهت حفظ استقلال اقتصادی کشور. امیرکبیر نیز با توطئه و دسیسهٔ مخالفان داخلی و خارجی به سرنوشت قائممقام دچار شد و اصلاحاتش به نتیجهٔ مطلوب نرسید.
ناصرالدینشاه شور و اشتیاق فراوانی به نوگرایی و اخذ تمدن اروپایی نشان میداد. او در دوران پادشاهی خود طی سه مسافرت خارجی، از چندین کشور اروپایی دیدن کرد و تحت تأثیر پیشرفتهای علمی و صنعتی اروپاییان قرار گرفت. میرزاحسینخان سپهسالار، یکی از صدراعظمهای عصر ناصری، نقش مؤثری در تشویق شاه برای سفر به فرنگ و ترغیب وی به دادن امتیازهای فراوان به انگلیس و روس تزاری داشت. اما برنامههای او به سبب مخالفتهای داخلی و تردیدهای شاه به جایی نرسید. ناصرالدین شاه اگرچه ضرورت نوگرایی و جبران عقبماندگی کشور را درک کرده بود، از نتایج سیاسی آن، که کاهش قدرت و اختیارات نامحدود شاه بود، به شدت وحشت داشت. برای مثال، او مدرسهٔ دارالفنون را نماد ترقی قلمداد میکرد و علاقهٔ فراوانی به انتشار کتاب و روزنامه داشت اما در عین حال، از نشر اندیشهٔ سیاسی جدید و ترویج افکار مشروطهطلبی و جمهوریخواهی در ایران سخت بیمناک بود. از اینرو، اصلاحات عهد او به تغییر اساسی منجر نشد.

کاوش خارج از کلاس (صفحهٔ 61 کتاب درسی)
با راهنمایی دبیر، بخشی از سفرنامههای ناصرالدین شاه به فرنگستان را انتخاب و گزارشی از خاطرات و بازدیدهای او در یک صفحه تهیه کنید.
در زمان ناصرالدین شاه نیز دولتهای روسیه و انگلستان نفوذ سیاسی خود را در ایران افزایش دادند و برای کسب امتیازات اقتصادی در کشور ما به رقابت برخاستند.
ناصرالدین شاه در واپسین سالهای حکومت، بیشتر وقتش را به سرودن شعر، نقاشی و شکار میگذراند. سرانجام، در آستانهٔ پنجاهمین سالگرد سلطنتش، میرزا رضا کرمانی که از هواداران ستم کشیدهٔ سید جمالالدین اسدآبادی بود، او را به قتل رساند.

نظام سیاسی و اداری
مقام و جایگاه شاه
نظام حکومتی ایران تا پیش از انقلاب مشروطه، پادشاهی مطلقه و استبدادی بود. در چنین نظامی، شاه در رأس هرم قدرت قرار داشت و از اختیارات نامحدود برخوردار بود؛ عزل و نصب مقامهای حکومتی و اعلام جنگ و صلح از جملهٔ اختیارات اساسی او به شمار میرفت. شاهان قاجار خود را مالک جان و مال ایرانیان میشمردند و انتظار داشتند که همگان، از صدراعظم تا مردم عادی، فرمانشان را بیچون و چرا اطاعت کنند. با این حال، آنان در عمل نمیتوانستند بهطور کامل و همیشه قدرت استبدادی و اختیارات نامحدود خود را بهکار ببندند؛ زیرا از یک سو فاقد ابزارهای لازم، مانند نظام اداری کارآمد و ارتش ثابت و حرفهای، برای اعمال قدرت مطلقه بودند و از سوی دیگر، نفوذ اجتماعی و دینی روحانیت و مراجع شیعه، قدرت سیاسی و نظامی ایلات و نفوذ و دخالت قدرتهای استعمارگر دامنهٔ قدرت و اختیار شاهان را تا حدودی محدود میکرد.
شاهان قاجار همچنین حرمسرای بزرگی داشتند. زنان حرمسرا به همراه ندیمهها و خدمتکاران نفوذ زیادی در دربار و بیرون از آن داشتند.

صدر اعظم
بعد از شاه، وزیر اعظم یا صدراعظم قرار داشت. صدر اعظم بر پایهٔ اختیاراتی که شاه به او میداد، میتوانست در تمام امور کشور اظهارنظر و مداخله کند، به حضور شاه برسد و برای وی نامه بنویسد. این صاحب منصب عالیمرتبه همچنین امکان این را داشت که از موقعیت خود برای اصلاح امور کشور، رونق کسب و کار و رفاه مردم بهره ببرد. در عصر قاجار نیز همچون دوران پیش از آن، وزیران و صدراعظمها امنیت جانی و مالی کافی نداشتند و شمار قابل توجهی از آنان با دسیسهٔ درباریان و بدگمانی و خشم شاهان، جان و دارایی خود را از دست دادند.
حکومت ایالات و ولایات
والیان و حاکمان ایالات و ولایات، شهرها و روستاها عمدتاً از میان خاندانهای زمیندار، اعیان یا بزرگان محلی، سران ایلات و عشایر و شاهزادگان قاجاری برگزیده میشدند. حاکمان ایالات و ولایات تا حدودی خودمختار بودند و بخش اعظم درآمد منطقهٔ تحت فرمان خویش را برای خود نگه میداشتند. شاهان قاجار از طریق برقراری پیوند ازدواج با خاندانهای زمیندار، بزرگان محلی و مقامهای بلندپایهٔ حکومتی به دنبال گسترش نفوذ و استحکام سلطنت خود بودند. ادارهٔ ایالت آذربایجان با مرکزیت شهر تبریز، همواره به عهدهٔ ولیعهد بود. والیان و حکام نیز، همچون پادشاه، با زیردستان خود رفتاری مستبدانه داشتند.

تشکیلات اداری
نظام اداری ایران در اوایل عصر قاجار بسیار کوچک بود و به چهار اداره یا وزارتخانهٔ قدیمی مالیه، جنگ، عدلیه و امور خارجه محدود میشد. در دوران ناصرالدین شاه و تحت تأثیر مواجههٔ ایران با تمدن غربی، وزارتخانههای دیگری به تشکیلات اداری افزوده شد. در آن زمان، وزارتخانهها اغلب مکان و تجهیزات، کارکنان حقوقبگیر، دوایر محلی و حتی بایگانی منظم نداشتند و دامنهٔ فعالیتشان به ندرت از پایتخت فراتر میرفت. ادارهٔ این وزارتخانهها اغلب به شکل موروثی در اختیار خانوادههای سرشناسی بود که با یکدیگر رقابت داشتند و گاه سمتهای اداری را میان خود خرید و فروش میکردند. پرسابقهترین و گستردهترین آنها، وزارت مالیه به ریاست مستوفیالممالک بود و مستوفیانی که نسل اندر نسل به شغل مستوفیگری اشتغال داشتند آن را اداره میکردند. مستوفیان مسئولیت محاسبه و گردآوری مالیاتها و نظارت بر امالک دیوانی و سلطنتی (خاصه) را برعهده داشتند.
فعالیت: بررسی شواهد و مدارک (صفحهٔ 63 کتاب درسی)
توضیح مورگان شوستر آمریکایی دربارهٔ نحوهٔ عملکرد مستوفیان را بخوانید و اشکالات نظام مالیاتی را از آن استنباط و استخراج کنید.
«از نسلها و ازمنهٔ سالفه مردمانی در ایران میباشند که آنها را مستوفی میخوانند. پیشه و شغل اکثر آنها ارثی است که از پدر به پسر رسیده است. آنها از وضع این کتابچهها [کتابچههای میزان مالیات هر منطقه] مسبوق و از طریقهٔ پیچیده و درهمی که مالیات هر محل بهوسیله آن حساب یا وصول میشود، مطلع بودند. هر یکی از پیشکاران یا مأمورین جزء، کتابچههای مالیاتی نقاط ابواب جمعی خودشان را ملکِ طِلق خود میدانست، نه متعلق به دولت، اگر کسی میخواست از تفصیل آن کتابچهها مسبوق شود، یا بداند که مالیات هر محل چقدر وصول شده و چقدر آن را برای خود ذخیره و پس نهاد نمودهاند، مستوفیان مزبور متغیر و غضبناک میشدند» (شوستر، اختناق ایران، ص 314).
سازمان قضایی عصر قاجار از دو گونه محاکم تشکیل شده بود:
1- محاکم عُرف که به تخلفات و جرایم سیاسی و امنیتی مانند شورش، سرقت، نزاع و عدم پرداخت مالیات رسیدگی میکردند. این محاکم را قضات و مأمورانی اداره میکردند که از مقامهای حکومتی فرمان میبردند و حقوق میگرفتند.
2- محاکم شرع که دعاوی مدنی مانند دعواهای خانوادگی، ملکی و ارث را حل و فصل میکردند. در این محاکم، روحانیان قضاوت میکردند و هزینههای رسیدگی برعهدهٔ طرفین دعوا بود.
ارتش و تشکیلات نظامی
آقا محمدخان قاجار با استفاده از جنگاوران ایل خود و دیگر ایلهای متحد آن قدرت را به دست گرفت. این ارتش مجهز به تیر و کمان، گرز، شمشیر و تفنگهای فتیلهای بود و به ندرت از توپخانه استفاده میکرد. ارتش ایلیاتی قاجار در جنگ با ارتشهای اروپایی و به خصوص ارتش روسیه، که حرفهای، آموزش دیده و مجهز به سلاحهای آتشین جدید بود، ناکارآمدی خود را نشان داد.
از اینرو، عباس میرزا فرمانده جنگهای ایران و روس درصدد برآمد با استفاده از دانش و تجارب کارشناسان نظامی فرانسه و انگلستان، ارتش ایران را تجدید سازمان و مجهز به سلاحهای مدرن کند، اما تلاشهای او بهدلیل پیمانشکنی دولت فرانسه، بدعهدی دولت انگلیس و موانع و مشکلات داخلی بینتیجه ماند.
در اوایل عصر ناصری، امیرکبیر، صدراعظم باکفایت ایران، با جدیت تمام برای تشکیل ارتش حرفهای و دائم اقداماتی انجام داد یکی از مقاصد او از تأسیس مدرسه دارالفنون، آموختن دانش نظامی جدید و اشاعهٔ آن و نیز تقویت توان جنگی و دفاعی کشور بود. پس از امیرکبیر، این اقدام نوگرایانهٔ او همچون سایر اقداماتش به فراموشی سپرده شد تا اینکه ناصرالدین شاه امتیاز تأسیس یک واحد نظامی حرفهای با عنوان بریگاد قزاق را به روسیه واگذار کرد. نیروی قزاق تشکیلات نظامی منسجم و منظمی بود که تا اواخر حکومت قاجار تحت فرماندهی افسران روسی فعالیت میکرد. نفرات این نیرو در اوج گسترش کمتر از 10 هزار نفر بود و بیشتر به عنوان نیروی نگهبان شخص شاه و خاندان سلطنت و دفع کنندۀ شورشها و اعتراضای داخلی عمل میکرد و در حفظ مرزها و مقابله با هجوم خارجی کارایی چندانی نداشت.

بحث و گفتوگو (صفحهٔ 64 کتاب درسی)
با توجه به این سخن ناصرالدین شاه که «... نه قشونی داریم و نه مهمات قشونی» و این گفتهٔ میرزا علی خان امینالدوله که «ایران قشون منظم آبرومند میخواهد. ایران باید معابرش منظم باشد. هر ساعت سفارت خانهای مراسلهٔ بالا بلند به وزارت خارجه نفرستد که فلان ایل در فلان راه مالالتجارهٔ تبعهٔ مرا سرقت کرد» (امین الدوله، خاطرات سیاسی، صص69 و 258).
دربارهٔ تأثیرات و پیامدهای داخلی و خارجی فقدان ارتش حرفهای و ثابت در دورهٔ قاجار بحث و گفتوگو کنید.
روابط خارجی
همزمان با شکلگیری حکومت قاجار در ایران، قدرتهای اروپایی (روسیه، انگلستان و فرانسه) با اتکا به تغییر و تحولات سیاسی و اجتماعی و به پشتوانهٔ پیشرفتهای علمی، صنعتی و اقتصادی، رقابت شدیدی را برای تسلط بر دیگر کشورها، از جمله ایران، آغاز کردند. زمامداران و مردم ایران که از تغییر و تحولات و پیشرفتهای جوامع و کشورهای اروپایی ناآگاه یا کم اطلاع بودند، آمادگی لازم برای مقابله با چنین رویارویی سنگینی را نداشتند و در مقابل هجوم اروپاییها به نوعی غافلگیر شدند.
روسیه
دولت روسیه از زمان پترکبیر، سیاست توسعه طلبانهای را با هدف تسلط بر سرحدات شمالی ایران و عثمانی آغاز کرد. اقتدار نظامی نادرشاه و سپس آقامحمدخان مدت کوتاهی روسها را وادار به عقبنشینی نمود اما در زمان حکومت فتحعلی شاه قاجار و پس از آنکه حاکم گرجستان خود را تحت حمایت دولت روسیه قرار داد، روسها به منطقهٔ قفقاز لشکر کشی کردند و گرجستان را تصرف نمودند. این اقدام سرآغاز جنگهای ایران و روسیه به حساب میآید.

نگاره در سال 1193-1194 ش ترسیم شده است.
دور اول جنگهای ایران و روس (1182-1191ش /1803-1813م) که با هجوم نظامیان روسی آغاز شد، در نهایت به سبب ضعف سیاسی و نظامی ایران و پیمانشکنی دولتهای فرانسه و انگلستان به پیروزی روسیه و انعقاد معاهدهٔ گلستان انجامید. عباسمیرزا، فرمانده سپاه ایران در این جنگها، هر آنچه در توان داشت برای جلوگیری از شکست ایران انجام داد.
پس از وقفهای کوتاه، دور دوم جنگهای ایران و روسیه (1204-1206ش / 1826-1828م) شروع شد. از جمله علل شروع این دور از جنگ، یکی مشخص نبودن خطوط مرزی در عهدنامهٔ گلستان و ادعاهای ارضی جدید روسها و دیگری فریاد کمکخواهی مردم مسلمان شهرها و روستاهایی بود که به واسطهٔ معاهده گلستان تحت سلطه و ستم روسها قرار گرفته بودند. با صدور فتوای جهاد برخی از علما، عدهٔ زیادی از ایرانیان آمادۀ جهاد شدند و حکومت قاجار را به اقدام نظامی برای آزادی سرزمینهای ایرانی ترغیب کردند. در ابتدای جنگ، نیروهای ایرانی به فرماندهی عباسمیرزا به سرعت بسیاری از مناطق اشغالی را آزاد کردند اما روسیه با تمام قوا و تجهیزات نظامی خود وارد عرصه کارزار شد و در شرایطی که انگلستان برخلاف تعهداتش از کمک نظامی و مالی به ایران خودداری میکرد سپاه ایران را شکست داد و حکومت قاجار را وادار به پذیرش معاهده ترکمانچای کرد. ناتوانی فتحعلی شاه در تأمین تدارکات سپاه و بیکفایتی و سستی برخی از فرماندهان، مانند آصف الدوله، نیز در این شکست تأثیر گذار بود.

در نتیجه قراردادهای گلستان و ترکمانچای، مناطق وسیعی از سرزمینهای حاصلخیز ایران در غرب دریای کاسپی (خزر) که شامل ولایات گرجستان، داغستان، ارمنستان، نخجوان و اران (شامل کشورهای کنونی ارمنستان، گرجستان و جمهوری آذربایجان) با شهرها و روستاهای آباد و پرجمعیت بود، به روسیه واگذار شد و رود ارس مرز دو کشور قرار گرفت. به علاوه، ایران در عهدنامهٔ گلستان از داشتن کشتی جنگی در دریای خزر محروم شد و در معاهدهٔ ترکمانچای نیز متعهد گردید که مبلغ 5 میلیون تومان غرامت به دولت روسیه بپردازد و به اتباع آن کشور نیز حق مصونیت قضایی (کاپیتولاسیون) بدهد.
فکر کنیم و پاسخ دهیم (صفحهٔ 66 کتاب درسی)
با راهنمایی دبیر و با توجه به مطالبی که در درسهای 2 و 3 خواندید، با یکدیگر همفکری کنید و دلایل شکست ایران از روسیه را در چارچوب محورهای مشخص شدهٔ زیر بیان کنید.
الف) نظامی:
ب) سیاسی:
پ) اقتصادی:
ت) مناسبات خارجی:
دستاندازی روسیه به خاک ایران بعد از معاهدهٔ ترکمانچای همچنان ادامه پیدا کرد. روسها مناطق وسیعی از سرزمینهای ایرانی در شرق دریای مازندران (خوارزم و ماوراءالنهر) را تسخیر و عهدنامۀ آخال (1260ش / 1881م) را بر حکومت قاجار تحمیل کردند.
تحلیل و قضاوت (صفحهٔ 66 کتاب درسی)
پاسخ ناصرالدین شاه را به اعتراض دولت انگلستان به امضای قرارداد آخال توسط ایران بخوانید و تحلیل و قضاوت خود را دربارۀ سیاست و کشورداری ناصرالدین شاه و موقعیت بینالمللی حکومت قاجار بیان کنید.
«باید جواب نوشت: ما چیزی به روس ندادیم. شما که انگلیس هستید در این فقره دادهاید. اگر از اول روس را از این همه پیش آمدن به سمت آخال و ترکمان رسماً و قویاً مانع میشدید، البته روسها میدان جولان بازی خودشان را کمتر میکردند، بلکه هیچ نمیتوانستند داخل شوند. وقتی که مثل شما دولتی قوی نتواند سد راه و خیال روسها را بکند، ما به طریق اولی نمیتوانیم. روس آمد آخال را گرفت؛ ما چه میکردیم؟ بعد گفت سرحد طبیعی خراسان و ترکمان را باید معلوم بکنید و قرار بدهید؛ ما چه میکردیم اگر قبول نمیکردیم؟ به رضایت خودش همانطور که آخال را تصرف کرد، حد طبیعی ترکمان را هم با خراسان به زور تصرف میکرد. آن وقت آیا ما باید با روسها جنگ کنیم، آیا شما به ما امداد قشونی و پولی و اسلحه میکردید یا نه؟» (نورائی، گفتوگوی ملکم خان با لرد سالیسبوری، بررسیهای تاریخی، صص 153ـ154).
ارتباط حکومت قاجار با روسیه به روابط سیاسی و نظامی محدود نمیشد. روسها یک قرارداد تجاری را ضمیمهٔ عهدنامهٔ ترکمانچای کردند که نتیجهٔ آن گسترش نفوذ اقتصادی آنان در ایران و تسلط بر بازار نیمهٔ شمالی کشور ما بود. علاوه بر آن، روسیه در رقابت با انگلستان امتیازات اقتصادی و سیاسی متعددی مانند تأسیس بانک استقراضی، شیلات شمال و تأسیس نیروی قزاق را گرفت.
انگلستان
سلطهٔ استعماری انگلستان بر هندوستان در سدهٔ 18م، موجب توجه بیشتر انگلیسیها به ایران شد. در اوایل دورهٔ قاجار، دولت انگلیس کوشید با اعزام سفیران کارکشته به ایران و امضای معاهدات مُجمَل و مُفصَّل، نفوذ سیاسی و اقتصادی خود را در میهن ما گسترش دهد و مانع آن شود که کشورهای رقیبش از طریق ایران به هندوستان برسند. این کشور همچنین با حضور در خلیج فارس و تسلط بر برخی از جزایر ایرانی، زمینه را برای گسترش نفوذ و دخالت سیاسی، نظامی و اقتصادی خود در این منطقهٔ راهبردی (استراتژیک) فراهم آورد.
فعالیت: بررسی شواهد و مدارک (صفحهٔ 67 کتاب درسی)
مفاد عهدنامههای مجمل و مفصل را که دبیر در اختیار شما قرار میدهد، بخوانید و ضمن استخراج، تلخیص و مقایسهٔ تعهدات ایران و انگلستان، با توجه به محتوای درس، موارد نقض این تعهدات توسط طرفین را مشخص کنید.
تلاش برای جدا کردن سرزمینهای شرق ایران؛ از اواخر عهد فتحعلی شاه، دولت انگلیس در صدد برآمد که با جدا کردن سرزمینهای شرقی ایران، منطقهای حائل و تحت نفوذ خود در مرزهای هندوستان بهوجود آورد. به همین منظور در زمان محمدشاه و ناصرالدین شاه از حاکم نافرمان هرات و دیگر امیران شورشی افغان حمایت کرد و با اقدامات سیاسی و نظامی خود مانع سرکوب این شورشها توسط سپاه ایران شد. انگلستان سرانجام با تحمیل معاهدهٔ پاریس به حکومت قاجار، افغانستان و هرات را از ایران جدا کرد (1235 ش). انگلیسیها سپس با قرارداد گلداسمیت، مناطقی از سیستان و بلوچستان را نیز از ایران جدا و ضمیمهٔ خاک هندوستان کردند که خود بر آن فرمان میراندند.
گرفتن امتیازات اقتصادی؛ در دوران سلطنت ناصرالدین، شاه انگلیسیها در رقابتی تنگاتنگ با روسها، موفق به گرفتن امتیازات اقتصادی متعددی از ایران شدند که امتیازهای رویتر، بانک شاهنشاهی و توتون و تنباکو (رژی یا تالبوت) از جملهٔ مهمترین آنها بود.
واگذاری امتیازات موجب نگرانی مردم، بهویژه بازرگانان و روحانیان، از تسلط بیگانگان بر اقتصاد و منابع تولید کشور شد و اعتراضات و جنبشهایی را برانگیخت.
یکی از مهمترین این جنبشها، اعتراض در مقابل امتیاز تنباکو بود.
در ماجرای امتیاز توتون و تنباکو، ناصرالدین شاه در برابر دریافت مبلغی ناچیز و یک چهارم سود سالانه، انحصار خرید و فروش تنباکو و توتون در داخل و خارج ایران را به مدت پنجاه سال به یک انگلیسی به نام تالبوت واگذار کرد. از اینرو این قرارداد به قرارداد تالبوت مشهور شده است و چون نام شرکت تالبوت، «رژی» بود این عهدنامه را رژی نیز مینامند مردم ایران که میدیدند این قرارداد نوعی استثمار اقتصادی است، شروع به قیام و اعتراض نسبت به این قرارداد کردند. علما و روحانیون، رهبری این اعتراضات را بهدست گرفتند و در نهایت مرجع بزرگ شیعه آیتالله میرزای شیرازی حکم تاریخی خود را صادر کرد: «بسم الله الرحمن الرحیم، الیوم استعمال تنباکو و توتون بأی نحو کان، در حکم مبارزه با امام زمان عج الله تعالی فرجه است». این فتوا در کنار اعتراضات مردم، در نهایت شاه را مجبور به لغو قرارداد کرد.

فرانسه
همزمان با روی کار آمدن قاجارها در ایران، ناپلئون بناپارت در فرانسه قدرت گرفت. ناپلئون که سیاست توسعه طلبانهای را در اروپا و جهان دنبال میکرد، با مانع بزرگی همچون انگلستان روبرو شد که بهدلیل جزیرهای بودن و برخورداری از نیروی دریایی قدرتمند، توان رویارویی مستقیم با آن را نداشت. بنابراین، تصمیم گرفت رقیب خود را با هجوم به مستعمراتش از پای درآورد. از اینرو، نخست مصر را تصرف کرد و سپس درصدد حمله به هندوستان برآمد.

از آنجا که ایران مناسبترین راه دستیابی ناپلئون به هند بود، نمایندگان او یکی پس از دیگری راهی دربار قاجار شدند. فتحعلی شاه که درگیر جنگ با روسیه بود و به متحد قدرتمندی نیاز داشت، از پیشنهاد امپراتور فرانسه برای برقراری رابطه استقبال کرد. در نهایت، عهدنامه فینکنشتاین (1186ش / 1807م) بین دو کشور بسته شد. پس از آن، هیئتی نظامی از فرانسه برای تعلیم و تجهیز سپاه به ایران آمد و در مدت کوتاهی اقدامات مفیدی در این زمینه انجام شد.
اتحاد سیاسی و نظامی ایران و فرانسه زیاد دوام نیاورد؛ زیرا ناپلئون اندکی بعد تمام تعهدات خود در برابر ایران را زیر پا گذاشت و با روسیه صلح کرد؛ هیئت نظامی فرانسوی را از ایران فراخواند و حکومت قاجار را در مقابل روسها تنها گذاشت. پس از این، روابط دو کشور فراز و نشیبهای زیادی داشت و در حوزهٔ قراردادهای بازرگانی و همکاریهای فرهنگی، به خصوص در زمینهٔ واگذاری امتیاز کاوشهای باستان شناختی، ادامه یافت.
عثمانی
در عصر قاجار دو کشور مسلمان ایران و عثمانی به سبب درگیریهای مستمر با دولتهای اروپایی، مجال کمتری برای دشمنی و جدال با یکدیگر داشتند. با این حال، در زمان فتحعلی شاه و محمد شاه، به سبب اختلافات مرزی، بدرفتاری عثمانیان با زائران ایرانی عتبات عالیات و مشکلات تجاری، تنشهایی میان دو کشور بروز کرد اما با وساطت دولتهای انگلستان و روسیه مذاکراتی میان ایران و عثمانی صورت گرفت و قراردادهای صلح ارزنهٔالروم اول و دوم میان آنها بسته شد و به کشمکشها پایان داد.
جدا از مواجههٔ سیاسی - نظامی، همواره میان ایران و عثمانی روابط بازرگانی و فرهنگی وجود داشت و کشور عثمانی یکی از مسیرهای آشنایی ایرانیان با پیشرفتهای اروپا و تحولات نظام جهانی بود. در اواخر دورهٔ قاجار، با شکلگیری دستهبندیهای سیاسی ـ نظامی تازه در اروپا و نفرت تاریخی مردم ایران از انگلستان و روسیه، عثمانی توانست با شعار «اتحاد اسلام» بخشی از اندیشمندان ایرانی را به سمت خود جلب کند.
روابط با سایر کشورها
حکومت قاجار برای کاستن از نفوذ و دخالتهای روزافزون روسیه و انگلستان در امور ایران، تلاش میکرد که با کشورهای دیگر مانند آمریکا، اتریش، ایتالیا و بلژیک ارتباط برقرار کند، اما به سبب سنگاندازی روسها و انگلیسیها و بیرغبتی، این کشورها در اینباره موفقیت چندانی بهدست نیاورد.
پرسشهای نمونه (صفحهٔ 69 کتاب درسی)
1- شرایط سیاسی ـ نظامی ایران با روسیه و انگلستان در عصر قاجار چه تفاوتهای اساسی داشت؟
2- چرا شاهان قاجار قادر به اعمال کامل قدرت استبدادی خود نبودند؟
3- به نظر شما، مهمترین آثار و پیامدهای زیانبار عهدنامهٔ ترکمانچای چه بود؟
4- ایران در دورهٔ قاجار از چه جهاتی برای انگلستان اهمیت داشت؟
5- علت اساسی توجه فرانسه به ایران در زمان ناپلئون چه بود؟ چرا روابط ایران و فرانسه در زمان فتحعلیشاه به شکست انجامید؟