درسنامه آموزشی تاریخ (3) کلاس دوازدهم معارف با پاسخ درس 2: تحولات سیاسی و اقتصادی ایران در دورۀ صفوی
-
تاریخ (3) معارف
- درس 1: تاریخ و تاریخنگاری
- درس 2: تحولات سیاسی و اقتصادی ایران در دورۀ صفوی
- درس 3: ایران و جهان در آستانه دوره معاصر
- درس 4: ایران در عصر قاجار (از آغاز تا پایان سلطنت ناصرالدین شاه)
- درس 5: اوضاع اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی عصر قاجار
- درس 6: انقلاب مشروطهٔ ایران
- درس 7: جنگ جهانی اوّل
- درس 8: ایران در دورۀ حکومت رضاشاه
- درس 9: جنگ جهانی دوم و جهان پس از آن
- درس 10: نهضت ملی شدن صنعت نفت ایران
- درس 11: انقلاب اسلامی
- درس 12: استقرار و تثبیت نظام جمهوری اسلامی
- درس 13: جنگ تحمیلی و دفاع مقدس
زمینههای تشکیل حکومت صفویان
بحث و گفتوگو (صفحهٔ 25 کتاب درسی)
به نظر شما برای ایجاد یک نظام سیاسی چه علل و عواملی ضروری است؟ با راهنمایی دبیر در این باره بحث و گفتوگو کنید و دیدگاههای خود را مستدل بیان نمایید.
هجوم مغولان به ایران، علاوه بر آثار و نتایج سیاسی، پیامدهای اجتماعی و مذهبی مختلفی نیز داشت که مهمترین آن گسترش تصوف و تشیع و پیوند روزافزون آنها با یکدیگر بود.
در دوران مغولان و تیموریان، فعالیت طریقتهای صوفیانه در ایران بهطور چشمگیری افزایش یافت و گرایش مردم به مشایخ و رهبران طریقتهای صوفی بیشتر شد. مذهب شیعه نیز که با آغاز ورود اسلام به سرزمین ما راه یافته بود، پس از سقوط خلافت عباسی، به طور محسوسی گسترش یافت؛ به گونهای که در سدههای هشتم و نهم هجری، شیعیان در مناطقی از ایران به حکومت رسیدند.
فعالیت (صفحهٔ 25 کتاب درسی)
به صورت گروهی، حکومتهای شیعه مذهبی را که پیش از تأسیس حکومت صفویان در ایران به قدرت رسیدند، فهرست کنید و محدودهٔ قلمرو آنها را بیان نمایید.
یکی از طریقتهای صوفیانه که در دورهٔ ایلخانان شکل گرفت، طریقت صفوی بود. بنیانگذار و رهبر معنوی این طریقت که صفویان نام خود را از او گرفتهاند، شیخ صفیالدین اردبیلی (631-713ش) بود. طریقت صفوی در زمان جانشینان شیخ صفی در سرتاسر ایران و آسیای صغیر گسترش یافت و مریدان بسیاری را بهویژه از میان قبایل ترک، آذری و فارس جذب کرد.
مشایخ صفوی به واسطهٔ مقام معنوی و نفوذ اجتماعی، مورد احترام و تکریم فرمانروایان بودند. البته در مواردی نیز مورد غضب و حسادت آنان قرار میگرفتند.
طریقت صفویان در قرن نهم هجری تحت تأثیر شرایط فکری و فرهنگی جامعهٔ ایران، نخست به مذهب تشیع گرایش یافت و سپس به جنبشی سیاسی و مذهبی تبدیل شد. با اینکه در تصوف عزلتجویی و دوری از امور دنیوی ترویج میشود، اما رهبران طریقت صفوی به فعالیتهای سیاسی و نظامی روی آوردند. این فعالیتها، مشایخ طریقت صفوی را درگیر رقابت سیاسی و دشمنی با حاکمان سلسلههای قراقویونلو و آققویونلو کرد. در نتیجهٔ این درگیری و رقابتها، اگرچه چندتن از رهبران طریقت کشته شدند، اما تجربه مفید و مناسبی برای صفویان در راه کسب قدرت سیاسی بهدست آمد.

این بنا در سال 1389ش در فهرست میراث جهانی یونسکو به ثبت رسیده است.
فکر کنیم و پاسخ دهیم (صفحهٔ 27 کتاب درسی)
در آستانهٔ تأسیس حکومت صفوی، حکومت مرکزی نیرومندی در ایران وجود نداشت و بر هر قسمت از کشور افراد و خاندانهای مختلف که رقیب و دشمن یکدیگر بودند، حکومت میکردند. به نظر شما این وضعیت سیاسی چه تأثیری بر به قدرت رسیدن صفویان در ایران داشته است؟
تأسیس حکومت صفوی
در آغاز سدهٔ دهم هجری اوضاع سیاسی میهن ما دچار آشفتگی و تفرقهٔ زیاد شده بود. سلسلهٔ آققویونلو که بر قسمتهایی از غرب و جنوب ایران حکومت میکرد بهنهایت ضعف و انحطاط رسیده بود. در چنین شرایطی اسماعیل پسر شیخ حیدر، با سپاهی متشکل از ایلات و طوایف مختلف قزلباش، آققویونلوها را شکست داد و پس از تصرف تبریز، در آن شهر به عنوان پادشاه ایران تاجگذاری کرد (880 ش / 1501 م).
مهمترین اقدام شاه اسماعیل صفوی، پس از نشستن بر تخت شاهی، رسمی کردن مذهب شیعه دوازده امامی بود. این اقدام دو پیامد مهم داشت: نخست، اینکه بسیاری از شیعیان در خدمت دولت نوپای صفوی قرار گرفتند و در سایهٔ این دولت متشکل، منسجم و متحد شدند. دوم، آنکه این اقدام سبب تمایز آشکار ایران از همسایگان مسلمان خود، بهویژه امپراتوری عثمانی در غرب و ازبکان و گورکانیان هند در شرق، شد.
شاه اسماعیل طی لشکرکشی و جنگهای مختلف مدعیان داخلی، بهویژه حکام محلی را از میان برداشت و موجبات وحدت سیاسی و جغرافیایی ایران را فراهم آورد. او سپس به مقابله با دشمنان خارجی شتافت. ابتدا ازبکان را که به خراسان یورش آورده و مشغول قتل و غارت مردم آنجا بودند، شکست داد (889 ش). به دنبال این پیروزی، بخش وسیعی از سرزمینهای شرق ایران تا رود جیحون تحت حاکمیت صفویان درآمد.
شاه اسماعیل و سپاهیانش در گام بعدی مُهیّای نبرد با سلطان سلیم، پادشاه عثمانی شدند که با لشکری پرشمار به سوی ایران در حرکت بود. اگرچه سلطان سلیم فعالیت مریدان طریقت صفوی را در قلمرو خود بهانهٔ چنین لشکرکشی گستردهای قرار داد، اما علت واقعی آن، نگرانی و ترسی بود که او از ایجاد حکومت قدرتمند صفوی در دل داشت. در جنگ شدیدی که میان دو سپاه در دشت چالدران درگرفت، سپاهیان شاه اسماعیل، با وجود شجاعت و رشادتی که از خود نشان دادند، در برابر آتش توپخانه و دیگر جنگافزارهای آتشین دشمن کاری از پیش نبردند و شکست خوردند (893 ش) و تبریز، پایتخت صفویان برای مدتی به اشغال عثمانیها درآمد.

فعالیت: بررسی شواهد و مدارک (صفحهٔ 28 کتاب درسی)
متنهای زیر را بخوانید و به پرسشهای مربوط به آنها پاسخ دهید.
متن 1: «سوارهنظام ایران با اینکه پراکنده بودند و به خوبی رهبری نمیشدند، افواج مقدم ینیچریها را درهم شکستند و آن پیادهنظام نامور را در هم ریختند. چنانکه گفتی صاعقه بر پیکر آن لشکر گران و نیرومند فرود آمده است. … سلطان (سلیم) که نگران خونریزی و کشتار بود، عقبنشینی آغاز کرد و خواست از معرکه برتابد و بگریزد؛ اما سنانپاشا … فرمان داد که توپها را بیاورند و به سوی … ایرانیان آتش بگشایند. اسبهای ایرانیان چون بانگ تندرآسای آن ادوات و آلات دوزخی را شنیدند، رم کردند و هر یک به سمتی از دشت گریختند و از فرط ترس و وحشت به عنان کشیدن … سواران اعتنا نکردند … به راستی گفتهاند اگر توپخانهٔ دشمن در میان نبود … نیروی عثمانی هرچه بود تار و مار میشد و سپاهیان عثمانی از دم شمشیر ایرانیان میگذشتند …» (سفرنامهٔ ونیزیان در ایران، ص 277).
متن 2: «چون نیران محاربه … به اشتعال درآمد از صباح تا به نزدیک زوال … اکثر عزیزان … خرمن حیاتشان از آتش غیرت بسوخت. حضرت شاه دینپناه … توکل بر کرم کردگار کرده با جمعی از قورچیان دلاور، که از تیر و شمشیر و از پلنگ و شیر، روی برنمیتافتند بر مخالفان حمله برد.» (خورشاه بن قباد حسینی، تاریخ ایلچی نظام شاه، ص 67).
1- متن اول، چه کسی را پیروز اولیه کارزار چالدران می داند و علت تفوّق عثمانیها را در نهایت چگونه بررسی میکند؟
متن اول پیروز اولیه کارزار چالدران را سوارهنظام ایران میداند که افواج مقدم ینیچریها را شکست دادند و پیادهنظام عثمانیها را در هم ریختند. اما علت تفوّق نهایی عثمانیها، وجود توپخانه و آتش توپها است که موجب رمیدن اسبهای ایرانیان و در نهایت عقبنشینی آنان شد.
2- میان متن اول و دوم چه وجه مشترکی وجود دارد؟
وجه مشترک میان متن اول و دوم، توصیف شجاعت و دلیری نیروهای ایرانی در مقابل دشمن است. در متن اول، سوارهنظام ایران به شدت با عثمانیها مبارزه میکند و در متن دوم نیز به شجاعت شاه دینپناه و قورچیان دلاور اشاره میشود که با غیرت و شجاعت به میدان نبرد میروند.
دوران تثبیت (902 ـ 955ش)
پس از مرگ شاه اسماعیل اول، پسرش تهماسب، در ده سالگی به تخت شاهی نشست. در سالهای آغازین پادشاهی او، اوضاع حکومت صفوی بسیار آشفته و نابسامان بود؛ از یکسو، سران ایلات قزلباش به خودسری و نافرمانی پرداختند و با یکدیگر به نزاع برخاستند و از سوی دیگر، ازبکان از شرق و عثمانیها از غرب به مرزهای ایران هجوم آوردند.
شاه تهماسب به تدریج زمام امور را به دست گرفت و با گردن نهادن به ولایت و شریعت به سرکشی سران قزلباش پایان داد. او سپس ازبکان را شکست داد و آنان را از خراسان عقب راند. وی همچنین با اتخاذ تدابیر مناسب، تهاجمات پیاپی ارتش عثمانی را به خاک ایران دفع کرد. بدینگونه شاه تهماسب در طول دوران 54 سالهٔ پادشاهی خود، با اتخاذ تدابیر و سیاستهای مناسب داخلی و خارجی، توانست پایههای حکومت صفوی را تثبیت و تحکیم نماید. از جمله اقدامات مهم شاه طهماسب، پذیرش حکم حکومتی فقهای شیعه و همراهی با مردم در مسیر حاکمیت خود بود.

بحث و گفتوگو (صفحهٔ 29 کتاب درسی)
از جمله تدبیرهای شاه تهماسب در برابر حملات سپاه عثمانی به ایران، انتقال پایتخت از تبریز به قزوین و به کار گرفتن سیاست زمین سوخته بود. با راهنمایی دبیر، دربارهٔ علل اتخاذ این تدبیر و نتایج آن گفتوگو نمایید.
عصر اقتدار و شکوفایی (966ـ 1007ش)
پس از مرگ شاه تهماسب، در دوران کوتاه پادشاهی شاه اسماعیل دوم و سلطان محمد خدابنده، دوباره حکومت صفوی دچار هرج ومرج و بیثباتی سیاسی شد. از اینرو، هنگامی که شاهزادهٔ جوانی از خاندان صفوی به نام عباس اول به پادشاهی رسید (966ش)، اوضاع داخلی و خارجی ایران ما بهشدت نابسامان بود. از یکسو، سران قزلباش به جان هم افتاده و شاه را بازیچهٔ اهداف و اغراض طایفه و ایل خود قرار داده بودند و از سوی دیگر در غرب، ارتش عثمانی مناطق وسیعی از خاک ایران را اشغال کرده بود و در شرق نیز ولایت خراسان هدف تهاجم و تخریب شدید ازبکان قرار داشت.

شاه عباس اول برای نجات کشور از مسائل و مشکالت داخلی و خارجی، اقدامها و اصلاحات زیادی انجام داد که مهمترین آنها عبارتاند از:
1- ایجاد ثبات سیاسی و برقراری نظم و امنیت در داخل کشور؛ او برای تحقق این هدف امرای سرکش و طغیانگر قزلباش را سرکوب کرد و قدرت سیاسی و نظامی آنان را بهطور چشمگیری کاهش داد.
2- نوسازی تشکیلات و تجهیزات سپاه؛ تا زمان شاه عباس اول، سپاه صفوی متشکل از جنگاوران ایلات مختلف (قزلباشان) بود و سران ایلات به اتکای نیروهای ایل خود هرگاه فرصت مییافتند، اقدام به سرکشی و خودسری میکردند. شاه عباس اول به منظور تقویت قدرت سیاسی و نظامی دولت مرکزی و کاهش توان سیاسی و نظامی امیران و ایلات قزلباش، اقدام به ایجاد سپاهی دائمی و حرفهای کرد که کاملاً مطیع و وفادار به شخص او بود.
به همین جهت تلاش کرد که بیشتر افراد این سپاه از میان جوانان گرجی، ارمنی و چرکسی تازه مسلمان برگزیده شوند تا قدرت قزلباشان کاهش یابد. دستههای تفنگچی و توپخانه نیز به سپاه جدید افزوده شد. افرادی از میان جنگاوران این سپاه برکشیده شدند و به فرماندهی کل یا هریک از واحدهای مختلف آن رسیدند. از جملهٔ آنان اللهوردی خان گرجی بود که به بالاترین مقامات نظامی و سیاسی دست یافت. شاه عباس برای پرداخت حقوق و تأمین تدارکات و تجهیزات سپاه جدید، زمینهای فراوانی را به املاک خاصهٔ پادشاهی تبدیل کرد.

3- توسعهٔ اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی؛ شاه عباس اول به منظور بهبود وضع مردم و رفاه و آسایش عمومی، اصلاحات زیادی انجام داد. انجام کارهای عمرانی بزرگ مانند ایجاد کارگاههای بافندگی، جادهسازی و ساخت بناهای مختلف از قبیل پلها، مسجدها، کاروانسراها، مدرسهها، سدها، قناتها و...، گسترش مناسبات اقتصادی با کشورهای اروپایی و همسایگان و توسعهٔ تجارت خارجی از جملهٔ این اقدامات بودند.

4- انتقال پایتخت از قزوین به اصفهان؛ شاه عباس اول به دلایل سیاسی، نظامی و اقتصادی پایتخت را از قزوین به اصفهان منتقل کرد و با استفاده از اصول مهندسی و شهرسازی، این شهر را به یکی از زیباترین و آبادترین شهرهای جهان تبدیل کرد. افزون بر این، وی گروهی از ارامنه را در اصفهان مستقر کرد و از دانشها و تجارب فنی، اقتصادی و تجاری آنها به نفع کشور بهره برد.

5- بیرون راندن نیروهای بیگانه از خاک ایران؛ شاه عباس اول پس از پایان دادن به سرکشی امرای قزلباش و سامان دادن به اوضاع داخلی، آمادهٔ مقابله با دشمنان خارجی شد. او به خوبی تشخیص داده بود که درگیری همزمان با مهاجمان ازبک در شرق و ارتش قدرتمند عثمانی در غرب، احتمال موفقیت را کاهش میدهد. بههمین دلیل با عثمانی صلح کرد و به خراسان لشکر کشید و با وارد آوردن ضربهای سنگین بر ازبکان، آنان را عقب راند. وی، سپس برقآسا سپاه صفوی را به آذربایجان برد و با حملهای غافلگیرانه، نیروهای عثمانی را شکست داد و مناطق اشغالی شمال غرب ایران را آزاد کرد و علاوه بر آن، عراق و عتبات عالیات را به قلمرو صفوی افزود. یکی دیگر از موفقیتهای نظامی صفویان در عصر شاه عباساول، بیرون راندن پرتغالیها از خلیج فارس بود. ایران در آن زمان فاقد نیروی دریایی بود، اما سپاه صفوی با کمک کشتیهای انگلیسی توانست سواحل و جزایر ایرانی خلیج فارس را که بیش از یک قرن در اشغال پرتغالیها بود، آزاد کند. این اتفاق در دهم اردیبهشت سال 1001 شمسی رخ داد و به همین مناسبت در تقویم کنونی ایران این روز به نام «روز ملی خلیج فارس» نامگذاری شده است.
شاه عباس اول طی 42 سال زمامداری، با اقدامات خردمندانه و بهرهگیری از مشاوران آگاه، ایران را به یکی از کانونهای بزرگ سیاسی و اقتصادی جهان آن روز تبدیل کرد. به همین روی بسیاری از محققان و مورخان عصر شاه عباس را عصر اقتدار و شکوفایی سلسلهٔ صفوی قلمداد کردهاند.

بررسی و تحلیل رویدادها (صفحهٔ 31 کتاب درسی)
بعضی از شاهان صفوی، از جمله شاه عباس اول، دستور به زندانی کردن و کشتن برخی از شاهزادگان دادند.
الف) به نظر شما زمینهها و دلایل این اقدامها چه بود؟
ب) نتایج و پیامدهای این اقدامها را چگونه ارزیابی میکنید؟ بحث و استدلال نمایید.
دوران ضعف و انحطاط (1007ـ 1101ش)
شاه صفی، نوه و جانشین شاه عباس اول از تعادل روحی و سلامت عقل بهرهٔ کافی نداشت. او دستور به قتل سردار باکفایتی مانند امامقلی خان، حاکم فارس داد. در زمان همین شاه بود که قندهار توسط گورکانیان هند از ایران جدا شد. شاه عباس دوم، پسر و جانشین شاه صفی اگرچه نسبت به پدر شجاعت و لیاقت بیشتری داشت و قندهار را پس گرفت، اما نتوانست روند ضعف و انحطاط حکومت صفویان را متوقف سازد.
با به تخت نشستن شاه سلیمان روند انحطاط و زوال صفویان شدت گرفت این پادشاه با امور و اصول کشورداری بیگانه بود و در زمان او اعضای حرمسرا نفوذ زیادی داشتند و در ادارهٔ امور حکومت دخالت میکردند. در نتیجهٔ نفوذ و دخالت حرمسرا بود که شاهزادهٔ بیکفایت و بیلیاقتی همچون حسینمیرزا به عنوان جانشین شاه سلیمان انتخاب شد در دوران شاه سلطان حسین، حکومت صفوی به نهایت ضعف و انحطاط رسید. او شاهی ضعیف و بیاراده بود و نسبت به امور مملکت توجه لازم را نداشت و به شدت تحت نفوذ درباریان و مشاوران خرافهپرست و نالایق بود. از اینرو در زمان زمامداری او اختلاف و درگیری میان مقامهای کشوری (اهل قلم) و لشکری (اهل شمشیر) افزایش یافت و ادارهٔ امور حکومت با بینظمی و اخلال مواجه شد. کشاورزی، صنعت و تجارت دچار رکود و سستی شد. تعصبات مذهبی و فشار بر اقلیتهای دینی افزایش یافت و اسباب نارضایتی گروههایی از مردم ایران را فراهم آورد.
در چنین شرایطی بود که طایفهای از افغانهای شهر قندهار با تحریک انگلیسیها سر به شورش برداشتند. شورشیان با آگاهی از وضعیت آشفته و نابسامان حکومت صفوی به سوی اصفهان حرکت کردند و با تسخیر پایتخت صفویان، به حیات آن حکومت پایان دادند. شورش افغانها و تسخیر اصفهان یک تهاجم خارجی محسوب نمیشود؛ زیرا قندهار بخشی از قلمرو صفوی به شمار میرفت و بعدها از ایران جدا شد.
فکر کنیم و پاسخ دهیم (صفحهٔ 31 کتاب درسی)
به نظر شما چرا حکومتی که دو قرن در برابر امپراتوری قدرتمند عثمانی ایستادگی کرد در سال 1101 ش نتوانست در برابر شورش گروهی کوچک از اتباع خود مقاومت کند؟
اوضاع اقتصادی
کشاورزی و دامداری رکن مهم فعالیتهای اقتصادی در عصر صفوی بود. ثبات و امنیت سیاسی و اجتماعی، موجب رونق اقتصادی در شهرها و روستاهای ایران شده بود.
دولت برای ادارهٔ امور از کشاورزان و دامداران مالیات میگرفت. دامداران مبالغی مالیات تحت عنوان چوپان بیگی میپرداختند. قلب اقتصاد شهری بازار بود. گروههای مختلف اصناف و پیشهوران و صنعتگران در بازار فعالیت میکردند و کالاهای خود را در معرض فروش میگذاشتند و در قبال حفظ امنیت به دولت مالیات میپرداختند. بازارهای عصر صفوی از زندهترین و زیباترین بازارهای جهان بود. در هر بازار راستههایی وجود داشت و در هر یک صنفی فعالیت میکرد، مثل راستهٔ زرگرها، تفنگسازها، آهنگران، کلاهدوزان و... بازارهای اصفهان و کرمان از جمله شکوهمندترین بازارهای ایران بودند.
تجارت خارجی و بینالمللی در این دوره رشد فراوانی داشت و ایران به یکی از کانونهای مهم تجارت در آسیا تبدیل شد. مردم در دورهٔ صفوی در معاملات و دادوستدهای خود از سکههای گوناگونی استفاده میکردند که با توجه به ارزش آنها عبارت بودند از: عباسی، محمودی، شاهی، بیستی و سکههای مسی به نام غازبکه.

روابط خارجی
تأسیس حکومت صفوی از منظر روابط خارجی، نقطهٔ عطفی در تاریخ ایران اسلامی به شمار میآید، زیرا قبل از آن هرگز ایران شاهد چنین دیپلماسی فعالی در عرصهٔ بینالملل نبود. تاریخ روابط خارجی ایران عصر صفوی را، به اختصار، در دو بخش بررسی کرد:
الف) روابط با همسایگان
1- عثمانی: چنانکه در سال گذشته در مورد سلجوقیان خواندید، بعد از نبرد ملازگرد، بخش بزرگی از آسیای صغیر تحت تسلط سلجوقیان درآمد. هرچند شهر مهم قسطنطنیه در اختیار امپراتوری روم شرقی باقی ماند و این امپراتوری همچنان در این منطقه نفوذ داشت، اما با کوچ قبایل ترک مسلمان از شرق ایران به این منطقه به تدریج وضعیت سیاسی و فرهنگی آسیای صغیر تغییر کرد.
با حمله مغولان و تشکیل حکومت ایلخانی، حکومت سلجوقیان در آسیای صغیر به پایان رسید و بعد از انحطاط و فروپاشی ایلخانان، قبایل ترک مسلمان به تدریج حکومتهای کوچک محلی به وجود آوردند که برای بقا و گسترش خود، به جنگ با همسایگان شرقی میپرداختند. یکی از این قبایل به رهبری شخصی به نام عثمان، موفق شد حکومتی تأسیس کند که به حکومت عثمانی معروف شد (678 ش / 1299 م). حکومت عثمانی به تدریج گسترده شد و در زمان سلطان محمد فاتح، با فتح قسطنطنیه (832 ش / 1453 م) و متلاشی شدن امپراتوری روم شرقی، شروع به پیشروی در شرق اروپا کرد.
هنگامی که حکومت صفوی در ایران روی کارآمد، امپراتوری عثمانی در حال اوج گرفتن بود و سلاطین عثمانی موفق به تسلط بر بخش بزرگی از جهان اسلام شده و خود را خلیفه و فرمانروای تمامی مسلمانان قلمداد میکردند. عثمانیها، شکلگیری حکومت قدرتمند صفوی در ایران را تهدید و مانع جدی برای توسعهطلبی سیاسی و نظامی خود تلقی کرده و با آن به دشمنی و ستیز پرداختند.
چند سال پس از به قدرت رسیدن شاه اسماعیل اول، سلطان سلیم عثمانی با لشکری بزرگ و به قصد نابودی حکومت نوپای صفوی به سوی ایران حرکت کرد. این سپاه علاوه بر قتلعام شیعیان و مریدان طریقت صفوی در آسیای صغیر، در چالدران ایرانیان را شکست داد. دیگر سلاطین عثمانی نیز بارها به ایران لشکرکشی کردند، اما صفویان با درک شرایط، به شیوههای مختلف در برابر دشمن ایستادگی کردند. در نتیجه چنین مقاومتی بود که برخی از فرمانروایان عثمانی به ناچار از جنگ با ایران دست برداشتند و عهدنامههای صلحی میان دو کشور بسته شد.

2- ازبکان: طایفهای از مغولان بودند که همزمان با روی کارآمدن صفویان بر منطقه ماوراءالنهر حکومت میکردند. حاکمان ازبک همواره روابط دوستانه و گرمی با حکومت عثمانی داشتند و در حمله به قلمرو صفوی به صورت هماهنگ عمل میکردند. آنها به دفعات در دوران شاه اسماعیل اول، شاه تهماسب و شاه عباس اول خراسان را مورد تهاجم قرار دادند و هر بار سپاهیان صفوی آنان را قاطعانه شکست دادند.
3- گورکانیان هند: همزمان با قدرتگیری دولت صفوی در ایران، یکی از نوادگان تیمور به نام ظهیرالدین محمد بابر در هندوستان حکومت گورکانیان هند را پایهگذاری کرد (905 ش / 1526 م). در زمان دیگر شاهان گورکانی به تدریج بخش بزرگی از شبهقاره هند (امروزه شامل کشورهای هند، پاکستان، بنگلادش و افغانستان) تحت نفوذ این حکومت درآمد. اگرچه دو دولت صفوی و گورکانی بر سر منطقه قندهار با یکدیگر اختلاف پیدا کردند، اما در مجموع روابط آنها حسنه بود و مناسبات سیاسی، فرهنگی و تجاری عمیقی میان دو کشور برقرار بود.
شاهان گورکانی علاقهمند به فرهنگ و زبان فارسی بودند و با مهاجرت گسترده شاعران، نویسندگان، دانشمندان، معماران و هنرمندان ایرانی به هندوستان، فرهنگ، هنر و ادب فارسی در آن دیار شکوفا شد. تاجمحل، یکی از پرآوازهترین بناهای تاریخی، توسط معماران ایرانی در این دوره طراحی و ساخته شد. روابط تجاری نیز بین دو کشور رونق فراوانی داشت.
تحلیل و قضاوت (صفحهٔ 33 کتاب درسی)
به نظر شما، اگر میان دو کشور همسایه و مسلمان ایران و عثمانی در دوره صفوی به جای دشمنی و جنگ، صلح و دوستی پایدار برقرار بود چه تغییری در وضعیت جهان اسلام ایجاد میشد؟ بحث و استدلال کنید.
ب) روابط با اروپا
روابط ایران با کشورهای اروپایی در عصر صفوی وارد مرحلهٔ تازهای شد و ابعاد وسیعی یافت دو عامل نقش بسزایی در توسعهٔ روابط صفویان با اروپاییان داشت:
1- تهاجم گستردهٔ ارتش عثمانی به خاک اروپا کشورهای اروپایی را تشویق کرد که در پی دوستی و اتحاد با رقیبان و دشمنان عثمانی برآیند. از اینرو دولتهای اروپایی برای کاستن از حملات عثمانیها به سرزمینهای خود، تلاش کردند که با دولت صفوی روابط دوستانه برقرار کنند و با آن علیه عثمانی متحد شوند.
2- دومین عامل در گسترش روابط ایران و اروپا در دورهٔ صفوی، انگیزه و اهداف اقتصادی و تجاری بود. هنگامی که صفویان حکومت خود را تأسیس کردند، اروپاییان به تازگی مسیرهای دریایی جدیدی را برای رسیدن به، ایران، هند و کشورهای شرق آسیا کشف کرده بودند. به دنبال اکتشافات جغرافیایی، فعالیت استعماری کشورهای اروپایی آغاز شد.
پرتغالیها، نخستین اروپاییانی بودند که از طریق راههای دریایی جدید به اقیانوس هند و خلیج فارس رسیدند. پس از آنها انگلیسیها، فرانسویها و هلندیها نیز از راه رسیدند. شاه عباس اول به انگلیسیها فرانسویها و هلندیها اجازه داد در خلیج فارس برای خود پایگاههای تجاری برپا کنند. وی به انگیزۀ بهرهبرداری از دانش نظامی و فنی اروپاییان و نیز به منظور توسعهٔ تجارت خارجی، کوشید تا مناسبات دوستانهای را با کشورهای اروپایی برقرار کند. یکی از منابع عمدهٔ درآمد خزانه سلطنتی در زمان شاه عباس اول تجارت ابریشم بود که توسط تجار ایرانی ارمنی زیر نظر شاه عباس انجام میشد. تجار اروپایی و کمپانیهای مختلف هند شرقی، مشتری اصلی ابریشم ایران بودند.
اروپاییان در عصر صفوی قادر به تحمیل اهداف خود به این دولت نبودند و صفویان با اقتدار از روابط با اروپا در جهت اهداف خود سود میبردند. در اواخر عصر صفوی روابط فرهنگی ایران و اروپا توسعه یافت. وجود تعداد زیاد سیاحان اروپایی و سفرای این کشورها در ایران، خود، نشانی از گستردگی این روابط در عصر صفوی است.

متن زیر را بخوانید و برداشت خود را از سیاست خارجی و موقعیت ایران در ارتباط با همسایگان و دولتهای اروپایی در عصر صفوی بیان کنید.
سیاست خارجی ایران در دوران صفوی نشاندهنده تلاش برای حفظ تعادل در روابط با همسایگان و دولتهای اروپایی بود. ایران با در نظر گرفتن منافع ملی، پیشنهادات متحد شدن علیه عثمانیها را رد کرد و بر احترام به قول خود به پادشاه عثمانی تأکید داشت. این رویکرد نشاندهنده دیپلماسی محتاطانه ایران در برابر قدرتهای بزرگ و تلاش برای حفظ صلح و امنیت داخلی بود.
«هیچ جوابی شیرینتر و منطقیتر از جوابی که ایرانیان به نمایندگان آلمان و لهستان و مسکو دادند، نمیباشد. نمایندگان این دولتها آمده بودند به دولت ایران پیشنهاد کنند تا با رؤسای ممالک نامبرده که اربابانشان بودند، علیه سلطان عثمانی متحد شوند... اعتمادالدوله اضافه کرده بود که شاه ایران به پادشاه عثمانی وعده داده است که با یکدیگر در صلح و آرامش زندگی کنند و شاه ایران هیچ نفع و فایدهای را از محترم شمردن قولی که به شاه عثمانی داده است، بالاتر نمیشناسد...» (سانسون، سفرنامه، ص 172).
فرهنگ و تمدن در عصر صفوی
زمینههای شکوفایی فرهنگ و هنر
1- صفویان با ایجاد وحدت سیاسی، یکپارچگی جغرافیایی و انسجام اجتماعی در ایران، زمینهای مناسب برای توسعه و شکوفایی فرهنگی و تمدنی فراهم آوردند.
2- رسمیت یافتن و استقرار مذهب شیعهٔ دوازده امامی تأثیرات عمیقی بر همهٔ ابعاد جامعه گذاشت؛ بهگونهای که علم، آموزش، فرهنگ و هنر ایرانی تحت تأثیر آموزههای شیعی، جلوههای گوناگونی از خود بروز داد.
3- شاهان و مقامهای کشوری و لشکری به هنر، معماری و فعالیتهای علمی و آموزشی بیش از پیش توجه نشان دادند و هنرمندان، صنعتگران، معماران و عالمان را تشویق و حمایت کردند. آنان با سفارش ساخت آثار هنری به هنرمندان و صنعتگران، نقش فراوانی در شکوفایی هنر ایفا کردند.
4- در دورهٔ صفوی، سنت وقف در جامعه گسترش یافت و شاهان و سایر ثروتمندان بخشی از ثروت و دارایی خود را وقف امور مذهبی، علمی و آموزشی و ترویج هنر و معماری کردند.
5- علمدوستی، استعداد و ذوق هنری ایرانیان و میراث علمی، ادبی و هنری ارزشمندی که از دوران قبل، بهویژه عصر تیموری، باقی مانده بود، تأثیر بسزایی در شکوفایی و غنای فرهنگی و تمدنی دوره صفوی داشت.
تعلیم و تربیت و مراکز آموزشی
علوم و معارف
از آنجا که در زمان تأسیس حکومت صفوی تعداد عالمان و مراکز علمی شیعی در ایران کم بود شاهان صفوی به منظور ترویج معارف شیعه و رفع نیازهای مذهبی و حقوقی جامعه، عدهای از علمای شیعهٔ جبل عامل لبنان، عراق، بحرین و علمای ایرانی را که بهدلیل فشار حکومتهای قبلی به عراق و لبنان مهاجرت کرده بودند به ایران دعوت کردند. با ورود این گروه از علما آموزش علوم دینی، به ویژه معارف شیعی، در ایران گسترش یافت. در این دوره، آموزش ادبیات، حکمت، فلسفه، نجوم، طب، فیزیک، تاریخ و فقه و اصول در مراکز مختلفی صورت میگرفت، اگرچه اهتمام به علوم تجربی در مقایسه با دوران طلایی تمدن اسلامی قرون (4-7 هجری قمری) کمتر بود.
برخی از محققان ایرانی و اروپایی، عصر صفوی را دوران افول شعر و ادبیات فارسی دانستهاند اما تحقیقات جدید، قطعیت این نظر را مورد تردید قرار داده است. برخی از شاهان صفوی شاعر و حامیان جدی شعرا بودند. از شاعران شاخص عصر صفوی میتوان وحشی بافقی (د 961 ش)، محتشم کاشانی (د 966 ش) و صائب تبریزی (د 1054 ش) را نام برد.
مراکز علمی و آموزشی
مدرسه: مدرسه در عصر صفوی مرکزی برای آموزش معارف دینی و دیگر علوم بود. مدارس توسط مقامهای حکومتی، شخصیتهای مذهبی و برخی از ثروتمندان خیر ساخته و حمایت میشد بیشتر مدارس دارای موقوفاتی بودند که درآمد آن صرف مخارج اینگونه مدارس میشد. پارهای از وقفنامههای عصر صفوی نشان میدهند که زنان ثروتمند، بخش زیادی از ثروت خود را وقف ادارهٔ مدارس اصفهان کرده بودند. از مدارس معروف عصر صفوی در اصفهان میتوان به مدرسهٔ چهارباغ، مشهور به مدرسهٔ مادرشاه و مدرسهٔ شیخ لطفالله اشاره کرد.

فعالیت: بررسی شواهد و مدارک (صفحهٔ 37 کتاب درسی)
متنهای زیر را بخوانید و به سؤالات پاسخ دهید.
متن 1: «ایرانیان دارای فکر و اندیشه، سرعت فهم و ادراک، ظرافت و نیروی تمیز و حسن قضاوت و حزم و احتیاط میباشند... من تصور نمیکنم که در اروپای ما کشوری پیدا شود که در آنجا علوم بیشتر از ایران مورد تجلیل و تکریم و پژوهش و کاوش قرار گیرند» (شاردن، سفرنامه، ج 9، صص 14–16).
متن 2: «از نظر شکوه و جلال و طرز ساختمان، مدارس ایرانی سخت بر مدارس عالیه ما برتری دارند، اما مشکلات مدارس و طرز تعلیم و تعلم این مدارس را با اوضاع و احوال حاکم بر مدارس ما نمیتوان قیاس کرد» (کمیفر، سفرنامه، ص 139).
1- به نظر شما دیدگاه شاردن از چه جهتی دارای اهمیت است؟
دیدگاه شاردن از این جهت دارای اهمیت است که به تواناییهای فکری و علمی ایرانیان در دوره صفوی اشاره دارد و نشان میدهد که در آن زمان، ایران در زمینهٔ علم و پژوهش بهویژه در مقایسه با کشورهای اروپایی، از پیشرفتهای قابلتوجهی برخوردار بوده است. این دیدگاه از نظر فرهنگی و علمی اهمیت دارد چرا که تصویر مثبتی از توانمندیهای ایرانیان در آن دوره ارائه میدهد.
2- نویسنده در متن دوم به چه جنبهای از مدارس عصر صفوی تأکید میکند؟ از نظر شما چه تفاوتی بین مدارس ایران و آلمان با توجه به این متن وجود داشت؟
نویسنده در متن دوم به جنبهٔ شکوه و جلال ساختمان مدارس ایرانی تأکید میکند و از نظر طراحی و معماری این مدارس، آنها را برتر از مدارس عالیه اروپایی میداند. اما در عین حال، او به مشکلات آموزشی و نحوهٔ تعلیم و تعلم در مدارس ایرانی اشاره دارد.
از نظر تفاوتها، بر اساس این متن، مدارس ایران از نظر ساختار و معماری با مدارس آلمان تفاوت داشتند، اما از نظر طرز تعلیم و آموزش، به نظر میرسد که مدارس ایران مشکلاتی داشتند که با اوضاع آموزشی در آلمان قابل قیاس نبود.
علما و دانشمندان
در عصر صفوی علاوه بر آنکه صنایعی چون فرشبافی، نساجی، کاشیکاری و هنرهایی همچون مینیاتور و معماری تقویت شدند، در علومی چون فقه، کلام و تفسیر، نیز علمای بزرگی پا به عرصه نهادند. دانشمندانی چون محمدتقی مجلسی (973ـ1038 ش)، فقیه، محدث و مؤلف کتابهای مهمی در حدیث و فقه و فرزند دانشمندش محمدباقر مجلسی (1006ـ1077 ش)، صاحب دائرۃالمعارف بزرگ حدیثی به نام بحارالانوار، از بزرگان عصر عصر خود محسوب میشدند.
در حوزهٔ فلسفه و عرفان، میرداماد (940ـ1009 ش)، از بنیانگذاران مکتب فلسفی، اصفهان صاحب تألیفات ارزشمند و شهرتی بسیار است. یکی از برجستهترین علمای ایران در عصر صفوی، بهاءالدین محمد بن حسین عاملی (907ـ 999 ش) معروف به شیخبهایی است که در همهٔ علوم دینی و عقلی و طبیعی عصر صاحبنظر بود. از او تألیفات ارزشمندی بهجا مانده است شاخصترین چهرهٔ فلسفی عصر صفوی و دوران بعد تا زمان ما، صدرالدین محمد بن قوام شیرازی (950ـ1019 ش)، معروف به صدرالمتألهین و ملاصدرا بود. او که از شاگردان شیخبهایی و میرداماد بود در فلسفه، مؤسس مکتب فلسفی «حکمت متعالیه» است. ملاصدرا میراث گرانقدر چهار جریان فکری بزرگ اسلامی یعنی فلسفه مشاء، اشراق، کلام و عرفان را به هم درآمیخت و نظام فلسفی نوینی بهوجود آورد.

فعالیت: بررسی شواهد و مدارک (صفحهٔ 38 کتاب درسی)
«همهٔ ایرانیها اهمیت زیادی برای علوم و کسانی که این علوم را میدانند ... قائلند. برای فراگرفتن علوم مختلف در گوشه و کنار ایران دانشگاههایی وجود دارد که آنها را «مدرسه» میگویند... در رأس هر یک از آنها «صدر» قرار دارد... علومی که در این مدارس تدریس میشود عبارتاند از حساب، هندسه، خطابه، شعر، فیزیک، فلسفه، نجوم، حقوق و پزشکی. آنها کتب فلسفی ارسطو را به زبان عربی برگردانده و در مدارس خود تدریس میکنند.» (الئاریوس، آدام، سفرنامه، ص 679–680)
به نظر شما مواد درسی در مدارس عصر صفوی براساس چه ملاکهایی تعیین میشد؟
مواد درسی در مدارس عصر صفوی بر اساس نیازهای علمی جامعه، سنتهای مذهبی، آموزش علوم پایه و تأثیرات فرهنگی و تاریخی تعیین میشد. علوم دینی، فلسفه اسلامی و علوم پایه مانند ریاضیات، فیزیک، نجوم و پزشکی به عنوان دروس اصلی آموزش داده میشدند تا هم به نیازهای علمی و هم به ارزشهای مذهبی و فرهنگی جامعه پاسخ دهند.
معماری
عصر صفویان یکی از دورههای درخشان معماری ایران است. معماری ایرانی در این دوره، با برخورداری از تجارب معماری فاخر عصر تیموری و نیز در سایهٔ ثبات، امنیت و حمایت پادشاهان بهویژه شاه عباس اول، شکوفا شد. شکوه و عظمت بناهایی که در این عصر در سرتاسر ایران بهویژه در اصفهان و قزوین ساخته شده، اعجابآور و تحسین برانگیز است؛ مانند مساجد، پلها، کاخها، باغها و.. .
میدان نقش جهان یکی از زیباترین و مهمترین مجموعههای تاریخی ایران و جهان و نماد معماری صفوی محسوب میشود. این اثر به همت شاه عباس اول ساخته شد و مهمترین ویژگی آن شکوه و عظمت و نیز کاربردهای متنوع بود. از جملهٔ این کاربردها میتوان به برگزاری جشنها و مسابقات چوگان بازی و تیراندازی، باریابی سفرا، سان دیدن از سپاهیان، اجرای نمایش و آتشبازی اشاره کرد. از دیگر ویژگیهای میدان نقش جهان، ارتباط آن با مراکز پر رفت و آمد شهر، یعنی مسجد و بازار بود. کاخ عالیقاپو به عنوان نماد قدرتسیاسی بر این میدان اشراف داشت. میدان نقش جهان متعلق به دولت و مردم بود. به گزارش سیاحان غربی، در شب عید نوروز میدان نقش جهان مملو از مردم و گروههای موسیقی و نمایشی میشد.
مسجد جامع عباسی (مسجد امام) یکی از زیباترین و مهمترین مساجدی است که در عهد شاه عباس، به عنوان بخشی از مجموعهٔ میدان نقش جهان طراحی و ساخته شد. هماهنگی در رنگها و نقشهای کاشیها و طراحی و معماری بینظیر، این مسجد را به یکی از مجموعههای عالی معماری صفوی بدل کرده است. در ضلع دیگر این میدان، مسجد شیخ لطفالله طراحی و ساخته شده است. مسجد شیخ لطفالله به لحاظ وسعت و ابعاد، کوچکتر از مسجد جامع عباسی است اما از نظر فن معماری و زیباشناسی از آثار بینظیر معماری ایران به شمار میرود از ویژگیهای شاخص هر دو مسجد کاشیکاری هنرمندانهای است که تحسین و شگفتی هر بینندهای را بر میانگیزد.
هنر و معماری برجسته صفویه، بر هند و کشورهای دیگر اسلامی، تأثیرگذار بود، مانند بناهایی همچون تاجمحل در هند و معماری عتبات عالیات در عراق.
![]() |
![]() |
![]() |

هنر
نگارگری و خوشنویسی
در دورهٔ صفوی شاهد ظهور برخی مکتبهای نقاشی و نگارگری و خلق آثار هنری فاخری هستیم که بخشی از آنها امروزه زینتبخش موزههای بزرگ جهان است.
چنانچه در سال گذشته در درس فرهنگ و هنر عصر مغول - تیموری خواندهاید، در عصر تیموری شهر هرات یکی از کانونهای بزرگ علمی، فرهنگی و هنری جهان اسلام بود که نگارگران بزرگی چون کمال الدین بهزاد در آن میزیستند. شاه اسماعیل با فتح هرات، کمالالدین بهزاد را با خود به تبریز برد و به ریاست کتابخانهٔ دربار تبریز منصوب کرد. در این کتابخانه کارگاهی وجود داشت که کتابهای بسیار زیبایی در آن تهیه میشد. بهزاد و شاگردانش با خلق آثار بینظیر و ترکیب مکتب هرات با عناصر جدید، مکتب جدیدی به نام مکتب تبریز پایهگذاری کردند.
یکی از شاهکارهای این عصر، کتابت و تصویرگری شاهنامه بود که در زمان شاه تهماسب به پایان رسید و به شاهنامهٔ تهماسبی معروف شد. در شاهنامه تهماسبی دویست و پنجاه نقاشی مینیاتور وجود دارد که توسط هنرمندان برجستهای به تصویر درآمدهاند. این اثر همچنین یکی از آثار گرانقدر در زمینهٔ خوشنویسی نیز محسوب میشود که توسط خطاطان هنرمندی به رشتهٔ تحریر در آمد.


بافندگی
صفویان هنر اصیل فرشبافی ایران را از حالت روستایی و عشایری خارج کردند و بهصورت یک صنعت ملی درآوردند. در این دوره کارگاههای بزرگ فرشبافی تحت نظارت دولت در سراسر کشور و بهویژه در پایتخت ایجاد شد. از آن دوره قالیهای زیبا و نفیسی باقی مانده است. فرش اردبیل که به سفارش شاه تهماسب اول برای پیشکش به مقبره شیخ صفیالدین اردبیلی توسط هنرمندان کاشانی بافته شده است، یکی از شاهکارهای هنری جهان به شمار میرود.

برخی از محققان، دورهٔ صفوی را عصر طلایی پارچهبافی در ایران شمردهاند. در این دوره پارچههای متنوع و گوناگونی مثل، ابریشم، مخمل، بافت فلزی (زری بافت)، ترمه و قلمکار در کارگاههای کاشان، اصفهان، هرات، مشهد، یزد، کرمان و... بافته میشد. هرکدام از این شهرها در تهیه و تولید پارچهای خاص تخصص داشت. اصفهان، یزد و کاشان از مهمترین کانونهای پارچههای زریبافت بودند و بافندگان کرمان در تولید شال ترمه مهارت داشتند.

فعالیت: بررسی شواهد و مدارک (صفحهٔ 41 کتاب درسی)
متن زیر را بخوانید و به پرسشهای مربوط به آن پاسخ دهید:
«یادآوری میکنیم که سه چیز را در این شهر (کاشان) بهتر از ایتالیا تهیه میکنند یا به هر حال به خوبی آن در ایتالیا ندیدهام. یکی از آنها شال است که از پارچهٔ پهن و بلندی بافته شده و مردان آن را تاب میدهند و به دور کمر میبندند. این پارچه راهراه است و احیاناً در تار و پود آن طلا بهکار رفته و دارای شرابههای زیبایی است... شیء دوم پارچهای است به نام میلک که دارای دو رو است و رنگی مخصوص دارد و اشعار ایرانی و نقش زن و مرد در روی آن بافته شده است و واقعاً زیباتر از آن نمیتوان مجسم کرد. سومین شیء پارچه زربافت... و تفاوتش با پارچه قبلی این است که میلک فقط از ابریشم درست شده، در حالی که در تار و پود این پارچه طلا یا نقره و گاهی هر دو بهکار رفته است. این پارچهها در ایران منحصراً از طرف زنان مصرف میشود؛ زیرا لباس مردان فقط از قماش نخی است. این لباس را شاه فعلی ایران (شاه عباس اول) مرسوم کرده و بهنظر من علت این است که میخواهد ابریشم در مملکت زیاد مصرف نشود و این متاع که پول فراوان عاید خزانه میکند تا حد امکان بیشتر صادر شود.» (دلاواله، سفرنامه، صص 115–116).
1- با توجه به متن، وضعیت پارچهبافی ایران در عصر صفوی را چگونه ارزیابی میکنید؟
پارچهبافی ایران در عصر صفوی در سطح بالایی قرار داشت و بهویژه در تولید پارچههایی چون شال، میلک و زربافت، ایران توانسته بود به کیفیتی دست یابد که حتی در مقایسه با ایتالیا، برجستهتر بود. این پارچهها ویژگیهای خاصی داشتند، مانند استفاده از طلا در تار و پود برخی از آنها، که نشاندهنده دقت و مهارت بالای هنرمندان ایرانی در این صنعت بود. علاوه بر این، پارچههای ایرانی در زمینه زرق و برق و زیبایی و طراحی نیز در جهان مشهور بودند.
2- سعدی در گلستان میگوید که دیبای روم، صاحب شهرتی بود و به شرق صادر میشد. به نظر شما، از زمان سعدی در قرن هفتم تا زمان تألیف سفرنامهٔ جهانگرد ایتالیایی در دورۀ شاه عباس (قرن یازدهم قمری) چه تحولی در پارچهبافی ایران قابل مشاهده است؟
در زمان سعدی (قرن هفتم هجری)، دیبای روم که نوعی پارچه معروف بهویژه در روم و شرق بود، بهشدت مورد توجه قرار داشت و صادرات آن به شرق رایج بود. اما در دوران شاه عباس اول (قرن یازدهم قمری)، تغییرات قابلتوجهی در پارچهبافی ایران به وقوع پیوست. تولید پارچههای زربافت و میلک که از ابریشم یا طلا و نقره بافته میشدند، نشانهای از رشد و تحول صنعت پارچهبافی و بهبود کیفیت و تنوع محصولات ایران است. همچنین، سیاستهای شاه عباس در ترویج پارچههای خاص برای زنان و محدود کردن مصرف ابریشم برای مردان نشاندهنده یک روند تجاری و اقتصادی جدید در کشور است. بهطور کلی، ایران در دوره صفوی به یک مرکز تولید و صادرات پارچههای لوکس تبدیل شد که از نظر کیفیت و طراحی پیشرفت چشمگیری داشت.
پرسشهای نمونه (صفحهٔ 42 کتاب درسی)
1- مهمترین مسائل و مشکلات نخستین سالهای پادشاهی تهماسب و عباس اول را مقایسه کنید.
2- روش کشورداری شاه عباس اول را چگونه ارزیابی میکنید؟
3- دلایل و نتایج دشمنی و ستیز حکومت عثمانی با دولت صفوی را بررسی و تحلیل نمایید.
4- روابط ایران و غرب در عصر صفوی بر چه محورهایی استوار بود؟
5- شواهد و مدارک استفاده شده در این درس را نام ببرید و در مورد اهمیت آنها توضیح دهید.
6- زمینههای اعتلای فرهنگ و هنر عصر صفوی را ارزیابی کنید.
7- با توجه به شواهد و مدارک ارائه شده وضعیت مدارس عصر صفوی را چگونه ارزیابی میکنید؟
8- هنر نگارگری عصر صفوی را چگونه ارزیابی میکنید؟
9- وضعیت منسوجات و پارچه بافی ایرانی در عصر صفوی را شرح دهید.
10- در تهیه و تدوین این درس از چه منابعی بهره برده شده است؟ فهرست کنید.