درسنامه آموزشی فارسی کلاس پنجم با پاسخ درس 11: نقشِ خردمندان
چهل سال از حملهٔ خانمان سوزِ مغولان به ایران گذشته بود. هنوز سایهی وحشت و خاطرهی هراسانگیز قتل عام مردم این سرزمین از سوی چنگیز و فرزندانش از ذهن مردم ایران، پاک نشده بود.
در این هنگام آشوب دیگری برخاست. هلاکو، خان مغول، برای نابود کردن مخالفان خود، به ایران حمله کرد. بار دیگر نگرانی و اندوه، قلب مردم را درهم فشرد.
خواجه نصیرالدین توسی، ریاضیدان، نویسنده و ستارهشناس بزرگ ایرانی، با خود اندیشید که «چه میتوان کرد؟».
آنگاه با خود گفت: «جامعه، برای حفظ خود، به سه چیز نیازمند است: شمشیر، قلم و دینار. شمشیر و دینار در دست دشمن است و قلم که از همه کارسازتر است، در دست ما. اگر بتوان قلم را به قدرت رساند، شمشیر را هم میتوان از دست دشمن گرفت».
خواجه با همین نقشه، تصمیم گرفت به درون حکومت مغولها راه پیدا کند و اندیشه و رفتار آنها را تغییر دهد.
هلاکو هم که خود را نیازمند هوش و دانایی خواجه نصیر میدانست، او را گرامی داشت و مشاور خود کرد. خواجه، کارش را با حرکتی زیرکانه آغاز کرد. او میخواست یک مرکز علمی ایجاد کند اما برای این کار دشوار، تصمیم عجیبی گرفت.
تشتی فراهم آورد و دو تن را مأمور کرد تا آن را شبانگاه از بالای قلعه به پایین اندازند. او قبلاً زمان انداختنِ تشت را به خان مغول، اطّلاع داده بود. وقتی تشت با صدای مهیب، فرو افتاد، مردم وحشت زده از خواب برخاستند. همه میگریختند و گمان میکردند، حادثهٔ ناگواری پیش آمده است.
خواجه به هلاکو گفت: «ای خان بزرگ، تو چرا فرار نمیکنی؟ تو چرا نمیترسی؟».
هلاکو گفت: «چون از پیش میدانستم».
خواجه، لبخندی زد و گفت: «پس اگر بتوانیم حوادث را پیشبینی کنیم، هرگز به وحشت نمیافتیم و چارهای میاندیشیم».
با همین حرکت زیرکانه، خواجه توانست کلیهٔ امکانات حکومت هلاکو را برای جذب دانشمندان و ساختن رَصَدخانهٔ بزرگ مراغه به کار گیرد.
خواجه نصیر توسی، ریاضیدانان و ستارهشناسان را از سرزمینهای اسلامی دعوت کرد. او در کنار رَصَدخانه، کتابخانهای نیز ایجاد کرد که شمار کتابهای آن را تا چهار صد هزار جلد نوشتهاند.
بزرگترین خدمت او این بود که در دورهٔ هلاکو و هنگام چیرگی مغول، به تربیبت دانشمندان و نگهداری کتابها و آثار علمی توجه کرد. در آن هنگام که مغولان کتابها را آتش میزدند یا در آب میانداختند، او به نسخهبرداری و جمعآوری کتابها مشغول شد و اگر تلاش و همت او نبود، بیشتر آن آثار ارزشمند از میان میرفت.
حدود دویست سال پیش از خواجه نصیر، مردی بزرگ از ولایت او، به نام خواجه نظامالملک توسی، نیز با تدبیر و توانایی علمی خود کارهای بزرگی انجام داد. او در دروازه شهر مهم آن روز، مدارس شبانهروزی تأسیس کرد که مانند دانشگاههای امروز، اداره میشدند. این مدارس به «نظامیه» معروف بودند. سعدی یکی از صدها دانشمندی است که در این مدارس، تحصیل کرده است.
خواجه نظامالملک، در شهر ری، رَصَدخانهای ساخت که بسیاری از دانشمندان در آنجا به تحقیق مشغول شدند.
در آسمان علم و فرهنگ ایران، ستارههای پر فروغِ فراوانی مانند خواجه نظامالملک و خواجه نصیر توسی میتوان یافت. این دانشمندان، با تکیه بر لطف پروردگار، در سختترین شرایط کوشیدند. ایران را به اوج عظمت و سربلندی برسانند.
درست و نادرست (صفحهٔ 86 کتاب درسی)
1- به گفتهٔ خواجه نصیر توسی، برای حفظ جامعه شمشیر از همه کارسازتر است. نادرست
2- سعدی در یکی از مدارس نظامیه تحصیل کرده است. درست
3- خواجه نصیر توسی با زیرکی توانست رصدخانهای در شهر ری بسازد. نادرست. این رصدخانه در شهر مراغه ساخته شد.
درک مطلب (صفحهٔ 87 کتاب درسی)
1- منظور از جملهٔ زیر چیست؟
«جامعه برای حفظ خود به شمشیر، قلم و دینار نیازمند است.» یعنی یک جامعه برای ادامهٔ حیات خود نیاز به قدرت دفاع دانش و ثروت دارد.
2- چرا هلاکو خان به علم خواجه نصیر نیازمند بود؟ هلاکو برای ادارهٔ صحیح امور جامعه به هوش و دانایی یک مشاور اندیشمند و با تجربه نیاز داشت.
3- کارهای مشترک خواجه نظامالملک و خواجه نصیر توسی چه بودند؟ هر دو با زیرکی و کاردانی باعث افزایش آگاهی و دانستههای مردم و گسترش دانش و سوادآموزی شدند. هر دو برای پیشرفت علم نجوم رصدخانه ساختند.
4- پیشبینی حوادث چه کمکی میتواند به ما بکند؟ هرگز غافلگیر نشویم و به وحشت نیفتیم و از قبل چارهای و تدبیری بیندیشیم.
5- مدارس نظامیه چه نوع مدرسهای بودند و چگونه اداره میشدند؟ مدارس شبانهروزی بودند که در آنها انواع علوم آموزش داده میشد و مانند دانشگاههای امروزی اداره میشدند.