درسنامه آموزشی جامعه شناسی (3) کلاس دوازدهم ادبیات و علوم انسانی با پاسخ درس 3: نظم اجتماعی
چند وقت پیش با پدرم برای تماشای شهرآورد استقلال و پرسپولیس به ورزشگاه آزادی رفتیم. از قبل، بلیت اینترنتی تهیه کرده بودیم. بعد از ماهها انتظار، با کلی ذوق و شوق، چند ساعت زودتر راهی ورزشگاه آزادی شدیم. در راه رسیدن به ورزشگاه، ترافیک بسیار سنگین بود. انبوه دستفروشها، کاسبی میکردند. زبالههای روی زمین، منظرۀ ناخوشایندی ایجاد کرده بود. اوضاعِ درهم و برهمی بود. به سختی وارد محوطۀ استادیوم شدیم و جمعیت بسیار زیاد آبیها و قرمزها را دیدیم. با اینکه نزدیک چهار ساعت به شروع بازی مانده بود، استادیوم پر شده بود. میگفتند که مردم از صبح زود منتظر ورود به ورزشگاه بودهاند. حتّی بعضیها شب قبل، از شهرستان آمده و بیرون استادیوم چادر زده بودند. خلاصه نتوانستیم جای مناسبی برای نشستن پیدا کنیم. صندلیِ خالی بود ولی بعضیها آنها را برای دوستانشان نگه داشته بودند. بعضی از آبیها علیه قرمزها و قرمزها علیه آبیها شعارهایی خجالتآور سر میدادند و... . ترجیح دادیم به منزل برگردیم و بازی را از تلویزیون تماشا کنیم. هنگام برگشت، با پدرم صحبت میکردیم که چرا این همه جمعیت از این همه ساعت قبل به استادیوم میآیند و منتظر میمانند تا بازی شروع شود؟ چرا برخی تماشاچیان، رفتارهای نا بهنجار دارند؟ و خیلی چراهای دیگر.
به راستی با وجود این همه بینظمی، برگزاری شهرآورد زیبا و جذاب با این تعداد زیاد از تماشاچیان چگونه امکانپذیر میشود؟
قواعد اجتماعی
با اینکه در ورزشگاه آزادی بینظمی بیشتر به چشم میآید، ولی نظم هم وجود دارد، هر چند کمتر دیده میشود. در واقع ما بینظمی را بیشتر میبینیم و نظم را مشاهده نمیکنیم؛ زیرا به نظم عادت کردهایم. قدری تأمل کنید؛ در همان مثال ورزشگاه چه نظمهایی وجود دارند که به آنها توجه نکردهاید؟
در روز برگزاری شهرآورد، وسایل نقلیۀ عمومی برای رسیدن به ورزشگاه وجود دارد، پلیس در خیابانها حضور دارد، هنگام ورود به ورزشگاه، نیروی انتظامی تماشاچیان را بازرسی میکند، همۀ بازیکنان به موقع در زمین بازی حاضر میشوند، بازی سر ساعت معین شروع میشود، بازی طبق قواعد از پیش تعیین شده انجام میشود و... .
در زندگی روزمره نیز بینظمی بیشتر از نظم به چشم میآید. دانشآموزی که دیر به مدرسه میرسد یا تکالیف خود را به موقع انجام نمیدهد، رانندهای که در شانۀ خاکی جاده رانندگی میکند یا سبقت غیرمجاز میگیرد، کارمند بانکی که در پرداخت وام، آشنایان و بستگان خود را در اولویت قرار میدهد، پزشکی که بیماران خود را در مطب منتظر میگذارد و... بیشتر به چشم میآیند درحالی که نظمها از نظر ما پنهان هستند و کمتر به چشم میآیند؛ مثلا دانش آموزان اغلب به موقع در مدرسه حاضر میشوند، مردم معمولا قواعد راهنمایی و رانندگی را رعایت میکنند و... .

ما نمیتوانیم نظم را مشاهده کنیم به دلیل آنکه به نظم عادت کردهایم. جامعهشناسان برای شناختن نظم، از امور آشنا و مأنوس «آشنایی زدایی» میکنند؛ یعنی از دید یک فرد غریبه به موضوعات آشنا و روزمرۀ اطراف خود نگاه میکنند و در کنار بینظمی، نظم را میشناسند. در زندگی ما انسانها نظمهای پنهان و شگفتانگیزی وجود دارد که با هنر آشناییزدایی از امر مأنوس، میتوان آنها را کشف کرد. آیا میتوانید نمونههایی از نظمهای پنهان زندگی خود و دیگران را مثال بزنید؟
![]() |
![]() |
نظم اجتماعی درنتیجۀ قواعدی برقرار میشود که ما انسانها برای با هم زندگی کردن پذیرفتهایم. نظم یعنی قرار گرفتن هر پدیده در جای خود که جای پدیدهها را همین قواعد تعیین میکنند. نظم اجتماعی پیشبینی رفتار دیگران و همکاری با آنها را امکانپذیر مینماید؛ باعث میشود شما بدانید که چه توقعات و انتظاراتی میتوانید از دیگران داشته باشید و اتفاقات غیرمنتظره، شما را از همکاری با دیگران باز ندارند.
ما اغلب میدانیم که باید از رانندة تاکسی، پلیس، پزشک، همسایه یا دوست انتظار چه رفتارهایی را داشته باشیم و در مواجهه با آنها چگونه رفتار کنیم. گرچه ممکن است گاهی دانستههایمان غلط از آب درآیند، دیگران مطابق انتظارات رفتار نکنند و حوادثی خلاف قواعد رخ دهند.

جامعهشناسان در شناختن نظم اجتماعی، به این پرسشها توجه میکنند؛ قواعد و هنجارهای با هم زندگی کردن چگونه بهوجود میآیند؟ چگونه دوام میآورند؟ چگونه تغییر میکنند؟
هم اندیشی کنید (صفحهٔ 22 کتاب درسی)
شما وضعیت قانونگرایی و قانونگریزی در جامعهٔ ایران را چگونه ارزیابی میکنید؟ آیا زندگی اجتماعی فقط با قوانین رسمی سامان مییابد یا قواعد دیگری هم وجود دارند؟ آیا میتوانید برخی از این قواعد غیررسمی را نام ببرید؟

نظام اجتماعی
آموختید که قواعد اجتماعی، ارتباط ما با یکدیگر را امکانپذیر میسازند و سامان میدهند، کنشهای ما را برای یکدیگر قابل پیشبینی میکنند و امکان مشارکت ما در زندگی اجتماعی را فراهم میآورند. امّا خود این قواعد چگونه با هم مرتبط و سازگار میشوند؟ مثلاً قواعد اقتصادی یعنی قواعد تولید، توزیع و مصرف چگونه با یکدیگر هماهنگ میشوند؟ یا قواعد اقتصادی چگونه با قواعد زندگی خانوادگی یا قواعد سیاسی هماهنگ میشوند؟ جامعهشناسان برای پاسخ به این پرسشها، از «ساختار اجتماعی» سخن میگویند. ارتباط میان پدیدههای اجتماعی ساختار اجتماعی نامیده میشود. ساختار اجتماعی چگونگی رابطه و پیوند میان پدیدههای اجتماعی مختلف است.
ساختار اجتماعی را در گروههای رسمی مانند سازمانها بهتر میتوان دید. در هر سازمانی حقوق و تکالیف مربوط به هر نقش، چگونگی روابط میان اعضا و... مشخص است.
ساختار نیروی دریایی، در نمودار زیر مثال خوبی از یک ساختار اجتماعی است.

تیمهای آتش در جوخهها متشکل میشوند. روابط بین تیمها و حقوق و وظایف فرمانده جوخه نیز مشخص گردیده است. جوخهها دستهها، دستهها گردانها، گردانها هنگها، هنگها لشکرها و لشکرها نیروی دریایی را میسازند.
«نظام اجتماعی» مفهوم دیگری است که با نظم ارتباط دارد. نظام اجتماعی یک ساختار اجتماعی پویاست. اگر ساختار اجتماعی را به خودرویی تشبیه کنیم که در یک جا پارک شده، نظام اجتماعی همان خودرو است که روشن شده و در حرکت است.
منظور از پویا بودن نظام اجتماعی این است که بخشهای مختلف آن بر یکدیگر اثر میگذارند و از یکدیگر اثر میپذیرند. نظام اجتماعی هم میتواند در خود تغییراتی بهوجود آورد، و هم میتواند در محیط خود تغییراتی ایجاد کند. برداشت روزافزون از منابع تجدیدناپذیر، از جمله تغییراتی است که یک نظام اجتماعی در محیط ایجاد میکند. رشد جمعیت نیز از جمله تغییراتی است که یک نظام در خود ایجاد میکند. نظام اجتماعی همانند یک موجود زنده تلاش میکند با تغییر در خود و محیط، نیازهای خود را تأمین کند و خود را در بلند مدت حفظ نماید.
آیا میدانید یک نظام اجتماعی برای تداوم خود چه نیازهایی را باید تأمین کند و برای تأمین این نیازها باید چه سازوکارهایی را فراهم آورد؟
![]() |
![]() |
گفتوگو کنید (صفحهٔ 25 کتاب درسی)
گاهی تغییر در یک پدیدۀ اجتماعی با تغییر در پدیدۀ دیگر همراه است. این دو پدیده را «همتغییر» میگویند. یعنی میتوان تغییرات یکی از آنها را به کمک تغییرات دیگری توضیح داد. برخی از این هم تغییریها قابل مشاهدهاند و میتوان آنها را با روش کمّی و آماری مطالعه کرد.
بهنظر شما آیا میان بیکاری در کشور و عواملی مانند میزان دانش و مهارت دانشآموختگان مدارس و دانشگاهها، رکود اقتصادی، ناتوانی اقتصاد در ایجاد شغل و واردات بیرویه رابطهای وجود دارد؟ آیا این روابط را میتوان مشاهده و با روشهای کمّی مطالعه کرد؟
![]() |
![]() |
جامعه شناسی تبیینی
تبیین تجربی
منظور از تبیین، بیان چرایی یک پدیده یا نشان دادن علت ایجاد یا زوال آن است. در تبیین، پدیدههایی که قبلاً مستقل از هم بهنظر میرسیدند در ارتباط با یکدیگر قرار میگیرند و میان پدیدههایی که پیشتر در ارتباط با هم دیده میشدهاند، روابط جدیدی طرح میشود. مثلاً حرارت باعث انبساط فلزات میشود و رکود اقتصادی باعث میشود بیکاری در جامعه افزایش یابد، یا هرچه همبستگی اجتماعی میان افراد یک گروه بیشتر باشد انحرافات اجتماعی در آن گروه کاهش مییابد. در اوایل قرن نوزدهم میلادی، با محدود دانستن دانش علمی به دانش تجربی صرفاً تبیینهای تجربی به رسمیت شناخته میشد؛ یعنی تنها بیان آن دسته از روابط علت و معلولی میان پدیدهها، دانش علمی و معتبر محسوب میشد که با حس و تجربه مشاهدهپذیر باشد، زیرا چنین میپنداشتند که دانش علمی تنها از راه حس بهدست میآید.
![]() |
![]() |
از این رو جامعهشناسی در آغاز شکلگیری خود سعی کرد به علوم طبیعی بهویژه علم فیزیک نزدیک شود. به همین دلیل، اگوست کنت، بنیانگذار جامعهشناسی، ابتدا نام «فیزیک اجتماعی» را برای این رشته برگزید. این رویکرد که جامعهشناسی را در زمرۀ دانشهای تجربی و ابزاری قرار میدهد با نام «جامعهشناسی تبیینی» شناخته میشود.
علوم طبیعی و علوم اجتماعی
در رویکرد تبیینی، پدیدههای اجتماعی مانند پدیدههای طبیعی و جامعه همانند طبیعت در نظر گرفته میشود. بنابراین روش مطالعۀ آنها نیز یکسان انگاشته میشود. روش مطالعۀ جامعه، همان روشی است که در مطالعه طبیعت به کار گرفته میشود. همانطور که علوم طبیعی با شناخت نظم موجود در طبیعت، امکان پیشبینی، پیشگیری و کنترل طبیعت را برای انسانها فراهم میکند، جامعهشناسی نیز با شناخت نظم اجتماعی، به انسانها قدرت پیشبینی، پیشگیری و کنترل جامعه را میدهد، لذا در این رویکرد هدف جامعهشناسی نیز همانند هدف علوم طبیعی است.
برای تشریح بیشتر این مطلب مثالی میآوریم. همه ما از خودرو استفاده کردهایم. آیا تا به حال فکر کردهاید که چه اتفاقی میافتد که چند تکه فلز با مقداری سوخت به حرکت درمیآیند؟ براساس قوانین مکانیک، اگر مقداری سوخت را در یک محفظۀ فلزی بهطور متراکم پخش کنیم و با جریان الکتریسیته، جرقهای در آن ایجاد نماییم، سوخت منفجر میشود، نیرو تولید میکند و با انتقال این نیرو از طریق اهرمهای فلزی به چرخها، خودرو حرکت میکند؛ یعنی خودرو زمانی حرکت میکند که اجزای مختلف آن با نظم خاصی در کنار هم قرار گرفته باشند.
![]() |
![]() |
ما از خودرو استفاده میکنیم امّا از چگونگی عملکرد اجزای آن و نظم میان آنها اطلاع دقیقی نداریم درحالی که دانشمندان با فعالیتهای علمی، نظم و ترتیب میان این اجزا را شناخته و سپس کنترل کردهاند تا بتوانند از آن در ساخت خودرو استفاده نمایند. علاوه بر این، آنها تلاش میکنند، با استفاده از فرمولهای ریاضی و آزمایشهای تجربی، اجزای خودرو را به شکل بهتری کنار هم قرار دهند و نظم کاملتری را میان آنها برقرار نمایند تا خودروی بهتری بسازند.
دانشمندان در زیستشناسی و پزشکی نیز همینگونه عمل میکنند و با شناخت قواعد حاکم بر بدن، به پیشگیری از بیماریها و درمان آنها میپردازند.
همین موفقیتهای دانشمندان علوم طبیعی، باعث شد جامعهشناسان علاقهمند شوند تا شباهتهای جامعه و پدیدههایی همچون ماشین و بدن انسان را برجسته کنند و نظم جامعه را همانند نظم میان اعضای بدن یا اجزای ماشین بدانند. از نظر آنان جوامع از انسانها، نهادها، سازمانها، ساختمانها، خیابانها، خودروها و بسیاری از عناصر دیگر تشکیل شدهاند که با نظمی خاص در کنار هم قرار گرفتهاند، همانطور که بدن و ماشین از اجزایی تشکیل شدهاند که با نظمی خاص در کنار هم قرار گرفتهاند.
جامعهشناسی تبیینی | ||
موضوع | روش | هدف |
پدیدههای اجتماعی همانند پدیدههای طبیعی هستند. | حس و تجربه (نگاه از بیرون) | پیشبینی و کنترل پدیدههای اجتماعی |

او با روش تبیینی میخواست مجرم بودن یا نبودن را با مشاهدۀ ویژگیهای جسمانی و ظاهری تشخیص دهد و بدین منظور ابزارهایی مانند نبض نگار آبی، جمجمهنگار، آوانگاشت و ... را به کار گرفت.
مقایسه دقیقتر طبیعت و جامعه
ماشین و بدن براساس قوانین طبیعی عمل میکنند. طبیعت بیرون و مستقل از ماست. ما آن را پدید نیاوردهایم و قبل از ما وجود داشته است. تلاش ما برای شناخت قوانین طبیعت به هیچوجه این قوانین را تغییر نمیدهد. ما فقط میتوانیم این قوانین را بشناسیم، سپس با استفاده از علوم طبیعی و تا جایی که قوانین طبیعی به ما اجازه میدهند، در طبیعت و پدیدههایی مانند ماشین و بدن که بر اساس قوانین طبیعی عمل میکنند، تغییراتی ایجاد نماییم و آن پدیدهها را کنترل کنیم.
![]() |
![]() |
امّا آیا جامعه نیز همانند ماشین و بدن انسان است؟ آیا میتوان طبیعت و جامعه را یکسان دانست و از همان روشهای علوم طبیعی در جامعهشناسی بهره گرفت؟ آیا یکسان انگاری طبیعت و جامعه، تسلط انسان بر جامعه را همانگونه که بر طبیعت تسلط یافته است، به دنبال خواهد داشت؟
اگر جامعه را همچون طبیعت تصور کنیم و آن را دستاوردی انسانی ندانیم، یعنی آن را واقعیتی بیرونی تصور کنیم که با قوانینی به استحکام قوانین طبیعت، اداره میشود، در آن صورت ما فقط میتوانیم از دانشهای ابزاری خود استفاده کنیم و جامعه و پدیدههای اجتماعی را بشناسیم، اما قادر نخواهیم بود، تغییری بنیادین در جامعه بهوجود آوریم. نظم اجتماعی بیرون و مستقل از ما خواهد بود و فقط باید خود را با آن تطبیق دهیم و سازگار کنیم.
یکسان دانستن طبیعت و جامعه، انسانها را به پیچ و مهرههای نظم اجتماعی تقلیل میدهد؛ درحالی که جامعه برخلاف طبیعت، محصول و مخلوق کنشهای انسانهاست و بود و نبود آن، وابسته به انسان است.
جامعهشناسی تبیینی که میخواست انسان را بر جامعه مسلط کند، او را مغلوب جامعه ساخت. انسان در این دیدگاه، صرفاً یک موجود طبیعیِ پیچیدهتر از سایر موجودات طبیعی دانسته میشود. در حالی که انسانها با سایر موجودات طبیعی، تفاوتهای بنیادی دارند.
جامعهشناسی تبیینی، جامعه را نیز صرفاً یک پدیدۀ طبیعی پیچیده میداند وتفاوت میان جوامع مختلف را تنها تفاوتی کمّی میبیند. از این منظر برخی جوامع از برخی دیگر پیچیدهترند، در رفع نیازهای خود تواناترند و به همین دلیل پیشرفتهترند.
طرفداران این دیدگاه گمان میکنند که همۀ جوامع، مسیر یکسانی بهسوی پیشرفت طی میکنند و از جوامع ساده به جوامع پیچیده تبدیل میشوند، در حالی که واقعیت این است که انسانها میتوانند جوامع و تاریخهای گوناگونی را پدید آورند.
![]() |
![]() |
تأمل کنید (صفحهٔ 30 کتاب درسی)
بیشک انسان نیز مانند موجودات طبیعی، ویژگیهای مادی و حسی دارد. به همین دلیل در برخی موارد بر زندگی انسانها و موجودات طبیعی، قوانین مشترکی حاکم است. ما با شناسایی این قوانین، قدرت دستکاری در آنها برای بهبود بخشیدن به آنها را بهدست میآوریم. ولی بین انسانها و موجودات طبیعی تفاوتهای بنیادی نیز وجود دارد.
|
|
بهنظر شما چه تفاوتهای مهمی میان جامعه و موجودات طبیعی وجود دارد؟ آیا این ویژگیهای متفاوت را میتوان با روش علوم طبیعی توضیح داد؟ آیا این تفاوتهای بنیادی، رویکردهای دیگری را برای توضیح نظم اجتماعی ضروری نمیسازند؟
مفاهیم اساسی (صفحهٔ 31 کتاب درسی)
- نظم اجتماعی، قواعد اجتماعی، بینظمی، آشناییزدایی، ساختار اجتماعی، نظام اجتماعی، یکسان انگاری قواعد اجتماعی و طبیعی، دانش ابزاری، جامعهشناسان پوزیتیویست
خلاصه کنید (صفحهٔ 31 کتاب درسی)
جامعهشناسی تبیینی، نظم جامعه را همانند نظم طبیعت میداند.
جامعهشناسان پوزیتیویست نظم طبیعت را الگوی خود قرار داده و از روش تجربی استفاده میکنند و سعی در انجام دادن فرمولها برای شناخت و کنترل و حفظ نظم در جامعه هستند.
پوزیتیویستها مسیر همهٔ جوامع را برابر و بعضی جوامع را پیچیدهتر و پیشرفتهتر از بقیه جوامع میدانند و به تفاوت جوامع اهمیت چندانی نمیدهند. ولی انسانها فرهنگهای مختلفی را به وجود میآورند.
آنچه از این درس آموختیم (صفحهٔ 31 کتاب درسی)
جامعهشناسان پوزیتیویست همهٔ انسانها را فقد یک موجود طبیعی و پیچیدهتر از بقیه موجودات میدانند. در حالی که انسانها میتوانند جهانهای اجتماعی و فرهنگهای مختلفی را بوجود بیاورند.