درسنامه آموزشی جامعه شناسی (3) کلاس دوازدهم ادبیات و علوم انسانی با پاسخ درس 4: کنش اجتماعی
در اواخر سال 1392 هـ .ش. داعش یک روزه موصل، مرکز استان نینوا را با جمعیتی بالغ بر 2/700/000 نفر اشغال کرد و آن را پایتخت حکومت خود اعلام نمود. سپس با ارتشی در حدود 200 هزار نفر به سوی استان صلاحالدین هجوم برد و پس از مدت کوتاهی تقریبا تمام این استان را نیز تصرف کرد. پس از آن، در تدارک جشن پیروزی بود که خبر رسید یکی از شهرهای کوچک این استان به نام آمرلی با 20 هزار نفر جمعیت، مقاومت میکند. داعش آب و برق این شهر را قطع کرد و مسیرهای ارسال غذا و دارو به شهر را بست امّا مردم آمرلی میخواستند با تکیه بر ظرفیتهای بومی و فرهنگی خود و برخلاف نظم و نظریات معمول در برابر 200 هزار داعشی بایستند. آنها با کمترین نیرو و امکانات نظامی، 80 روز مقاومت کردند تا اینکه در نهایت گروههای مقاومت عراق خود را به آمرلی رساندند و حصر آن شهر شکسته شد. الگوی مقاومت آمرلی، نظامی نبود بلکه کاملاً فرهنگی بود. مردم این شهر سرباز نبودند ولی متعهد بودند. انتشار خبر پیروزی آمرلی برای داعش بسیار گران تمام شد؛ زیرا دیگر شهرهای عراق با همین الگو، در برابر داعش ایستادند و سه سال بعد موصل آزاد شد. مبارزۀ نظامی - همانگونه که از نامش پیداست - از نظم مشخصی پیروی میکند امّا شکل دیگری از مبارزه وجود دارد که به جنگهای نامنظم شهرت یافته است. جنگهای نامنظم مبتنی بر آگاهی فرهنگی و جغرافیاییِ سربازانِ محلی یک منطقه است که قادرند در موقعیت بومی خود، با امکانات محدود حتی در برابر تهاجم یک ارتش بزرگ نیز مقاومت کنند. سربازان جنگهای نامنظم معمولاً نقشههای از پیش برنامهریزی شده را اجرا نمیکنند بلکه متناسب با موقعیت خاص جغرافیایی و فرهنگی خود عمل میکنند.
اصطلاح جنگهای نامنظم را اولین بار شهید مصطفی چمران بهکار برد و روشهای ویژهای برای آن ابداع کرد. مقاومت مردم مسلمان آمرلی در برابر داعش، نمونهای بارز از جنگهای نامنظم است. در جنگهای نامنظم افراد از نظم موجود پیروی نمیکنند بلکه از آن فراتر میروند و با ارزشها و معانی پیوند میخورند. سربازان جنگهای نامنظم به سبب انگیزههای اخلاقی و آرمانهای معنویشان، توانی فراتر از نظم موجود بهدست میآورند.
خشتِ بنای جامعه
در درس گذشته آموختید که هر جامعهای نظمی دارد. این نظم تا حد زیادی حاکم بر افراد است و به اقدامات آنها شکل میدهد. اما میزان این تسلط و تعیینکنندگی چقدر است؟ آیا ساختارهای اجتماعی، بر انسانها مسلط هستند و سرنوشت آنها را تعیین میکنند؟ برخی گمان میکنند که افراد قدرت مقاومت در برابر ساختارها و ایجاد تغییر در آنها را ندارند. آیا این نظر صحیح است؟
میدانید که کنش اجتماعی خشتِ بنای جامعه است و تمامی پدیدههای اجتماعی خرد و کلان با کنشهای اجتماعی پدید میآیند. ساختارهای اجتماعی، هر چقدر هم جاافتاده و باسابقه باشند، با کنشهای افراد به وجود آمدهاند و برقرارند.
تاجری میان سال، وارد کنندۀ لوازم خانگی است. او با ادارههایی مانند گمرک و دارایی سر و کار زیادی دارد و تلاش میکند، کار خود را در این ادارهها به سادهترین و سریعترین شکل ممکن، پیش ببرد. بههمین دلیل با برخی مسئولان و کارکنان این ادارهها روابط دوستانه برقرار کرده و گاهی به آنها هدایای ارزشمندی میدهد. البته از این امر چندان راضی نیست ولی آن را تنها راه پیشبرد کارهایش میداند. او معتقد است که کار در نظام اداری کشور فقط با پرداخت رشوه و برقراری رابطه، انجام میشود.
منزل کارمند با سابقهٔ یکی از ادارههای دولتی شهر تهران تا ادارهاش فاصلۀ زیادی دارد. هرچند او میتواند با مترو یا اتوبوس تندرو به محل کار برود امّا اغلب ترجیح میدهد از ماشین خود استفاده کند، چون تحمل معطلی و شلوغی را ندارد. او از ترافیک سنگین خیابانها و آلودگی هوا شکایت دارد و معتقد است که مسئولان به درستی به وظایف خود عمل نمیکنند؛ برای همین، این مشکلات سالهاست که حل نشده باقی ماندهاند.
نظام اداری کشور ما نارساییهایی دارد و فرصتها و محدودیتهایی برای کنشگران ایجاد میکند اما باید توجه داشت که این نظام اداری محصول کنشهای مدیران، کارکنان، قانونگذاران و مراجعان است. آقای تاجر بهعنوان یک وارد کنندۀ کالا یا پرداخت کنندهٔ مالیات، فردی بیرون از این نظام اداری نیست بلکه خود، عضوی از آن است و همچنان که با اقداماتش میتواند در تداوم و تثبیت آن نقش داشته باشد، میتواند موجب تغییر و تحول در آن نیز بشود. او با برقراری روابط دوستانه و پرداخت رشوه، خود به تداوم مشکلاتی که از آن گلهمند است، کمک میکند. اگر از پرداخت رشوه برای پیشبرد کارش صرفنظر کند و دیگر همکارانش را هم از چنین کاری باز دارد، مسلماً با موانع و دشواریهایی مواجه میشود اما به سهم خود برای اصلاح این ساختار تلاش کرده است و چه بسا به مرور در این تغییر، موفق شود. آقای کارمند نیز با استفاده از خودروی خود، در تداوم ترافیک شهری و آلودگی هوا سهیم است و اگر از وسایل حملونقل عمومی استفاده کند، میتواند در حل این مشکلات مؤثر باشد.
در این مثالها و دهها مثال دیگر از این نوع، به روشنی میتوان دید که مشکلات و مسائل اجتماعی، آنچنان که بهنظر میرسند، بیرون از دایرهٔ نفوذ و تأثیر ما نیستند و اینگونه نیست که فقط افراد خاصی، مثل مسئولان و مدیران، بتوانند بر آنها تأثیر بگذارند. همهٔ ما از آنجا که عضوی از جامعه هستیم، با کنشهای اجتماعی خود، در حفظ وضع موجود یا تغییر آن، اثر میگذاریم اگر چه میزان تأثیرگذاری همۀ اعضای جامعه یکسان نیست و صاحبان برخی مشاغل و مسئولیتها، نسبت به سایرین اثرگذاری بیشتری دارند.
زندگی اجتماعی انسان و نظم، همزاد یکدیگرند امّا انسانها صرفاً مجریان نظم نیستند بلکه قادرند با توجه به آرمانها و ارزشهای خود، نظم اجتماعی را تغییر دهند و از مشکلات احتمالی ساختارهای اجتماعی بکاهند. به هر میزان که این آرمانها و ارزشها والاتر و انگیزۀ افراد برای تحقق بخشیدن به آنها قویتر باشد، تغییر مهمتری ایجاد خواهد شد.
|
|
ممکن است تاجری که مثال زدهایم، مشکلات زیادی را تحمل کند اما برای حفظ منافع اقتصادیاش، انگیزۀ زیادی برای تغییر وضعیت موجود نداشته باشد یا کارمندی که دربارۀ او سخن گفتهایم، با مشکلات شهری متعددی مواجه باشد امّا برای حل آنها هیچ اقدامی نکند. در مقابل، ممکن است عموم مردم چنان انگیزهای پیدا کنند که آغازگر حل یک بحران جهانی شوند؛ همانطور که مقاومت مردم آمرلی، سرآغاز فروپاشی داعش شد.
تکمیل کنید (صفحهٔ 36 کتاب درسی)
راز تخته سنگ
در زمانهای گذشته، پادشاهی تخته سنگی را در وسط جاده قرار داد و برای اینکه واکنش مردم را ببیند، خود در گوشهای مخفی شد. مردم زیادی میآمدند و از آنجا میگذشتند. بسیاری هم اعتراض میکردند که این چه شهری است که نظم ندارد. چه حاکم بیعرضهای دارد.
امّا هیچکس تخته سنگ را از آنجا برنمیداشت. نزدیک غروب، مردی روستایی که پشتش بار میوه و سبزی بود نزدیک سنگ شد. او بارش را به زمین گذاشت و با هر زحمتی که بود، تخته سنگ را از وسط جاده برداشت و آن را کناری قرار داد. ناگهان کیسهای را دید که زیر تختهسنگ قرار داده شده بود. او کیسه را باز کرد و در داخل آن سکههای طلا و یک یادداشت پیدا کرد. در آن یادداشت نوشته شده بود...
پیامدهای نادیده گرفتن کنش اجتماعی
فرض کنید بحث شما با دوستتان بالا بگیرد. او عصبانی شده است و میخواهد با شما درگیر شود؛ شما در چنین موقعیتی چه انتخابهایی دارید؟ میتوانید به دوستتان لبخندی بزنید، محیط را ترک کنید، خود را بهکار دیگری سرگرم کنید، با دوست دیگری گفتوگو کنید، از کیفتان کتابی درآورید و مشغول مطالعه شوید، به کنار پنجره بروید و خود را به بیخیالی بزنید و البته میتوانید با او درگیر شوید و حتی - خدای ناکرده - زد و خورد کنید یا... . در چنین وضعیتی باید پیامدهای کنشی را هم که انتخاب میکنید، در نظر بگیرید. همۀ این انتخابها کنش اجتماعی محسوب میشوند؛ یعنی فعالیت معناداری که باتوجه به دیگری انجام میشود. فلزات، نقطۀ جوش و ذوب مخصوص خود را دارند، امّا انسانها اینگونه نیستند؛ برخی انسانها زود جوش میآورند، عصبانی میشوند و از کوره در میروند اما بعضی دیگر صبورند و دیر عصبانی میشوند.
انسانها، برخلاف پدیدههای طبیعی، آگاهانه عمل میکنند و عملشان معنادار است. آنها در شرایط گوناگون، رفتارهای متفاوتی از خود نشان میدهند. به همین دلیل کنش انسان را نمیتوان فقط با روشتجربی تحلیل کرد، زیرا اگرچه حس و تجربه از ابزارهای مهم شناخت علمی هستند امّا روشتجربی توان فهم معانی کنش انسانها را ندارد.
رویکرد تبیینی بر آنچه مشاهده میشود تمرکز میکند و اغلب معنای کنش و آنچه درون انسان میگذرد را نادیده میگیرد. نادیده گرفتن کنش در زندگی اجتماعی انسان چه پیامدهایی دارد؟
نادیده گرفتن کنش، نادیده گرفتن ویژگیهای آن است و پیامدهایی دارد:
رکود ارادهها: کنش اجتماعی، ارادی است. امّا جامعهشناسی تبیینی با تأکید بیش از اندازه برنظم و ساختارهای اجتماعی و یکسان دانستن نظم اجتماعی و نظم طبیعی، اراده و خلاقیت انسانها را نادیده میگیرد. تأکید افراطی بر ساختارهای اجتماعی به تدریج سبب میشود افراد بدون آنکه بدانند این نظم برای تحقق چه آرمانها و ارزشهایی است، صرفاً آن را رعایت کنند. بهعلاوه، این تأکید موجب سرکوب روحیهٔ خلّق انسانها در بسیاری عرصهها مانند هنر، ارتباط و اندیشه میشود. انقلابهای اجتماعی، اندیشههای جدید، شاهکارهای هنری و اختراعات بزرگ هنگامی پدید میآیند که انسان از نظم موجود گامی فراتر میگذارد.
ماکس وبر از سلطۀ چنین نظمی که گویا هدفی جدا از انسانها و نیازهای واقعی آنها دارد، به «قفس آهنین» تعبیر میکند.
|
|
سقوط ارزشها: کنش اجتماعی، هدفدار است. برخی اهداف کنشگران مانند کسب درآمد، ساختن خانه و ... قابل مشاهدهاند ولی انسانها اغلب در کنشهایشان به دنبال تحقق اهداف و ارزشهایی مانند کسب فضیلتهای اخلاقی، جلب رضایت الهی و ... هستند که دیگران نمیتوانند آنها را مشاهده کنند. در جامعهشناسی تبیینی، ارزش بودن مهربانی و فداکاری و ضد ارزش بودن کینهتوزی و خودخواهی قابل مشاهده و فهم نیست؛ زیرا با استفاده از روشهای تجربی نمیتوان گفت که مهربانی یک فضیلت اخلاقی و کینهتوزی یک رذیلت اخلاقی است.
به سبب اینکه بسیاری از کنشهای عاطفی، هنری، اخلاقی و مذهبی با رویکرد تبیینی قابل توضیح نیستند، کسانی که فقط روشهای تجربی را معتبر میدانند، با انکار ارزشهای عاطفی، اخلاقی، مذهبی و... دچار اخلاقگریزی میشوند. بزرگترین کشتار جهان در جنگهای جهانی اول و دوم، میان توسعه یافتهترین کشورها رخ داد و با فاجعۀ هیروشیما و ناکازاکی پایان یافت. تعداد کشتههای دو جنگ جهانی را با تعداد کشتههای حملۀ مغول به ایران بزرگ مقایسه کنید. چرا پیشرفتهای چشمگیر جهان غرب در حوزۀ صنعت و فضا به فراگیرتر و عمیقتر شدن فجایع انسانی و زیست محیطی منجر شده است؟
افول معانی: چرا برخی از جوانان و نوجوانان به استفاده از اینترنت و بازیهای رایانهای اعتیاد دارند؟ مطالعات تبیینی نشان دادهاند که میان عواملی مانند میزان پرخاشگری، هیجان، خواب، وضعیت تحصیلات و تأهل با اعتیاد به اینترنت و بازیهای رایانهای رابطه وجود دارد. امّا آیا این عوامل میتوانند علت اعتیاد جوانان به بازیهای رایانهای و اینترنت را نشان دهند؟
آیا گرایش افراطی افراد به بازیهای رایانهای و اینترنت صرفاً به این عوامل قابل مشاهده بستگی دارد؟ آیا میتوان بدون توجه به تفسیر کاربران از موقعیت خاص خود، به این پرسش پاسخ صحیح داد؟
کنش اجتماعی، آگاهانه و معنادار است. نادیده گرفتن معنای کنش، سبب شده است که بیشتر مطالعات تبیینی به توصیف خصوصیات و رفتارهای قابل مشاهدۀ ما محدود شوند. اما اگر تفسیرهای جوانان و نوجوانان را در نظر بگیریم، متوجه خواهیم شد که عامل اصلی گرایش این کاربران به اینترنت و بازیهای رایانهای، معنای استفاده از این ابزار است. بیشتر جوانان و نوجوانان استفادۀ هر چه بیشتر از اینها را به روز بودن، سرگرمی، هیجان، آزادی و توانایی معنا میکنند. این قبیل معانی و انگیزهها، عوامل اصلی حضور افراطی جوانان و نوجوانان در فضاهای مجازی است.
برای فهم انگیزهٔ جوانان و نوجوانان نمیتوان از روشهای تجربی استفاده کرد، بلکه باید همدلانه با جوانان همراه شد تا مسائل زندگی و آرزوهای آنها را فهمید و آنان را یاری داد. البته همراهی همدلانه به معنای تأیید کنشگران نیست، بلکه به معنای نگاه کردن به مسائل آنها از منظر خودشان و تلاش برای فهم آنهاست. ما در جهان اجتماعی با افراد آگاه سروکار داریم و لازم است با توجه به تفسیر آنها از خودشان، به فهم همدلانه کنشهای آنها دست پیدا کنیم.
|
|
تأکید بیش از اندازه رویکرد تبیینی بر نظم و ساختارهای اجتماعی به حذف اراده و خلاقیت، ارزش و اخلاق، آگاهی و معنا از زندگی اجتماعی میانجامد و شور زندگی را از انسانها میگیرد. برای جلوگیری از بروز چنین پیامدهایی، کنش اجتماعی مورد توجه برخی جامعهشناسان قرار گرفت. نظریهپردازان کنش اجتماعی، آگاهی و معناداری را مهمترین ویژگی کنش اجتماعی میدانند و زندگی اجتماعی انسان را با تأکید بر آگاهی و معنا، مطالعه میکنند. این جامعهشناسان، ویژگیهای دیگر کنش، یعنی اراده و ارزش را مهم میدانند ولی آنها را برخاسته از آگاهی و تابع آن میبینند. همین نگاه مسیر را برای عبور از جامعهشناسی تبیینی و روی آوردن به جامعهشناسی تفسیری هموار ساخت.
مقایسه کنید (صفحهٔ 40 کتاب درسی)
بهنظر شما در روابط اجتماعی، «انسان به مثابه شیء» و «انسان به مثابه آگاهی و معنا»، چه تفاوتی با یکدیگر دارند؟
مفاهیم اساسی (صفحهٔ 41 کتاب درسی)
- افولمعنایی، خلاقیتزدایی، ارزشزدایی، خشت بنای جامعه، ساختار اجتماعی، رویکرد پوزیتیویستی، عوامل بیرونی، نظم اجتماعی، عوامل درونی، فهم معنای کنش
خلاصه کنید (صفحهٔ 41 کتاب درسی)
رویکرد تبیینی، کنش و معنای آن را نادیده میگیرد.
گاهی در شرایطهای مختلف، افراد یک جامعه به علت تفکرات اخلاقی و معنوی، فعالیتهایی را انجام میدهند که با ارزش و معنیدار به چشم میخورد.
انسانها علاوهبر اینکه نظم را رعایت میکنند میتوانند از طریق تفکرات و آرمانهای خود در جامعه تغییراتی را انجام بدهند. و هرچقدر فکر و انگیزهٔ آنها بیشتر و قویتر باشد تغییرات مهمتری به وجود میآورند.
در رویکرد پوزیتیویستی، آنها انسانها را مانند شیء میدانند پس برای شناخت بیشتر فعالیتهای اجتماعی فقط از وسیلهٔ حس و تجربه کمک میگیرند. و آنها برای بوجود آمدن نظم در جامعه تلاش زیادی میکنند.
وقتی که معنای کنش انسانها را نادیده بگیرند و فقط به حفظ نظم در جامعه بپردازند نتیجههایی چون خلاقیت، ارزش و معنازدایی از کنش اجتماعی در انسانها ایجاد میشود و امید به زندگی در انسانها بیشتر میشود.
آنچه از این درس آموختیم (صفحهٔ 41 کتاب درسی)
اعضای جامعه میتوانند با رعایت نظم، نظم را در جامعه حفظ کنند یا تغییراتی در جامعه به وجود بیاورند.
رویکرد پوزیتیویستی برخلاف رویکرد تفهمی به رعایت کردن نظم در جامعه بیشتر توجه میکنند ولی رویکرد تفهمی بیشتر به ارداه و آگاهی انسانها توجه دارند.