اول مهر، روز درس و میز و کتاب، تخته و مشق و معلّم، خوب ترین روز زندگی، مبارک باد!
برگریزان، خزان، پاییز هزار رنگِ هزار جلوه.
امّا بهاری در راه است؛ بهاری که نوروز اندیشه است.
پیک لحظات شیرین اشک و لبخند و شکوفه.
وارد شدن به دنیای شیرینتر از آغوش پدر و مادر؛ آغوش مدرسه، آغوش دانش و دانستن، آغوش کلمات مقدس بابا آب، نان!... و مادر؛ مادری که در انتظار تعطیل شدن مدرسه، با لبخند، فرزند خویش را استقبال خواهد کرد.
برگ ریزان طبیعت، بهاری در دل می پرورد که گل هایش شاداب تر، لحظاتش سبزتر و عطر شکوفه هایش آسمانی تر از نوروز است.
آغاز سال تحصیلی، روزی خاطره انگیز برای نوآموزان، روزی سرشار از اشک و لبخند و مهر، تکراری دل انگیز و زیبا برای دانش آموزان و حسرتی از گذشته برای....
مهر که میآید، مهربانی ها گل میکند.
مهر که میآید، اشکها و لبخندها، صورت مادرها را میپوشاند.
مهر که میآید، آسمان، رنگین کمانی از محبت را پیش روی کودکان میگشاید.
مهر که میآید، خداوند به نوآموزان علم و معرفت، سلام میفرستد و به فرشتههایش میفرماید که به دلهای کودکان، شادمانی هدیه کنند.
ماه مهر، آخرین کوچه تابستان را پشت سر میگذارد و وارد خانه پاییز میشود. کیفها و کتابها را، مدادها و مداد تراش ها را مرتب میکند؛ آن گاه برای فردا، برای پایان انتظار، تا طلوع صبح، هزاران خواب و خیال و رؤیا را کنار هم میچیند. کوچهها سرشار از هیاهو، خیابانها لبریز از تماشا و مدرسهها آکنده از عطرهایی که پر از شوق اشک و لبخند و دلواپسیاند.
سرودها، سرشار از رنگ امیدواری اند و هیاهوهای کودکانه، لبریز از عشق. و این آینده است که چشم به غنچه مدرسه دوخته است؛ آینده ای که با دست های کوچک و آرزوهای بزرگ، ساخته خواهد شد.
دوستی ها با همان نگاه های اشک آلود شکل می گیرد و دست مهربان، برای یک سال به وفاداری هم قسم می خورند.
نخستین روز مهر، آغازی بی پایان است برای آموختن دانش.
آغازی برای پی بردن به راز هستی، آغازی برای خاطرات شیرین.
اول مهر، روز درس و میز و کتاب، تخته و مشق و معلّم، خوب ترین روز زندگی، مبارک باد!
یادمان باشد که خدا را برای آموختن شکر کنیم.