بیاییم یک تحلیل کامل و آزمونی از همهٔ گزینهها داشته باشیم:
❶ «حیوانند و نیازی به فرهنگ ندارند.»
– نادرست. حیوانبودن به معنای بینیازی از فرهنگ نیست. بعضی حیوانات (مثل میمونها، دلفینها) الگوهای رفتاری شبهفرهنگی دارند. پس این توضیح دلیل علمی نبودن فرهنگ در مورچه و زنبور نیست.
❷ «فرایند اجتماعی شدن آنها به سرعت انجام میپذیرد.»
– نادرست. سرعت اجتماعیشدن ملاک داشتن یا نداشتن فرهنگ نیست. ممکن است یک موجود بهسرعت وارد اجتماع شود، اما این به معنی نداشتن فرهنگ یا غریزی بودن رفتارها نیست.
❸ «اجتماعی شدن آنها به صورت غریزی در وجود آنها نهاده شده است.»
– درست. رفتارهای اجتماعی مورچه و زنبور از پیش در ژنها برنامهریزی شدهاند (ساخت کلنی، تقسیم کار، دفاع از لانه) و از طریق آموزش یا یادگیری منتقل نمیشوند. بنابراین فرهنگ شکل نمیگیرد، چون فرهنگ نتیجهٔ یادگیری و انتقال اجتماعی است.
❹ «حیوانات آموزشپذیر نیستند.»
– نادرست. بسیاری از حیوانات آموزشپذیرند (سگها، فیلها، دلفینها، میمونها). پس نمیتوان «آموزشناپذیری» را دلیل بیفرهنگی دانست. مورچهها و زنبورها حتی اگر آموزشپذیر نباشند، دلیل اصلی رفتار غریزیشان همین ژنتیکی بودن است، نه ناتوانی کلی حیوانات از آموزش.
✅ جمعبندی: پاسخ درست گزینهٔ 3 است، چون در مورچهها و زنبورها اجتماعیشدن «غریزی» است و آموخته نمیشود، پس فرهنگ ندارند.