یاد دارم که در ایام طفولیت، متعبّد و شبخیز بودم. شبی در خدمت پدر نشسته بودم و همه شب دیده بر هم نبسته و مُصحف عزیز .......... کنار گرفته و طایفهای گرد ما خفته. پدر را گفتم: ......... اینان، یکی سر بر نمیدارد که دوگانهای بگزارد. ............... خواب غفلت بردهاند که گویی نخفتهاند. گفت: جان پدر! تو نیز ............. بخفتی، بِه از آن که در پوستین خلق اُفتی.
1 )
در -از - چون - اگر
2 )
بر - مگر - چه - چون
3 )
به - باری - زیرا - چون
بر - از - چنان - اگر
تحلیل ویدئویی تست
تحلیل ویدئویی برای این تست ثبت نشده است!