پاسخ:
بررسی همه موارد:
الف) درست است. در کتاب درسی میخوانیم برای تجزیه کامل گلوکز در ماهیچه به اکسیژن نیاز است. اگر اکسیژن کافی به سلول ماهیچهای نرسد تخمیر رخ میدهد و لاکتات تولیدشده و تجمع مییابد. برای تأمین اکسیژن باید خونرسانی به ماهیچه افزایش یابد که در کتاب زیست 2 بیانشده است. افزایش جریان خون ماهیچههای اسکلتی مانند دیافراگم (ساختار گنبدی شکل مخطط مؤثر در تنفس) بر عهده سمپاتیک است. بر اساس کتاب زیست درتنفس آرام و طبیعی، دیافراگم نقش اصلی را بر عهده دارد.
ب) درست است. افزایش میزان CO2 میتواند منجر به تحریک سلولهای گیرنده CO2 و ایجاد جریان عصبی در آنها شود. جریان عصبی در اثر افزایش در جابهجایی یونهای سدیم و پتاسیم از غشاء رخ میدهد. این جابهجایی سبب افزایش مصرف ATP و درنتیجه افزایش تنفس سلولی و تولید CO2 در این سلولها است. ولی ارتباط آن با سمپاتیک را در کتاب زیست 2 میخوانیم. تحریک گیرندههای CO2 سبب افزایش آهنگ تنفس است و همکاری دو مرکز تنظیم فعالیت قلب و تنفس برای تأمین نیازهای تنفسی لازم است؛ که تحت کنترل اعصاب خودمختار تنظیم میشود. اعصاب هم حس (سمپاتیک) سبب افزایش ضربان قلب و تعداد تنفس میشوند (دقت شود در صورت سؤال کلمه میتواند داریم نه قطعاً).
پ) درست است. اعصاب سمپاتیک تعداد ضربان قلب را زیاد میکند. پس فواصل بین منحنیها کم میشود. درصورتیکه گرفتگی رگهای اکلیلی و عدم تغذیه ماهیچه قلب منجر به کاهش فعالیت قلب درنتیجه افزایش فاصله منحنیها میگردد. از طرفی دیگر اعصاب سمپاتیک برای افزایش فشارخون موجب افزایش ارتفاع QRS میشود؛ درصورتیکه سکته قلبی (که میتواند در اثر گرفتگی رگهای اکلیلی باشد) منجر به کاهش ارتفاع این موج است. پس میتوانند اثر مخالف هم داشته باشند.
ت) درست است. تحریک اعصاب سمپاتیک باعث کاهش فعالیتهای گوارشی ولی افزایش فعالیتهای تنفسی میگردد.