تعریفها طبق منطق (مطابق کتاب درسی):
مفهوم کلی: مفهومی است که قابلیت صدق بر افراد متعدد را دارد، یعنی میتوان آن را بر بیش از یک فرد حمل کرد، حتی اگر در واقع فقط یک مصداق داشته باشد. مثال: «انسان»،درخت»،«خورشید»
مفهوم جزئی: مفهومی است که فقط بر یک فرد معین و مشخص دلالت دارد و قابلیت صدق بر غیر آن را ندارد. مثال: «این کتاب»، «محمد»، «تهران»، «خانهی ما»
بررسی دقیق سؤال:
عبارت کلیدی:
«فقط یک مصداق در خارج دارد»
این جمله درباره تعداد افراد در خارج صحبت میکند
ولی کلیت یا جزئیت به قابلیت مفهومی ربط دارد، نه به تعداد موجود واقعی
مثال دقیق:
مثال 1: «خورشید» در واقعیت: فقط یک مصداق دارد اما: میتوانیم بگوییم «هر خورشیدی...» → پس کلی است
مثال 2: «این خورشید» فقط یک مصداق داردو: فقط به همان شیء خاص اشاره میکند → پس جزئی است
نتیجه منطقی:
داشتن فقط یک مصداق خارجی ممکن است در دو حالت اتفاق بیفتد:
مفهوم کلی باشد، ولی فقط یک مصداق داشته باشد (مثل "خورشید")
مفهوم جزئی باشد و طبیعتاً فقط یک مصداق داشته باشد (مثل "این درخت")
حالا بررسی گزینهها:
نمیتواند جزئی باشد❌ غلط است؛ چون ممکن است واقعاً یک مفهوم جزئی مثل «این کتاب» باشد
حتماً جزئی است❌ غلط است؛ چون ممکن است مفهوم کلی باشد ولی فعلاً فقط یک مصداق داشته باشد
حتماً کلی است❌ غلط است؛ چون ممکن هم هست جزئی باشد
میتواند جزئی باشد✅ درست است؛ چون در بعضی موارد واقعاً مفهوم، جزئی است (مثل "این خانه")، ولی نه همیشه