معنی فعل شدن در کدام گزینه متفاوت است؟ 1)تو نشسته به می و مطرب و ما مست و خراب *مدتی بر سر کوی تو ستادیم و شدیم 2)هم چو بید از غم هجران دل من می لرزید* کان سهی سرو خرامان متمایل می شد 3)در ره عشق نشد کس به یقین محرم. راز *هرکسی بر حسب فکر گمانی دارد 4)ای که خواجو ز سر زلف تو شد سودایی *در سر زلف سیاه تو چه سوداست که نیست