ارایه مجاز چی هست؟ من با استعاره قاطی میکنم در حالی که میگن جداست؟! ?

سلام خدمت شما اول از استعاره شروع میکنیم : استعاره ، تشبیهی است که یکی از طرف های اون ( مشبه یا مشبه به ) حذف شده و ذکر نشده و شنونده یا خواننده با توجه به مفهوم به بخش حذف شده پی میبره مثلا : ز آهن به میان یکی کمربند ( خطاب به کوه دماند است : صخره های اطرافت کمربند توست ) خب اینجا کوه رو به انسانی تشبیه کرد که کمربند دارد اما انسان که درون شعر آورده نشده یعنی مشبه به که همون انسان هست حذف شده و مشبه که همون کوه هست مونده حالا مجاز : مجاز یعنی یک کلمه در غیر از معنای حقیقی به کار بره اما حتما باید با معنای حقیقی تناسب داشته باشه ، که دوحالت جزء به کل و ؛ کل به جزء داره مثلا : من از دست این شهر خسته شدم ، خب شهر در این جای به معنای مردم شهر هست (یعنی شهرمجاز از مردم شهر ) خب این نوع کل به جزء هست که ما به کل اشاره میکنیم ولی منظورمون جزء هست ( یعنی شهر حاوی موجودات و اشیای زیادی هست که ما فقط به مردمش اشاره داریم .) نوع دیگه جزء به کل هست یعنی ما به جزء اشاره میکنیم اما منظورمون کل هست . مثال : به یاد روی شیرین بیت می‌گفت ؛؛ در اصل به یاد شیرین شعر میگفت ، یعنی ما جزئی از شعر ( بیت) رو گفتیم ولی منظور کل شعر است . در پایان اگر در تست ها میخوای سرعت زیاد شه ، ببین ایا هیچ رابطه جزء به کل یا کل به جزء میبینی یا نه ، اگه دیدی پس مجاز هست امیدوارم رفع ابهام شده باشید موفق باشید

تفاوت (مجاز /استعاره/کنایه) _این سه آرایه در ادبیات فارسی معنی واقعی ندارند. #مجاز: چنان چه واژه ای در معنی واقعی اش به کار نرود "مجاز" است. به عبارتی ساده چنان چه به جای چیزی "محل یا جز و کل" چیزی را به کار ببریم; ✅بر آشفت ایران و برخاست گرد. ✅به کشتن دهی سر به یک بارگی ✅دست در حلقه ی آن زلف دوتا نتوان کرد. ✅مر زبان را مشتری جز گوش نیست. ✅همت حافظ و انفاس سحر خیزان بود که زبند غم ایام نجاتم دادند ⏺در متال های بالا ایران مجاز از "مردم" به علاقه ی محل /سر مجاز از "کل وجود "به علاقه ی جز/ دست مجاز از"انگشت "به علاقه ی کل/زبان مجاز از "سخن"به علاقه ی ابزار/انفاس مجاز از "سخنان یا نصایح" به علاقه ی سببیه است. #استعاره : استعاره نیز نوعی مجاز به علاقه تشبیه است ،چرا که "مشبه به "را به جای مشبه به کار می بریم . ✅غضنفر(شیر)بزد تیغ بر گردنش ✅دلا تا کی در این زندان فریب این و آن بینی . ✅ای دیو سپید پای دربند در مثال های بالا چه وازه هایی غیر واقعی یعنی در اصل "مشبه به "اند؟ غضنفر :استعاره از "حضرت علی" زندان: استعاره از "دنیا" دیو سپید:استعاره از "دماوند" #کنایه: هرگاه "افعال مرکبی "را در غیر معنی ظاهری به کار ببریم ،از کنایه بهره برده ایم. ✅سر سرکشان زیر سنگ آورد ✅هنوز از دهن بوی شیر آیدش ✅عنان را گران کرد اورا بخواند سر زیر سنگ اوردن:کنایه از کشتن کسی از دهن بوی شیر آیدش: بی تجربه بودن و خردسالی عنان گران کردن :کنایه از متوقف کردن اسب