چگونگی تشخیص نقش دستوری ضمایر پیوسته در جمله
چگونه نقش دستوری ضمایر پیوسته در جمله رو تشخیص بدیم؟
پاسخ ها: 16
سلام بر شما. فرمول خاصی نداره و بیشتر با تمرین و خواندن متون و البته اشنایی با نقش ها به دست می آید اما یه روشش این می تونه باشه که دستتون رو بزارین روی اون ضمیر و جمله رو بخونین. مثلا " یکم روز بر بنده ای دل بسوخت " دستمون رو می زاریم روی " م " و می خونیم: یک روز بر بنده ای دل بسوخت. سوال پیش میاد برامون دل چه کسی سوخت؟ ضمیر رو اضافه می کنیم : دلم سوخت، دل من سوخت یعنی یک روز دل من بر بنده ای بسوخت. پس ضمیر " م" مال " دل" و مضاف الیه بوده. یه مثال دیگه: چو شمعم برفروز از آتش عشق. دوباره دستمون رو می زاریم روی " م " .چو شمع بر فروز از آتش عشق. سوال: چه کسی را برفروز؟ من را ، مرا . پس " م " در اصل مفعول بوده. ایین ویدیو می تونه کمکت کنه: https://gama.ir/learnfiles/detail/29432/جابجایی ضمیر به همراه تست المپیاد ادبی
معمولا ضمیر متصل در 3 نوع نقش دستوری بکار میرود 1 : مفعول بگفتا گر به سر یابیش خشنود به سر یابیش خشنور اورا به سر خشنود یابی ش:مفعول 2-متمم : هردو عالم یک فروغ روی اوست *** بگفتمت پیدا و پنهان نیز هم بگفتمت : به تو گفتم ت : متمم مضاف الیه : زلفت : زلف تو سرم : سر من قدمت : قدم تو [ضمیر متصل اگر بعد از اسم بیاید مضاف الیه است .]
خلاصه نوشتم درس شوق آموختن هست ممنون میشم جواب بدین
من هنوز ضمایر پیوسته رو یاد نگرفتمم فرقشون چیه متمم مضاف الیه مفعول داخل ضمایر پیوسته
1 : مفعول بگفتا گر به سر یابیش خشنود به سر یابیش خشنور اورا به سر خشنود یابی ش:مفعول 2-متمم : هردو عالم یک فروغ روی اوست *** بگفتمت پیدا و پنهان نیز هم بگفتمت : به تو گفتم ت : متمم مضاف الیه : زلفت : زلف تو سرم : سر من قدمت : قدم تو [ضمیر متصل اگر بعد از اسم بیاید مضاف الیه است .]

ماهان خودتی ؟ قهوه ای ؟ رحیمی افشار ؟
ضمیرهای پیوسته یا متصل یعنی «-َ م، -َ ت، -َ ش، مان، تان و شان» مانند دیگر ضمایر به جای اسم میآیند، نقشهای اسم را میگیرند و از تکرار آن اسم جلوگیری میکنند. اما این ضمایر از لحاظ لفظی و معنایی مستقل نیستند. یعنی باید به کلمهای دیگر بچسبند و معنا و مفهموم آنها نیز به آن کلمه بستگی دارد. فرمول خاصی نداره و بیشتر با تمرین و خواندن متون و البته اشنایی با نقش ها به دست می آید اما یه روشش این می تونه باشه که دستتون رو بزارین روی اون ضمیر و جمله رو بخونین. مثلا " یکم روز بر بنده ای دل بسوخت " دستمون رو می زاریم روی " م " و می خونیم: یک روز بر بنده ای دل بسوخت. سوال پیش میاد برامون دل چه کسی سوخت؟ ضمیر رو اضافه می کنیم : دلم سوخت، دل من سوخت یعنی یک روز دل من بر بنده ای بسوخت. پس ضمیر " م" مال " دل" و مضاف الیه بوده. یه مثال دیگه: چو شمعم برفروز از آتش عشق. دوباره دستمون رو می زاریم روی " م " .چو شمع بر فروز از آتش عشق. سوال: چه کسی را برفروز؟ من را ، مرا . پس " م " در اصل مفعول بوده.
ای صبح دم ببین که کجا میفرستمت نزدیک آفتاب وفا میفرستمت
بیشتر به سه صورت مفعول و متمم و مضاف الیه میاد . ولی بعضی از صفت ها مثل کلمات اشاره اگه بعدش اسم نباشه میشه ضمیر اشاره . مثل این، از ان بهتر است. یا اگه بعد کلمات پرسشی اسم نیاد ضمیر پرسشی هست . مثل کدام را خریدی؟ و بقیه صفت ها
با توجه به خود ضمایر مانند( طَباخُ ) باتوجه به نکات ضمیر انا آخرش ُ میگیره
ضمیرهای پیوسته یا متصل یعنی «-َ م، -َ ت، -َ ش، مان، تان و شان» مانند دیگر ضمایر به جای اسم میآیند، نقشهای اسم را میگیرند و از تکرار آن اسم جلوگیری میکنند. اما این ضمایر از لحاظ لفظی و معنایی مستقل نیستند. یعنی باید به کلمهای دیگر بچسبند و معنا و مفهموم آنها نیز به آن کلمه بستگی دارد.

میفرستمت---->میفرستم تو را مفعول
خموشند و فریادشان تا خداست الان ضمایر پیوسته کدومه
فرمول خاصی نداره و بیشتر با تمرین و خواندن متون و البته اشنایی با نقش ها به دست می آید اما یه روشش این می تونه باشه که دستتون رو بزارین روی اون ضمیر و جمله رو بخونین. مثلا " یکم روز بر بنده ای دل بسوخت " دستمون رو می زاریم روی " م " و می خونیم: یک روز بر بنده ای دل بسوخت. سوال پیش میاد برامون دل چه کسی سوخت؟ ضمیر رو اضافه می کنیم : دلم سوخت، دل من سوخت یعنی یک روز دل من بر بنده ای بسوخت. پس ضمیر " م" مال " دل" و مضاف الیه بوده. یه مثال دیگه: چو شمعم برفروز از آتش عشق. دوباره دستمون رو می زاریم روی " م " .چو شمع بر فروز از آتش عشق. سوال: چه کسی را برفروز؟ من را ، مرا . پس " م " در اصل مفعول بوده.
دستتون رو بزارین روی اون ضمیر و جمله رو بخونین. مثلا " یکم روز بر بنده ای دل بسوخت " دستمون رو می زاریم روی " م " و می خونیم: یک روز بر بنده ای دل بسوخت. سوال پیش میاد برامون دل چه کسی سوخت؟ ضمیر رو اضافه می کنیم : دلم سوخت، دل من سوخت یعنی یک روز دل من بر بنده ای بسوخت. پس ضمیر " م" مال " دل" و مضاف الیه بوده. یه مثال دیگه: چو شمعم برفروز از آتش عشق. دوباره دستمون رو می زاریم روی " م " .چو شمع بر فروز از آتش عشق. سوال: چه کسی را برفروز؟ من را ، مرا . پس " م " در اصل مفعول بوده.
معمولا ضمیر متصل در 3 نوع نقش دستوری بکار میرود 1 : مفعول بگفتا گر به سر یابیش خشنود به سر یابیش خشنور اورا به سر خشنود یابی ش:مفعول 2-متمم : هردو عالم یک فروغ روی اوست *** بگفتمت پیدا و پنهان نیز هم بگفتمت : به تو گفتم ت : متمم مضاف الیه : زلفت : زلف تو سرم : سر من قدمت : قدم تو [ضمیر متصل اگر بعد از اسم بیاید مضاف الیه است .]