گاما رو نصب کن!

{{ (unreadNum > 99)? '+99' : unreadNum }}
اعلان ها
اعلان جدیدی وجود ندارد!
{{ number }}

پربازدیدها: #{{ tag.title }}

لطفا برای پاسخ دادن ابتدا وارد شوید. یا ثبت نام کنید.

سلامت روان چیست و نشانه های آن کدامند؟

    سحر انصاری
  26 آذر 1:37

1 پرسش 0 پاسخ 6.4K امتیاز
دوره اول متوسطه هشتم تفکر و سبک زندگی

فهرست مطالب مقدمه آشنایی باموضوع. مفهوم بهداشت روان بهداشت روان در خانواده تاریخچه نشانه هایی که درباره به خطر افتادن سلامت روان هشدار می دهند ویژگی افرادی كه از نظر روانی سالم هستند راههایی برای پیشگیری نتیجه گیری و ارائه راه حل ها مقدمه روان شناسي علم مطالعه رفتار آدمي است. بيشتر توجه روان شناسان، امروزه صرف يافتن راههاي مناسب براي حل مشكلات رواني است كه انسانها در برخورد با مسائل روزمره و عملي با آن روبرو هستند. كمتر كسي در برابر بيماريهاي رواني مصونيت دارد. البته دانستن اين كه هر كسي ممكن است گرفتار ناراحتي رواني شود، خود به خود كافي نيست، زيرا بهداشت رواني تنها به تشريح علل اختلالات رواني منحصر نيست، بلكه هدف اصلي آن پيشگيري از وقوع ناراحتي‌ها است. وجود افراد سالم، از شرايط مهم و اساسي براي رشد يك جامعه است. جامعه‌اي كه به سلامت جسم و روان اعضاي خود توجه مي‌كند، ضمن عدم صرف هزينه‌هاي سرسام آور درماني، انسانهايي سالم نيز پرورش مي‌دهد كه اين خود ضامن رشد فردي و اجتماعي آن جامعه است. آشنایی با موضوع سازمان بهداشت جهانی ، بهداشت روانی را اینگونه تعریف می‌کند: "بهداشت روانی در درون مفهوم کلی بهداشت قرار دارد و بهداشت روانی یعنی توانایی کامل برای ایفای نقش‌های روانی و جسمی، بهداشت روانی به معنای نبود بیماری یا عقب ماندگی نیست." بهداشت روانی به طور کلی برای اطلاق به کسی به کار می رود که در سطح بالایی از سازگاری و انطباق رفتاری و هیجانی قرار دارد، نه صرفاً کسی که بیمار روانی نیست. مفهوم بهداشت روانی شامل آسایش ذهنی، احساس خودتوان‌مندی، خودمختاری، کفایت، درک هم بستگی بین نسلی و شناخت توانایی خود در محقق ساختن ظرفیت‌های عقلی و هیجانی خویش است. به گونه‌ای دیگر می‌توان گفت: بهداشت روان حالتی از رفاه است که در آن فرد توانایی‌هایش را باز می‌شناسد و قادر است با استرس‌های معمول زندگی مدارا کند، از نظر شغلی مفید و سازنده باشد، برای اجتماع خود نقشی ایفا کند و با دیگران مشارکت و همکاری داشته باشد. سلامت روان شامل افزایش توانایی‌های افراد و جامعه و قادرسازی آن‌ها در دستیابی به اهداف مورد نظر می‌باشد.   مفهوم بهداشت روان بهداشت روان عبارتست از رفتار موزون و هماهنگ با جامعه و شناخت و پذیرش واقعیات اجتماعی و قدرت سازگاری با آنها ارضای نیازهای خویش به طور متعادل درعین هدفداری در زندگی و شکوفا کردن استعدادهای فطری خود. مفهوم بهداشت روانی عبارت است از : تامین رشد و سلامت روانی فردی و اجتماعی پیشگیری از ابتلا به اختلال روانی درمان مناسب و بازتوانی آن . سلامت روانی به نحوه تفکر احساس و عمل اشخاص بستگی دارد. به طور کلی افرادی که از سلامت روانی برخوردار هستند. نسبت به زندگی نگرش مثبت دارند. آماده برخورد با مشکلات زندگی هستند. در مورد خود و دیگران احساس خوبی دارند. در محیط کار و روابطشان مسئولیت پذیر می باشند. زیرا وقتی از سلامت روانی برخوردار باشیم انتظار بهترین چیزها را در زندگی داریم و آماده برخورد با هر حادثه ای هستیم . ما با آموختن ویژگی های سلامت روانی بهتر می توانیم به روح و روان متعادل و شاد دست یابیم . سلامت روانی در بسیاری از موارد مانند سلامت جسمی است و باید به آن توجه کافی داشت . بسیاری از مردم برخی اوقات احساس افسردگی می کنند همان طور که بسیاری از آن ها دچار سرماخوردگی می شوند. از همین رو نمی توان از همه ناراحتی های روحی جلوگیری کرد همان طور که از بروز همه بیماری های جسمی نیز نمی توان ایمن بود. سلامت روانی و جسمی هر دو برای خوشبختی انسان ضروری اند. رسیدن به سلامت روانی به هیچ وجه تصادفی نیست نیل به این هدف باصرف زمان و زحمت محقق می شود. همچنین نباید فراموش کرد که اعتماد به نفس کلید سلامت روانی است . وقتی که اعتماد به نفس بالا باشد از زندگی رضایت داریم هدف های زندگی را مشخص می کنیم و به آنها می رسیم برای حل مشکلات به خود اتکا می کنیم روابط سالم و قوی ایجاد می نمائیم و ناملایمات و پستی و بلندی های زندگی را می پذیریم . بهداشت روان در خانواده در خانواده اگر شخص یاد بگیرد که محبت کند، عشق بورزد و تنفر و خشم های خود را کنترل و پنهان کند در بزرگسالی مشکلی پیدا نمی کند. تنفر و دشمنی در شکل های مختلفش برای انسان مشکل آفرین است. محبت کردن را باید از کودکی آموخت. کودکان محبت کردن را از والدین می آموزند. کودکانی که مهر و علاقه ندیده اند یک نوع خلاء عاطفی و روانی در خود احساس می کنند چون هرگز فرصت نداشته اند که عشق خود را بروز دهند. نخست باید فرد یاد بگیرد که مشکلات خود را چگونه شناسایی و رفع کند. با کوشش مستمر و واقعی، هر کس می تواند تغییرات زیادی در برداشت ها، نقطه نظرات و اعمال خود به وجود آورد. شخصیت انسان در پروسه تکامل در خود نیرویی را به وجود می آورد که می تواند به صورت یک پلیس درونی عمل کند. این نیرو مسئولیت حفظ و هماهنگی رفتار شخص را برعهده می گیرد. فرزندان معمولا ارزش ها و معیارهای والدین خود را یاد می گیرند. اجتماع نیز چون قوانین خود را داشته و هر کس که در جامعه زندگی می کند باید از قوانین آن پیروی کند. هر کس که رفتارش از خودخواهی سرچشمه گرفته باشد در بیشتر مواقع بدون شک در رفتار با دیگران با مشکل روبرو می شود خودکنترلی مشکل ترین درسی است که هر فرد باید آن را یاد بگیرد.   تاریخچه در حقیقت بهداشت روان را می توان یکی از قدیمی ترین موضوعات به شمار آورد. زیرا بیماری های روانی از زمان های قدیم وجود داشته بطوریکه بقراط در حدود ۴۰۰ سال قبل از میلاد عقیده داشته که بیماران روانی را مانند بیماری جسمی باید درمان کرد . تقریبا از سال ۱۹۳۰ (۱۳۰۹ هـ . ش ) یعنی بعد از تشکیل اولین کنگره بین المللی بهداشت روان بود که این رشته بصورت جزئی از علوم پزشکی درآمد و سازمان های روانپزشکی و مراکز پیشگیری در کشورهای مترقی یکی بعد از دیگری فعالیت خود را شروع کردند. در سال ۱۹۳۰ اولین کنگره بین المللی بهداشت روان با شرکت نمایندگان پنجاه کشور در واشنگتن تشکیل شد و مشکلات روانی کشورها و مسائلی از قبیل بیمارستان ها مراکز درمان سرپایی مراکز کودکان عقب مانده ذهنی و نظایر آن مورد مطالعه قرار گرفت . ولی در ۱۸ سال بعد یعنی در سال ۱۹۴۸ در سومین کنگره بین المللی بهداشت روان که در لندن تشکیل شد اساس فدراسیون جهانی بهداشت روان بنیان گذاری شد و در همان سال این فدراسیون به عضویت رسمی سازمان یونسکو و سازمان جهانی بهداشت درآمد بطوریکه این سازمان در ژنو نقش رهبری رسمی فدارسیون جهانی بهداشت روان را به عهده گرفت . از آن تاریخ به بعد هر سال یک جلسه بین المللی و هر چهارسال یکبار کنگره جهانی تشکیل شده و می شود . در نتیه تلاش و کوشش های پیگیر روز ۱۸ فروردین مطابق با هفتم آوریل روز جهانی بهداشت اعلام گردیده در سراسر جهان مسائل بهداشتی کشورها مورد بررسی قرار می گیرد. ضمنا از مسئولین بهداشتی کشورهای مختلف خواسته شده تا برنامه های بهداشت روانی را جزو برنامه های بهداشت عمومی قرار دهند. در کشور ایران نیز علیرغم آنکه از زمان محمد بن زکریای رازی و بعد ابوعلی سینا به بیماران روانی (دیوانگان آن زمان ) توجه داشته و برای آنها از دستورات مختلف دارویی و روش های گوناگونی همچون تلقین استفاده می کردند ولی بطور رسمی در سال ۱۳۳۶ برنامه های روانشناسی و بهداشت روان از رادیوی ایران آغاز شد و در سال ۱۳۳۸ اداره بهداشت روانی در اداره کل بهداشت وزارت بهداری وقت تشکیل گردید. توسط جمهوری اسلامی ایران P . H . C اگرچه از سال ۱۳۱۹ تدریس روانپزشکی در دانشگاه تهران آغاز شده بود با قبول استراتژی و ایجاد شبکه های بهداشتی درمانی در کشور موضوع بهداشت روان به منزله جز نهم خدمات اولیه بهداشتی پذیرفته شد و درحال حاضر نیز از موضوعات بسیار ضروری در کشور مورد توجه قرار دارد. نشانه هایی که درباره به خطر افتادن سلامت روان هشدار می دهند: بیماری روانی - احساس نگرانی و غمگینی و ترس دائمی و بدون دلیل - از دست دادن سریع تعادل روانی - بی خوابی های مكرر - افسردگی و سرخوشی متناوب و به صورت ناتوان كننده - بی‌علاقگی و تنفر دائمی نسبت به مردم - آشفتگی زندگی - عدم تحمل دائمی فرزندان - همواره خشمگین شدن و بعد دچار پشیمانی گشتن - دائما حق را به خود دادن و دیگران را ناحق شمردن - احساس درد و شكایت های بی‌شمار بدنی كه علتی برای آن پیدا نمی شود اگر شخصی وجود یكی از علائم فوق را در خود قطعی بداند، باید به روانشناس مراجعه کند.. ویژگی افرادی كه از نظر روانی سالم هستند: * احساس آرامش، امنیت و كفایت می کنند. * توانایی های خود را در حد واقعی، ارزیابی می‌كنند، نه بیشتر و نه كمتر. * به خود احترام می‌گذارند (Self- respect) و كمبودهای خود را می‌پذیرند. * به حقوق دیگران احترام می‌گذارند. * می‌توانند احترام و دوستی دیگران را جلب كنند. * می‌توانند نیازهای زندگی خود را برآورده سازند و برای سختی های زندگی خود، راه حلی پیدا می كنند. * قادرند مسئولیت های روزمره ی خود را با انتخاب اهداف معقول پیش ببرند. *طوری تحت تاثیر عواطف، ترس، خشم، عشق یا گناه خود قرار نمی‌گیرند كه زندگی شان آشفته شود. 12 راههایی برای پیشگیری پیشگیری نوع اول : در پیش گیری اولیه کاهش موارد جدید اختلال روانی در یک جامعه مورد توجه قرار دارد. هدف این پیش‌گیری جلوگیری از ابتلای جمعیت سالم و عادی به اختلال روانی است. مثلاً اگر معلوم شود که بسیاری از اختلالهای روانی ناشی از فشار روانی و ناکامی‌های فرد در زندگی اجتماعی است، جامعه می‌تواند با دادن آگاهی و آموزش، سایر افراد را در مقابل استرس و فشارهای روزمره مقاوم نماید. امروزه از طریق آموزش‌های رسمی (مدارش و دانشگاهها) و یا از طریق آموزش غیررسمی (رسانه‌های جمعی= رادیو و تلویزیون، روزنامه‌ها و مجلات) توانسته‌اند میزان ابتلا به اختلالات روانی را کاهش دهند. ب) پیشگیری نوع دوم : در پیش گیری ثانویه، هدف اولیه درمان کامل یک اختلال است ولی هدف ثانویه می‌تواند کنترل بیماری باشد. در این پیش‌گیری، درمان بر روی جمعیت مبتلا متمرکز می‌شود. بطور مثال یکی از اختلال‌ها ، اختلال افسردگی است و در آن با کمک به بیمار برای غلبه به بیماری، در وهله اول از گسترش هرچه بیش‌تر بیماری او جلوگیری کرده و در مرحله بعد، با اتخاذ شیوه‌های درمانی مناسب، سعی می‌شود که بیمار به وضعیت مناسب‌تر و متقاعدتری دست یابد تا بتواند با محیط خود سازگار شود. ج) پیشگیری نوع سوم : هدف این پیش‌گیری کاهش آسیب‌هایی است که در نتیجه اختلال حاصل شده است. بر اساس این پیش‌گیری از طریق توان بخشی و حمایت‌های اجتماعی می‌توان میزان آسیب را به حداقل رساند، هر چند که ممکن است هیچ گاه بهبودی کامل حاصل نشود. برای مثال، پس از مرگ یکی از نزدیکان، فشار روانی بر نزدیکان ایجاد می‌شود که امکان جلوگیری از آن وجود ندارد. مشاوره یا گروه درمانی بعد از این گونه حوادث ممکن است حمایت‌های اجتماعی مناسبی را فراهم سازد که آسیب پذیری فرد را در برابر فشار روانی کاهش می‌دهد. نتیجه گیری و ارائه راه حل ها هدف اصلی بهداشت روانی، پیش گیری از وقوع ناراحتی‌ها و اختلالهای جزئی رفتار است و ارتقای سلامت، بهترین شکل بهداشت روانی است. در این زمینه لازم است جامعه از طریق آموزشهای رسمی و غیر رسمی از ابتلای جمعیت سالم به بیماری‌های روانی جلوگیری ‌کند و افراد را علیه بیماریها واکسینه کند، زیرا علاج واقع، قبل از وقوع باید گردد. والدین به عنوان اولین معلم کودکان وظیفه خطیری نسبت به انسان سازی و حفاظت از بهداشت روانی و شخصیت فرزندان دارند. والدین ابتدا باید نیازهای اساسی فرزندان از جمله بازی، احترام، مسؤولیت و پذیرش در گروه را مورد توجه قرار دهند و زمینه را برای تأمین هر یک از آنها فراهم سازند. پدر و مادر باید جو خانه خود را اصلاح و بهبود بخشند، یعنی حالت گرم – پذیرا بر خانه خود حاکم کنند، زیرا ایجاد جوّی از ترس، تهدید، اضطراب و فشار روانی بر سلامت روانی کودکان آسیب وارد می‌کند. والدین باید سعی کنند در خانواده محیطی حاکی از صلح، صفا و صمیمیت را بوجود آورند، زیرا اگر فرزندان قبول داشته باشند که خانواده آنها را می‌پذیرد، احساس ارزش و احترام می‌کنند. در یک کلام، والدین باید الگوی نمونه عملی در مسایل عقیدتی، اجتماعی ، دینی و مذهبی باشند. برای دستیابی به بهترین شکل بهداشت روانی، افراد باید شکست‌های خود را بپذیرند، انعطاف پذیر باشند، در زندگی هدف داشته باشند، خود کار آمدی و خود گردانی لازم را برای افزایش اعتماد به نفس و احساس کفایت و پختگی داشته باشند. به هیمن منطور و برای کمک به بهداشت روانی باید زمینه‌های آسیب پذیری خود را دریابیم، زمان (استفاده بهینه از اوقات) خود را مدیریت کنم، نه خود کم بین باشیم و نه خود بزرگ بین، با انجام به موقع کارها از احساس درماندگی جلوگیری کنیم و با دیگران روابط صمیمانه برقرار کنیم.


لطفا برای پاسخ دادن ابتدا وارد شوید. یا ثبت نام کنید.
جدید‌ترین پاسخ‌ها بهترین پاسخ‌ها

پاسخ ها: {{ repliesNum }}

    {{ reply.name }}
  بروزرسانی {{ reply.update_jalali }}   {{ reply.subdate_jalali }}

پاسخ انتخاب شده
در پاسخ به: {{ reply.reply_to.name }}
در پاسخ به
این پیام حذف شده است.