طبق استدلال پارمنیدس: اگر چیزی به وجود آید یا از وجود به وجود آمده یا از لاوجود (عدم) ؛ از عدم چیزی به وجود نمیآید پس حتما از وجود به وجود آمده است. و در نتیجه طبق این استدلال استوار ،آن چیز قبلا هم بوده است. 1.در این صورت خلقت چه معنایی پیدا میکنند؟ 2.ابن سینا استدلال کرده است که موجودات ذاتا ممکن هستند و نسبت به عدم و وجود هیچ برتری ندارند (و در واقع تا آن موقع که علتی آنها را از حالت تساوی خارج نکند در نیستی به سر خواهند برد؛ یعنی با اینکه میتوانند باشند، فعلا معدوم باقی میمانند) که اگر اینگونه باشد طبق استدلال پارمنیدس آنها (ممکنها) اصلا نباید به وجود آیند چراکه در حیطه عدم قرار گرفتهاند. و حالت دوم این است که ممکنها به خودی خود در دایره مصادیق وجود قرار گرفته باشند و ممکنالوجود ها فارغ از اینکه تبدیل به واجبالوجود بالغیر شدهاند یا نه واقعیت پیدا کنند و به عبارتی کاملتر اصلا چیزی به عنوان ممکنالوجود نباشد. اگر چیزی در حال حاضر واقعیت خارجی را شکل میدهد همان چیزی است که میبایست باشد و اگر چیزی وجود ندارد به این معناست وجود نداشته است، وجود ندارد، و به هیچ وجه وجود نخواهد داشت. که به صورت آشکار با نظریه امکان ماهوی ابن سینا در تعارض است. این تعارضات چگونه قابل حل است؟
استدلال پارمنیدس درباره وجود
پاسخ ها: {{ repliesNum }}
پاسخ انتخاب شده
در پاسخ به: {{ reply.reply_to.name }}
در پاسخ به
این پیام حذف شده است.