سلام عزیزان🌷✨ دیدار شمس و مولانا از استاد همایون شجریان رو براتون میذارم. ضمنا این متن، گزیده هایی از دفاتر مثنوی معنوی هست. هر زمان نو می شود دنیا و ما بی خبر از نو شدن، اندر بقا پس تو را هر لحظه مرگ و رجعتی ست مصطفی فرمود دنیا ساعتی ست آزمودم مرگ من در زندگی ست چون رهی زین زندگی پایندگی ست کیستی تو؟ کیستی تو؟ قطره ای از باده های آسمان این جهان زندان و ما زندانیان حفره کن زندان و خود را وارَهان کیستی تو؟ آدمی مخفی است در زیرِ زبان، این زبان، پرده است بر درگاهِ جان.. کیستی تو؟ تیرِ پرّان بین و ناپیدا کمان جانها پیدا و پنهان جانِ جان کیستی تو؟ ره نمایم همرَهَت باشم رفیق! من قلاووزم در این راه دقیق؛ کیستی تو؟ همدلی کن ای رفیق! در عشقِ سلیمانی، من همدمِ مُرغانم هم عشقِ پری دارم، هم مردِ پری خوانم هر کس که پری خو تر، در شیشه کنم زود تر برخوانمُ افسونش حَرّاقه بجنبانم هم ناطق و خاموشم، هم لوحِ خموشانم هم خونم و هم شیرم، هم طِفلم و هم پیرم کیستم من؟ کیستم من؟ چیستم من؟ *تا نگردی پاک دل چون جبرئیل گرچه گَنجی درنگُنجی در جهان* رخت بربند و برس در کاروان آدمی چون کشتی است و بادبان تا کی آرَد باد را آن بادران؟ هیچ نَندیشم به جز دلخواهِ تو هیچ نندیشم به جز دلخواهِ تو شکر ایزد را که دیدم رویِ تو یافتم ناگَه رَهی من سویِ تو چشمِ گریانم ز گریه کُند بود یافت نور از نرگسِ جادوی تو بس بگفتم کو وصال و کو نجاح؟ بُرد این کو کو مرا در کویِ تو جستوجویی در دلم انداختی تا ز جستوجو روَم در جویِ تو خاک را، هایی و هویی کی بُدی؟ گر نبودی جذبِ های و هوی تو مخزنِ إنّا فَتَحنا بَرگشا سِرِّ جانِ مصطفی را بازگو مستجاب آمد دعایِ عاشقان ای دعاگو آن دعا را بازگو ای دعاگو آن دعا را بازگو چون دهانم خورد از حلوایِ او چشم روشن گشتم و بینایِ او پا نَهَم گستاخ، چون خانه روَم پا نلرزانم نه کورانه روَم
شعر و تفکر در مثنوی معنوی دهم
پاسخ ها: {{ repliesNum }}
پاسخ انتخاب شده
در پاسخ به: {{ reply.reply_to.name }}
در پاسخ به
این پیام حذف شده است.