سرگرمی و طنز برای هفتمی‌ها

سلاممممممممممم به همه گفتم دیگه خیلی خیلی درس خوندیم و امتحانات نوبت هم تموم شده بیاین یکم عشق و حال کنیم طنز بگید و بخندیم اول من بگم یا شما خوب برای اینکه تاپیک گرم شه من اول میگم ولی قول بدید که شا ماها هم بگید اخه خیل دیگه درس خوندیم منکه خیلی خستم طنز ها : یه مردی بود که هر شب جمعه میرفت بهشت زهرا و بالای یه قبری مینشست و زار زار گریه میکرد و میگفت: چرا رفتی و منو بدبخت کردی… بهش گفتن این کیه که هر شب جمعه سر مزارش گریه میکنی؟! برادرته؟ پدرته؟ بچته؟ کیته؟ میگه: هیچکدوم! این شوهره اول زنمه…!! .................................................................................. معلم به جفر گفت : اگه سه بسته خرما داشته باشی و علیمراد یک بسته از آن را ببرد چه چیزی می ماند؟؟ جفر گفت: جنازه ی علیمراد و سه بسته خرما… 😂😂 .................................................................................... شوهره به خانومش پیام میده «گل سرخم سفره ی ناهارُ آماده کن یه ربع دیگه میرسم خونه» وقتی میاد خونه میبینه خانومش غذاها و مخلّفات و …. را روی میز چیده و قشنگترین لباسشو پوشیده و آرایش و . . . شوهرش میپرسه خبریه ؟ خانومش میگه: عزیزم امروز برای اولین بار بهم گفتی گلِ سرخم شوهرش میگه:منظورم میدون گلسرخ بود ......................................................................................... زنداییم تو اینیستا یه عکس ناهار لاکچری گذاشته بود زیرش نوشته بود ناهار امروزمون دایییم زیرش کامنت کرده بود خانومی اینا رو کی درست میکنی ما نمی بینیم هیچی دیگه زنداییم کلا اینیستاش رو پاک کرد ولان بغض گرفته تو اتاقه