شعر کار و شایستگی : معنا، آرایه و نکات دستوری جوانی گه کار و شایستگی است گه خود پسندی و پندار نیست دوره جوانی زمانی است که باید لیاقت ها و توانایی های خودت را نشان بدهی. این دوران زمان غرور و فکر و خیالات باطل و بیهوده، نیست. 2 جمله-جوانی نهاد جمله اول و نهاد محذوف جمله دوم است-گه کار و شایستگی مسند جمله اول و گه خودپسندی و پندار مسند جمله دوم است-است و نیست افعال اسنادی جملات اول و دوم هستند و باهم آرایه تضاد نیز دارند-خود پسندی و پندار آرایه ترادف دارند-آرایه تکرار بین گه و گه چو بفروختی، از که خواهی خرید؟ متاع جوانی به بازار نیست. اگر جوانی را ازدست بدهی نمی توانی آن را بخری و بدست بیاوری زیرا جوانی مانند کالای با ارزشی است که در بازار یافت نمیشود. 3جمله-کل مصراع اول دارای آرایه استفهام یا پرسش انکاری است-آرایه تضاد بین بفروختی(فروختن)وخرید(خریدن)-متاع جوانی اضافه تشبیهی است(جوانی مشبه، متاع مشبه به، ادات تشبیه نداریم، وجه شبه هردو با ارزش هستند)-منظور از به در عبارت به بازار در است یعنی در بازار-که متمم است و منظور چه کسی است-نیست به معنای وجود ندارد یعنی فعل اسنادی نیست-بازار متمم و متاع جوانی نهاد جمله سوم هستند-تو نهاد محذوف جملات اول و دوم است-واج آرایی خ-مراعات نظیر(متاع،بازار،بفروختی،خرید) غنیمت شمر، جز حقیقت مجوی که باری است فرصت، دگربار نیست این دوران را(دوران جوانی را) قدر بدان و به جز حقیقت دنبال چیز ذیگری نباش و بدان که فرصت یک بار است و دوباره تکرار نمی شود. 4جمله-غنیمت شمردن کنایه از قدر دانستن است-جز حقیقت مفعول جمله دوم است-باری یعنی یک بار و باری مسند جمله سوم است-تو نهاد محذوف جملات اول و دوم است-فرصت نهاد جمله سوم و نهاد محذوف جمله چهارم است-دگربار مسند نیست زیرا نیست به معنای وجود ندارد است پس مسند نیست : (فرصت دوباره وجود ندارد)-نیست و است تضاد هستند مپیچ از ره راست بر راه کج چو در هست حاجت به دیوار نیست از راه راست و درست منحرف نشو و کارهای خطا انجام نده تا وقتی در هست برای رفتن نیازی به دیوار نیست(تا وقتی کارهای نیک وجود دارد گناه و اشتباه انجام نده) 3جمله-از راه راست پیچیدن کنایه از منحرف و گمراه شدن-به راه کج رفتن کنایه از کار اشباه و خطا انجام دادند-مصراع دوم دارای آرایه ارسال المثل(یعنی استفاده از یک ضرب المثل رایج در شعر) است-راست و کج دارای تضاد هستند-در و دیوار دارای تناسب و تضاد هستند-ره و راه جناس ناقص افزایشی-بر و در جناس ناقص اختلافی-چو در اینجا یعنی تاوقتی که ز آزادگان بردباری و سعی بیاموز، آموختن عار نیست از جوانمردان صبر و تلاش را یاد بگیر چرا که یادگرفتن ننگ نیست. 2جمله-بخشی از مصراع دوم دارای آرایه ارسال المثل است(آموختن عار نیست)-مراعات نظیر(بردباری،صبر)-واج آرایی صامت آ- به چشم بصیرت به خود در نگر تو را تا در آیینه زنگار نیست با آگاهی و روشن ببینی به خودت نگاه کن و خود را بشناس و اصلاح کن تا قبل از اینکه دلت مانند آیینه دچار زنگار نشده و آلوده به گناه نشده است. 2جمله-بصیرت به معنایی زیرکی، روشن بینی، بینایی-زنگار زنگ زدگی است که روی آیینه می نشیند و باعد کدر شدن آیینه می شود-در نگریستن یعنی نگاه کردن-مراعات نظیر(چشم ، بصیرت، در نگر)-مراعات نظیر(آیینه، زنگار)-تشبیه(دل فرد جوان به آیینه ای تشبیه شده است که هنوز زنگار ندارد)-به چشم بصیرت در خود نگریستن کنایه از خود را اصلاح کردن همی دانه و خوشه خروار شد ز آغاز هر خوشه خروار نیست دانه به تدریج به خوشه و سپس به خروار تبدیل می شود. در ابتدا هیچ خوشه ای خروار نبوده است(مفهوم کلی بیت این است که تلاش کن و با قدم های کوچک به خواسته خود برس) 2جمله-همی شکل دیگری از می که در قدیم بکار می رفت-خروار واحد شماره وزن، به معنای بسایر زیاد تقریبا معادل 300 کیلو-واج آرایی صامت ر و خ-دانه و خوشه نهاد جمله اول است-خروار مسند جمله اول و دوم است-آغاز متمم جمله دوم است-هر خوشه گروه اسمی است(هر وابسته پیشین و صفت مبهم) و خوشه(هسته)- هرخوشه نهاد جمله دوم است-است و شد فعل اسنادی هستند همه کار ایام درس است و پند دریغا که شاگرد هوشیار نیست روزگار سراسر درس و عبرت است اما افسوس که برخی شاگردان(استعاره از انسان ها) آگاه و هوشیار نیستند و از این پند ها عبرت نمی گیرند. 4جمله-ایام جمع یوم و م به معنای روزها و روزگار است-دریغا به معنای افسوس و شبه جمله است(هنگام شمارش جملات یک جمله کامل محسوب می شود)-شاگرد استعاره از انسان و نهاد جمله چهارم است-هوشیار مسند جمله چهارم است-همه کار ایام نهاد جمله اول است-درس مسند جمله اول است-است فعل اسنادی محذوف جمله دوم است-تشبیه همه کار ایام به درس-تلمیح به آیه ای از قرآن
تحلیل شعر کار و شایستگی در فارسی نهم
پاسخ ها: {{ repliesNum }}
پاسخ انتخاب شده
در پاسخ به: {{ reply.reply_to.name }}
در پاسخ به
این پیام حذف شده است.