گاما رو نصب کن!

{{ number }}
اعلان ها
اعلان جدیدی وجود ندارد!
کاربر جدید

جستجو

پربازدیدها: #{{ tag.title }}

میتونی لایو بذاری!
لطفا برای پاسخ دادن شماره موبایل خود را تایید کنید.

در هر قسمت تعداد جمله‌ها را مشخص کنید.

    MAHAN AND SHAYAN
  بروزرسانی 17 آذر 22:21

5 پرسش 17 پاسخ 491 امتیاز
دبستان ششم فارسی

دانش آموزان عزیر در هر قسمت تعداد جمله ها را مشخص کنید. (1) به نام آن که جان را فکرت آموخت (2) هر گل و برگی که هست یاد خدا می کند (3) هرگز نشد محبت یاران و دوستان (4) به گریه گفتمش آیا گذر کنی بر من؟ (5) کم گویی و گزیده گوی چون در چراغ دل به نور جان برافروخت بلبل و قمری چه خواند؟ یاد خداوندگار هم پایه ی محبت و مهر و وفای تو به خنده گفت اگر خاک راه من باشی تا ز اندک تو جهان شود پر (6) شاه فرمود که من به آن آب زلال که از کوه فرو می چکد میل دارم و مجال این که قطره قطره در جام مع شود ندارم تو بالای کوه برو از منبع این آب جام را پر کن و فرودار ( أن تهی مغز را چه علم و خبر (8) خروشید و جوشید و برکند خاک (9) از بهر نیایش سر و تن بشست (10) سر و گوش بگرفت و بالش دلیر (11) شیخ خندید و بگفتش ای سلیم که بر او هیزم است یا دفتر؟ ز شمش زمین شد همه چاک چاک یکی پاک جای پرستش بجست سر از تن بکندش به کردار شیر این درخت علم باشد ای علیم (12) بدان که مردم از سه جنس اند بعضی چون غذا هستند که وجودشان برای ما لازم و بعضی چون دارو هستند که فقط گاهی به آنها نیاز داریم (13) از راه اگر بمانی و روشن شود هوا تکلیف شهر خاطره های تو روشن است (14) تو نیز از بزرگان بیاموز کار (15) خوشا آنان که الله یارشان بی اگر در سرت شور سر زندگی است به حمد و قل هو الله کارشان بی (16) مثل این چنان باشد که یکی باشد که بسیار سفرها کرده باشد و جهان بسیار دیده و سرد و گرم چشیده و در میان کارها بوده با آن کس برابر نتوان کرد که هرگز سفر نکرده باشد و ولایتها ندیده و از این رو گفته اند تدبیر با دانایان و پیران و جهان دیدگان باید کرد. (17) خدایا مرا از دست این دوست نادان نجات بده و کمکم کن


تصویر ضمیمه سوال: دانش آموزان عزیر در هر قسمت تعداد جمله ها را مشخص کنید.

(1) به نام آن که جان را فکرت آموخت

(2) هر گل و برگی که هست یاد خدا می کند

(3) هرگز نشد محبت یاران و دوستان

(4) به گریه گفتمش آیا گذر کنی بر من؟

(5) کم گویی و گزیده گوی چون در

چراغ دل به نور جان برافروخت

بلبل و قمری چه خواند؟ یاد خداوندگار

هم پایه ی محبت و مهر و وفای تو

به خنده گفت اگر خاک راه من باشی

تا ز اندک تو جهان شود پر

(6) شاه فرمود که من به آن آب زلال که از کوه فرو می چکد میل دارم و مجال این که قطره قطره در جام مع شود ندارم تو بالای کوه برو از منبع این آب جام را پر کن و فرودار

( أن تهی مغز را چه علم و خبر

(8) خروشید و جوشید و برکند خاک

(9) از بهر نیایش سر و تن بشست

(10) سر و گوش بگرفت و بالش دلیر

(11) شیخ خندید و بگفتش ای سلیم

که بر او هیزم است یا دفتر؟

ز شمش زمین شد همه چاک چاک

یکی پاک جای پرستش بجست

سر از تن بکندش به کردار شیر

این درخت علم باشد ای علیم

(12) بدان که مردم از سه جنس اند بعضی چون غذا هستند که وجودشان برای ما لازم و بعضی چون دارو هستند که فقط گاهی به آنها نیاز داریم

(13) از راه اگر بمانی و روشن شود هوا

تکلیف شهر خاطره های تو روشن است

(14) تو نیز از بزرگان بیاموز کار

(15) خوشا آنان که الله یارشان بی

اگر در سرت شور سر زندگی است

به حمد و قل هو الله کارشان بی

(16) مثل این چنان باشد که یکی باشد که بسیار سفرها کرده باشد و جهان بسیار دیده و سرد و گرم چشیده و در میان کارها بوده با آن کس برابر نتوان کرد که هرگز سفر نکرده باشد و ولایتها ندیده و از این رو گفته اند تدبیر با دانایان و پیران و جهان دیدگان باید کرد.

(17) خدایا مرا از دست این دوست نادان نجات بده و کمکم کن
لطفا برای پاسخ دادن ابتدا وارد شوید. یا ثبت نام کنید.
جدید‌ترین پاسخ‌ها بهترین پاسخ‌ها

پاسخ ها: {{ repliesNum }}

    {{ reply.name }}
  بروزرسانی {{ reply.update_jalali }}   {{ reply.subdate_jalali }}

پاسخ انتخاب شده
در پاسخ به: {{ reply.reply_to.name }}
در پاسخ به
این پیام حذف شده است.