دوستان اگه جوابم رو بدید ممنون میشم چون تا چند روز دیگه باید برم مدرسه ثبت نام کنم. میدونم خیلی طولاتیه اما واقعا واقعا ممنونتون میشم.. به عنوان یه بچه، مادر پدرم مخصوصا پدرم از همون اول بهم میگفت خانوم دکتر.. یعنی هرچی میشد من رو دکتر صدا میزد. و البته که منم به عنوان یه بچه 8 9 ساله از این موضوع کیف میکردم. از همون کلاس چهارم علاقه من شد زیست و تجربی. انقدر راجع به پزشک یا داروساز شدن رویاپردازی میکردم که انگار تنها چیزایی بودن که توی دنیا وجود داشتن و اگر اونا نبودن منم هیچ رویایی نداشتم. تا اینکه رفتم کلاس هشتم و با برنامه نویسی خیلی ابتدایی آشنا شدم.. عاشق برنامه نویسی شدم. توی تابستون هم چندوقت نشستم کار کردم و ولش کردم چون طرز تفکرم این بود که من نمیخوام با پشت کامپیوتر نشستن تمام زندگیم رو تلف کنم. وقتی رسیدم نهم خیلی مصمم تصمیم گرفتم برم تجربی و تمام تلاشم این بود که نمونه قبول شم. خیلی شب ها تا 2 و3 میشستم شیمی سال های بالاتر رو میخوندم و این رو کشف کردم که برعکس خیلی از همکلاسی هام علاقه خیلی عجیبی به شیمی دارم. تست زدن ها و تلاش برای نمونه قبول شدن ادامه پیدا کرد تا عید، زمانیکه کاملا نظرم عوض شد و خواستم برم هنر. انگار که ته کتابخونه یک کتاب نو ولی قدیمی رو پیدا کرده بودم که تا حالا نخونده بودمش؛ و اون کتاب علاقه و استعداد نسبتا متوسط و پنهان شدهی من توی هنر بود. اما وقتی با مادر پدرم صحبت کردم (که اصلا نیازی هم نبود صحبت کنم) خیلی قاطع گفتن نه! من هم که واقعا ذهنم از درس و مدرسه خسته بود روی آوردم به ریاضی فیزیک. جاییکه الان هستم. با اینکه علاقه خیلی زیادی به ریاضی فیزیک ندارم و سر زنگای ریاضی خوابم میگیره میخوام برم این رشته تا شاید وضعیت روحیم کمی بهتر بشه. البته اینم بگم که در کل به چیز های فهمیدنی خیلی خیلی بیشتر از حفظی علاقه دارم. مثلا وقتی ریاضی رو خودم تنهایی حل میکنم ازش خوشم میاد. یا دلیل اینکه شیمی رو هم دوست دارم اینه. پس واضحه که زیست رو دوست ندارم (به اینکه زیست رو یه بار بخونم به عنوان اطلاعات عمومی واقعا علاقه دارم اما حفظ کردنش عذابه). اما... وقتی به آیندم فکر میکنم میبینم اصلا نمیتونم خودم رو توی رشته های مهندسی ببینم. وقتی فکر میکنم میبینم واقعا از خون و دست زدن به اعضای بدن انسانها خوشم میاد. عاشق اینم که توی یوتیوب عمل جراحی ببینم و... ولی بازهم وقتی بهش فکر میکنم و ذهن خسته از درسم رو میبینم میفهمم نمیتونم این سه سال رو بگذرونم. و تازه فقط این سه سال نیست. اگه خیلی خیلی بکوب بخونم و هنر کنم شاید به احتمال خیلی کم تونستم تو یه شهر دور افتاده پزشکی قبول شم.. بعدش میخوام چیکار کنم؟ منکه از پزشک عمومی شدن خوشم نمیاد و عاشق جراحی و خونم، تمام اون 10 15 سال بعدش که باید سرم تو کتاب باشه رو چجوری بگذرونم؟
در انتخاب رشته کمکم کنید.
پاسخ ها: {{ repliesNum }}
پاسخ انتخاب شده
در پاسخ به: {{ reply.reply_to.name }}
در پاسخ به
این پیام حذف شده است.