به حلاوت بخورم زهر که شاهد ساقیست به ارادت بکشم درد که درمانم از اوست 1 الف رقیب نامتناسب چه اهل صحبت توست که طبع او همه نیش و تو سر به سر نوشی ب اگر تو زهر دهی همچو شهد نوش کنم به حکم آنکه ز دست تو نوش باشد نیش ج جور از قبلت مقام عدل است نیش سخنت مقابل نوش د گشاده سخن کس نیارست گفت که نشنید کس نوش با نیش جفت 1 ب چ. 2 الف د. 3 الف ج. 4 ب د 1 میشه؟؟
گاما رو نصب کن!
