1) زمانه هرچه دادت باز بستاند / تو ای نادان تنِ من این ندانستی 2) به روز نیک کسان گفت تا توغم نخوری / بسا کسا که به روز تو آرزومند است 3) چه مانی بهر مرداری چو زاغان اندر این پستی / قفس بشکن چو طاووسان یکی برپر بر این بالا 4) آخر به وصل شمع چو پروانه می رسد هر دیده را که روشنی دل برابر است