1) هم چو انعام تا کی از خور و خواب ؟ / نوبت فاتحه ست و االنعام 2 ) سخن ماند از ما همی یادگار / تو با گنج دانش برابر مدار 3 ) خبرت هست که مرغان سحر می گویند/ آخر ای خفته سر از خواب جهالت بردار 4) رفت روزت به سیه کاری و غفلت دریاب/ تا ز خورشید اثر بر سر دیواری هست