1- دیگر ای باد حدیث گل و سنبل نکنی گر برآن سنبل زلف و گل رخسار آیی(تضاد) 2-صبر تلخ است وطبیبان ز شکر خنده شیرین همچو فرهادبه جز شربت زهرم نچشانند(تشبیه) 3- بده آن باده نوشین که ندارم سر خویش کان که از خویش کند بی خبرم خویش آن است(جناس تام) 4- زگفتگوی تلخ ناصحان بیدارچون گردم؟ که از غفلت گران تر از نوای صورشد گوشم(تلمیح)
