لطفا سوال را با توجه به حکابت زیر پاسخ دهید . . . دو اَمیر زاده در مِصر بودند ؛ یکی علم آموخت و دیگر مال اندوخت . عاقبت ، این یکی علامهٔ عصر گشت و آن دگر عزیز مصر شد. باری ، توانگر به چشم حقارت در درویش فقیه نظر کرد و گفت: من به سلطنت رسیدم و این همانگونه در فقر بمانده است . گفت : ای برادر ، شکر نعمت باری تعالی مرا بیش میباید کرد که میراث پیغمبران یافتم ، یعنی علم ؛ و تو را میراث فرعون و هامان رسید ، یعنی مُلک مصر . مفهوم تاکید شدهٔ این حکایت به مفهوم کدام گزینه نزدیک تر است؟ 1_علم چندان که بیشتر خوانی چون عمل در تو نیست نادانی 2_ نوشتن به خسرو بیاموختند دلش را به دانش بر افروختند 3_ علم دین ، بام گلشن جان است نردبان ، عقل و حس انسان است 4_ دانش به از طلا و به از چاه و مال و ملک این خاطر عزیز چنین گفت مر مرا
مفهوم تاکید شدهٔ این حکایت به مفهوم کدام گزینه نزدیکتر است؟
پاسخ ها: {{ repliesNum }}
پاسخ انتخاب شده
در پاسخ به: {{ reply.reply_to.name }}
در پاسخ به
این پیام حذف شده است.