آرزو، چون موجی سرکش در ساحل دل من ریشه دوانده است. موجی که بیوقفه به ساحل میکوبد و در جستجوی دریایی بیکران است. دریای آرزوهای من، پر از راز و رمز است. در اعماق آن، گنجهای پنهان و گوهرهای درخشان وجود دارد که منتظر کشف شدن هستند.
باران آرزوهای من، از آسمان رحمت الهی نازل میشود. قطرات این باران، مانند اشک شوق، بر گونههای زمین جاری میشوند و زمین را بارور میکنند.
آرزو، دریای من را به حرکت در میآورد. موجهای آرزو، من را به سوی ساحلهای دور و ناشناخته رهنمون میشوند. باران آرزوهای من، دریای من را سیراب میکند. قطرات باران، امید و زندگی را به دریای من میبخشند.
در دریای آرزوهای من، کشتی امید در حال حرکت است، این کشتی، من را به سوی مقصدی نامعلوم رهنمون میشود.
من در دریای آرزوهای خود غرق میشوم. موجهای آرزو، من را در آغوش خود میگیرند و به اعماق دریای بیکران آرزو میبرند.
در اعماق دریای آرزوهای خود، گنجهای پنهان را مییابم. گوهرهای درخشان آرزو، در تاریکی اعماق دریا میدرخشند.
من با آرزوهای خود زندگی میکنم. آرزو، به من امید و انگیزه میدهد و مرا به سوی آیندهای روشن رهنمون میشود.