{{ (unreadNum > 99)? '+99' : unreadNum }}
اعلان ها
اعلان جدیدی وجود ندارد!
{{ number }}

پربازدیدها: #{{ tag.title }}

لطفا برای پاسخ دادن ابتدا وارد شوید. یا ثبت نام کنید.

داستان زیر را کامل کنید.

    Mehraneh Hosseini
  بروزرسانی 15 آذر 22:49

15 پرسش 44 پاسخ 6.4K امتیاز
دبستان ششم فارسی

. یکی بود یکی نبود ، توی این شهر شلوغ دختری به نام آفتاب زندگی می کرد که کمی نامرتّب بود . به طوری که همه از دست او خسته شده بودند . وقتی که غذا می خورد ، تمام حواسش به اطرافش بود و یک دفعه از سر سفره بلند می شد و راه می رفت و لباسش و زمین را کثیف می کرد . آفتاب وقتی می خواست تکالیفش را بنویسد ، همه وسایل را دور خودش پخش می کرد و به همین خاطر ، مدادهایش همیشه گم می شدند ، تا این که یک روز مادر مهربانش ، آرزو کرد دخترش مرتّب و منظّم شود . فردای آن روز...............................................


لطفا برای پاسخ دادن ابتدا وارد شوید. یا ثبت نام کنید.
جدید‌ترین پاسخ‌ها بهترین پاسخ‌ها

پاسخ ها: {{ repliesNum }}

    {{ reply.name }}
  بروزرسانی {{ reply.update_jalali }}   {{ reply.subdate_jalali }}

پاسخ انتخاب شده
در پاسخ به: {{ reply.reply_to.name }}
در پاسخ به
این پیام حذف شده است.