5 تا مثال برای جان بخشی با توضیح و 5تا مثال برای نضیر یا توضیح لطفاً کسی جواب بدین
5تا مثال برای جانبخشی بنویسید.
پاسخ ها: 15
1_ درختان به احترام تو ایستاده اند. 2_ ماهیان می گفتند آب در حوض کم است. 3_ برگ روی دستان باد سواری می کند. 4_ برگ ها آه می کشند. 5_ خورشید به سمت تو لبخند می زند.
شاخه ها میرقصد عقل بوی تو را حس میکند. عشق در خانه را میکوبد گل نرگس به من مینگرد ابر گریه ی شوق میریزد
جانبخشی یعنی به اجسام بیجان جان داده یا از زبان اونا صحبت کنی مثلا آدم آهنی خندید درخت به شاخ و برگ هایش تکانی داد غنچه کوچک گفت... کوه و دریا و درختان همه در تسبیح اند درخت قامت خمیده اش را کمی راست کرد در مثال های بالا واقعا درخت حرکت نمیکنه و خب به این میگن جانبخشی مراعات نضیر هم به کلماتی گفته میشه که بینشون هماهنگی یا تناسب وجود داشته باشه مثل گل و لاله و گلبرگ سال و ماه و دهه و هفته پرنده و آسمان و پرواز ریشه و درخت و چمن و میوه در مثال های بالا کلمات هم معنی نبود ولی بینشون میشد تناسب پیدا کرد
زمین خمیازه کشید. آسمان گریه کرد. کتاب خندید. گل با عصبانیت گفت. درخت از غمگینی حرف نمی زند.
گل لبخند زد آسمان خندید و گفت کیف سارا با درختان صحبت میکرد کتاب گریه کرد کوه با گل ها خندید
خبرت هست که مرغان سحر میگویند اخر ای خفته سر از خواب جهالت بردار... مرغان که حرف نمیزنن پس ارایه جان بخشی داریم. کوه و دریا و درختان همه در تسبیحن اینم جان بخشی هستش باد صورتم را نوازش کرد باد که نمیتونه نوازش کنه پس جان بخشی هست
قنچه مثل پروانه باز شد جان بخشی به اشیا:قنچه و پروانه ماهیان با زیبایی و لبخند در حوض زندگی می کند جان بخشی به اشیا:ماهیان برگ ها یکی ، یکی از درخت کنده میشوند جان بخشی به اشیا:برگ و درخت ابر از تنهایی مینگرد جان بخشی به اشیا:ابر آسمان سوی خدا نگاه میکند جان بخشی به اشیا: آسمان مراعات نظیرو ماه و دهه و هفته ها پرنده و آسمان و پروانه ریشه و درخت و چمن و میوه 1:، ماه ، دهه، هفته 2:پرنده،آسمان، پروانه 3:ریشه،درخت، چمن،میوه
اگر عشق او اوفتد در سینه سنگ به معشوقی زند در گوهر چنگ
مثال های آرایه تشخیص در بیت زیر، با استفاده از آرایه تشخیص، سخن گفتن به «سیر» و «پیاز» نسبت داده شده و شاعر آنها را همچون دو شخص فرض کرده و بین آنها گفت و گو صورت گرفته است: سیر یک روز طعنه زد به پیاز که تو مسکین چقدر بدبویی؟ (پروین اعتصامی) _____________________________________________________________________________ در این دو بیت، سخن گفتن به «مُرغ» و «گُل» نسبت داده شده است و آرایۀ تشخیص دارد؛ زیرا آن دو را همچون دو شخص فرض کرده که با هم سخن گفته اند: صبحدم مرغِ چمن با گلِ نوخاسته گفت ناز کم کن که در این باغ بَسی چون تو شکفت گل بخندید که: از راست نرنجیم، ولی هیچ عاشق سخن سخت به معشوق نگفت (حافظ) _____________________________________________________________________________ در شعر زیر دو آرایۀ تشخیص وجود دارد. گریستن به «جوی» و خندیدن به «مَه» نسبت داده شده و به آنها شخصیت داده شده است: جوی می گرید و مَه خندان است و او به میل دل من می خندد (نیما یوشیج) _____________________________________________________________________________ در بیت زیر، شاعر خورشید را همچون شخصی فرض کرده که دارد به صورت سینه خیز و به آرامی خود را پشت کوه پنهان می کند و شاعر با این کار، به خورشید شخصیت داده و آرایۀ تشخیص را ایجاد کرده است: به مغرب سینه مالان قرص خورشید نهان میگشت پشت کوهساران (حمیدی شیرازی)
دست شما درد نکنه 5تا مثال برای نضیر با توضیح
ابر ها میگریستند و ماهم تماشایشان می کرد
گل با غنچه میگفت 2. حوض گفت خسته شدم