دراین صفحه ی تازه دلم را نقاشی می کنم. مغز من از حرکت ایستاده است. فقط همین دلم برایم باقی مانده و بس. فقط می توانم موسیقی گوش کنم. علایم زنده بودن را دیگر ندارم . من فقط بیمارم . من حس و احساس و فکر ندارم. من خیال و بی خیالی ندارم. من عقل و بی عقلی ندارم. من واژه ندارم. من شعر و نثر ندارم. هنوز عشقی ندارم. هنوز به دنیا نیامده ام. هنوز از دنیا نرفته ام. شبیه همان نقاش مکزیکی فقط با خودم ازدواج کرده ام. من همواره شوقی مضاعف و تصاعدی دارم. من حرف و تئوری و عدد و رقم و مقایسه و محاسبه نیستم . من تم
غلطهای متن زیر را بنویسید.
پاسخ ها: {{ repliesNum }}
پاسخ انتخاب شده
در پاسخ به: {{ reply.reply_to.name }}
در پاسخ به
این پیام حذف شده است.