کدام بیت ها با عبارت « شهر را از عدل دیوار کن و راه راهها از ظلم و خوف پاک کن که حاجت نیست به گل و خشت و سنگ و گچ.» الف) گر عمارت کنی بهر نشستن شاید/ ورنه از بهر گذشتن مکن آبادانیش ب) ای که انصاف دل سوختگان می ندهی/ خود چنین روی نبایست نمودن به کسی پ) تا شاخ ستم را بکنی ریشه ز بنیاد/ وین ملک ز داد تو شود خرم و آباد ت) صنمی لشکریم غارت دل کرد و برفت/ آه اگر عاطفت شاه نگیرد دستم ث) به انصاف و عدل است گستی به پای/ سپاهی چو آن نیست گیتی گشای ج) شهر و ده آباد به عدل است و بس/ طبع جهان شاد به عدل است و بس