یعنی تشخیص با جان بخشی هیچ فرقی نداره؟؟؟
پاسخ ها: 31
تشخیص یعنی رفتار انسان رو نسبت بدیم یجورایی مثلا پرنده گریه کرد درحالیکه پرنده گریه نمیکنه ولی جان بخشی یعنی مثلا بگی میز به صندلی گفت در اینجا پرنده جون داره و تو حالات انسانی رو بهش نسبت دادی و صندلی به جونه و تو بهش جون بخشیدی این ا زتفاوت ولی بطور کلی هر دو یکی گفته میشه که این اشتباس درواقع جان بخشی اشتباس و تشخیص نام درست این ارایه هست
تفاوت جان بخشی و تشخيص : تشخيص يعنی اينكه فقط ويژگی انسان را به غير جاندار نسبت دهيم. مثال: كتاب با من حرف زد. (حرف زدن تنها ويژگي انسان است) پس تشخيص است. مثال های دیگر: * دیوار به من خیره شده بود.(خیره شدن از ویژگی های انسان است ودبه دیوار داده شده است.) اما جان بخشی يعنی نسبت دادن ويژگی جاندارِ غير انسان به اشيا مانند: ابر پرواز كرد. (پرواز كردن ويژگي جاندارِ غير انسان است كه به ابر نسبت داده شده است.) مثال های دیگر : * سرنوشت پرهایش را گشود *حسادت به وجودش حمله می کرد
تشخیص یعنی به جانوران یک صفت انسانی نسبت دادن (چون که جانوران جان دارند پس به اونها جان نمیبخشیم) مثلا: طاووس گریه کرد، ماهی با تعجب به اطراف نگاه میکرد و میخندید جان بخشی هم یعنی به غیر جان داران( مثل میز، صندلی،لباس و... در کل اشیاء) جان دادن و رفتار نسبت دادن مثلا: تخت با حالت خواب آلود سخن گفت، صندلی به میز خندید
تشخیص : رفتار انسان را نسبت بدهیم مانند گل خندید جان بخشی : هرچی بی جان است را زنده کنیم مانند میز نگاهی به تخت کرد. از معنی واژه جان بخشی معلوم است که جان میبخشیم به همین راحتی.
فرق دارد شخصیت بخشی یعنی به موجودی که جان دارد شخصیت دهی مثل درخت جان بخشی یعنی به موجودی که جان ندارد جان دهی مثل میز
به طور کلی شخصیت بخشی مربوط هست به حیوانات و جانداران مثل گل و درخت و شیر و.. و جان بخشی مربوط هست به اشیاء نگاه کنید اشیاء جان ندارند پس اگر جایی دیدید به اشیاء یک صفت انسانی دادند و به اون جان دادند این جان بخشیه و هر جایی هم که حیوانات و گیاهان بهشون صفت بخشیده شد اون شخصیت بخشیه یا همون تشخیص مثال برای جانبخشی: سنگ خندید ، میز گریه کرد مثال برای شخصیت بخشی یا تشخیص : روباه به مدرسه رفت ، گل به من خندید ، درخت کلاغ را زد
تشخیص یعنی : مثلا الان موش گریه کرد موش گریه نمیکنه که تشخیص یعنی رفتار انسانی را به موجود دیگه ببخشیم اما آرایه جان بخشی از اسمش معلومعه ما جان به چیزی میبخشیم مثلا ? دانه ی آرام بر زمین غلتید رفت و انشای کوچکش را خواند دانه که جان نداره خوب اگه جانم نداشته باشه چجوری میتونه بره انشاش رو بخونه پس ما به دانه جان دادیم ?آرایه جان بخشی?
میخواهم نکتهای را در بارۀ اشتباه بعضی از دوستان، در شناخت «آرایۀ تشخیص»، برایتان توضیح بدهم.آن اشتباه یکی دانستن «جان بخشی به اشیای بیجان» با «تشخیص یا شخصیت بخشی» است.برای درک بهتر مطلب، ابتدا هر یک را توضیح میدهیم و مفهوم آنها را با مثال روشن میکنیم. «جان بخشی به اشیا»: در این بخش ما به یک موجود بیجان، جان میدهیم و ادعا میکنیم که آن موجود جان دارد و مانند جانداران؛ (گیاه و حیوان) قادر به انجام کارهای زندگان و جانداران است. مثال 1: همانطور که از ماه دور میشدیم، همراه ما میآمد و ما را نگاه میکرد. در این مثال، به ماه که موجودی بیجان است، جان بخشیدهایم و کارهایی مانند؛ حرکت کردن و نگاه کردن را نسبت دادهایم.یعنی کارهایی که تمام جانداران انجام میدهند و مخصوص انسان نیست!این به هیچ وجه «تشخیص یا شخصیت بخشی» نیست؛ بلکه اساسا با آن متفاوت است، به عبارتی یک درجه پایینتر از تشخیص است. مثال 2: ساختمان قدیمی با نعرهای همه را ترساند و فراری داد. در این مثال نیز، به ساختمان بیجان، جان بخشیدهایم و کارهایی مانند؛ نعره کشیدن و ترساندن را نسبت دادهایم.یعنی کارهایی که تمام جانداران انجام میدهند و مخصوص انسان نیست! «تشخیص یا شخصیت بخشی»: در «تشخیص یا شخصیت انسانی دادن» به موجودات، که خود بخشی از استعارۀ مکنیه (پنهان) است؛ میتوان این شخصیت، حالات و رفتار انسانی را هم به موجودات بیجان بخشید و هم به جانداران! مثال 1: درختان دستهایشان را به آسمان بلند کرده بودند. در این مثال؛ به درختان فقط جان نبخشیدهایم، بلکه شخصیت انسانی دادهایم و آنها را مانند انسانهایی به تصویر کشیدهایم که دست به درگاه خدا بلند کرده و دعا میخوانند.این «تشخیص یا شخصیت بخشی»، یک سر و گردن (یک درجه) از جان بخشی به اشیا بالاتر است. مثال 2: اشک اَبر از تشنگی جوانهها درآمد و دشت را سیراب کرد. در این مثال نیز، به اَبر بیجان فقط جان نبخشیدهایم، بلکه شخصیت انسانی دادهایم و آن را مانند انسانی به تصویر کشیدهایم که از تشنگی جوانههای ظریف و کمطاقت، غُصّهدار شده و اشکش جاری شده است. مثال 3: شیرها با دعوایی ساختگی، به آهوی باردار فرصت فرار دادند. در این مثال هم به شیرهای جاندار، شخصیت انسانی دادهایم و آنها را مانند انسانهایی به تصویر کشیدهایم که با وجود گرسنگی، راضی به کشتن آهوی باردار نشده و با جوانمردی یک دعوای ساختگی راه انداخته و او را فراری دادهاند. به نظر میرسد با این چند مثال، تفاوت «جان بخشی» و «شخصیت بخشی» روشن شده باشد...دکتر نفیسه ورکیانی
دیوار خیره شد جان بخشی است چون گربه هم میتواند خیره شود
تشخیص یعنی رفتار انسان را به یک چیزی نسبت بدهیم. مثال:گربه گفت موش را که باکی نیست/کتک خورده از من سگ هم ولی جان بخشی همان گونه که از اسمش نیز پیدا میباشد بدین معنا است که شما به یک وسیله ی غیر زنده جان بدهی مثال:باد همچو شیری غرید و گفت کوه را تکه کرده چندین بار ولیکن چو کوه بگشاید سخن نباشد قدرتی این شیر را در بیت بالا هم از آرایه ی تشبیه استفاده شده و همه جان بخشی به باد. اگه دوست داشتی سبزش کن.مرسی
تفاوت جان بخشی و تشخیص : تشخیص یعنی اینکه فقط ویژگی انسان را به غیر جاندار نسبت دهیم. مثال: کتاب با من حرف زد. (حرف زدن تنها ویژگی انسان است) پس تشخیص است. مثال های دیگر: * دیوار به من خیره شده بود.(خیره شدن از ویژگی های انسان است ودبه دیوار داده شده است.) اما جان بخشی یعنی نسبت دادن ویژگی جاندارِ غیر انسان به اشیا مانند: ابر پرواز کرد. (پرواز کردن ویژگی جاندارِ غیر انسان است که به ابر نسبت داده شده است.) مثال های دیگر : * سرنوشت پرهایش را گشود *حسادت به وجودش حمله می کرد
تشخیص یعنی رفتار انسان را نسبت بدیم مثل گرگ غذا درست میکند درحالی که گرگ غذا درست نمیکنه ولی جان بخشی یعنی مثلا حالت انسانی را بهش نسبت دادند
جان بخشی به اشیا»: در این بخش ما به یک موجود بیجان، جان میدهیم و ادعا میکنیم که آن موجود جان دارد و مانند جانداران؛ (گیاه و حیوان) قادر به انجام کارهای زندگان و جانداران است. مثال 1: همانطور که از ماه دور میشدیم، همراه ما میآمد و ما را نگاه میکرد. در این مثال، به ماه که موجودی بیجان است، جان بخشیدهایم و کارهایی مانند؛ حرکت کردن و نگاه کردن را نسبت دادهایم. یعنی کارهایی که تمام جانداران انجام میدهند و مخصوص انسان نیست! این به هیچ وجه «تشخیص یا شخصیت بخشی» نیست؛ بلکه اساسا با آن متفاوت است، به عبارتی یک درجه پایینتر از تشخیص است
تشخیص یا شخصیت بخشی»: در «تشخیص یا شخصیت انسانی دادن» به موجودات، که خود بخشی از استعارۀ مکنیه (پنهان) است؛ میتوان این شخصیت، حالات و رفتار انسانی را هم به موجودات بیجان بخشید و هم به جانداران! مثال 1: درختان دستهایشان را به آسمان بلند کرده بودند. در این مثال؛ به درختان فقط جان نبخشیدهایم، بلکه شخصیت انسانی دادهایم و آنها را مانند انسانهایی به تصویر کشیدهایم که دست به درگاه خدا بلند کرده و دعا میخوانند.این «تشخیص یا شخصیت بخشی»، یک سر و گردن (یک درجه) از جان بخشی به اشیا بالاتر است
تشخیص یا جانبخشی به اشیا آرایهای ادبی است که صفتها یا رفتار انسانی را به جانوران یا اشیاء نسبت میدهد. تشخیص گونهای از استعاره مکنیه است که مشبه غیرانسان است و ویژگی انسانی به آن نسبت داده میشود.
همین که اینا میگن ? من خودم اگه میدونستم که نمیومدم اینجا ?
سلام دوستان عزیز ممنون از جوابهای درسته تون خیلی متشکرم
به ما گفتن هیچ فرقی ندارن.....
تفاوت جان بخشی و تشخيص تشخيص یا آدم نمایی یا انسان نمایی يعنی اينكه فقط ويژگی انسان را به غير جاندار نسبت دهيم. مثال: كتاب با من حرف زد. (حرف زدن تنها ويژگي انسان است) پس تشخيص است. مثال های دیگر: * دیوار به من خیره شده بود.(خیره شدن از ویژگی های انسان است ودبه دیوار داده شده است.) * عقل چشم گشوده بود. * بادها بیکارند. * ابرها خشک وخسیس...... * شب ایستاده است. * گل بخندید و باغ شد پدرام * عشق آموخت مرا شکل دگر خندیدن اما جان بخشی يعنی نسبت دادن ويژگی جاندارِ غير انسان به اشيا مانند: ابر پرواز كرد. (پرواز كردن ويژگي جاندارِ غير انسان است كه به ابر نسبت داده شده است.) نمونه هایی دیگر: * سرنوشت پرهایش را گشود * قضا چون ز گردون فرو هشت پر * نسیم سبک بال می زد. *حسادت به وجودش حمله می کرد.
فرق دارن . تشخیص یعنی این که رفتاری انسانی رو به کسی نسبت بدیم ولی در جان بخشی جسم بی جان را جاندار فرض می کنیم و ممکن است این جسم بیجان رفتاری انسانی رو انجام ندهد . این نکته برای سال هال 11 و 12 است . ما فعلا این دو تا رو یکی میگیریم
تفاوت جان بخشی و تشخیص : تشخیص یعنی اینکه فقط ویژگی انسان را به غیر جاندار نسبت دهیم. مثال: کتاب با من حرف زد. (حرف زدن تنها ویژگی انسان است) پس تشخیص است. مثال های دیگر: * دیوار به من خیره شده بود.(خیره شدن از ویژگی های انسان است ودبه دیوار داده شده است.) اما جان بخشی یعنی نسبت دادن ویژگی جاندارِ غیر انسان به اشیا مانند: ابر پرواز کرد. (پرواز کردن ویژگی جاندارِ غیر انسان است که به ابر نسبت داده شده است.) مثال های دیگر : * سرنوشت پرهایش را گشود *حسادت به وجودش حمله می کرد
تفاوت جان بخشی و تشخیص : تشخیص یعنی اینکه فقط ویژگی انسان را به غیر جاندار نسبت دهیم. مثال: کتاب با من حرف زد. (حرف زدن تنها ویژگی انسان است) پس تشخیص است. مثال های دیگر: * دیوار به من خیره شده بود.(خیره شدن از ویژگی های انسان است ودبه دیوار داده شده است.) اما جان بخشی یعنی نسبت دادن ویژگی جاندارِ غیر انسان به اشیا مانند: ابر پرواز کرد. (پرواز کردن ویژگی جاندارِ غیر انسان است که به ابر نسبت داده شده است.) مثال های دیگر : * سرنوشت پرهایش را گشود *حسادت به وجودش حمله می کرد
تفاوت جان بخشی و تشخیص رو بیشتر توضیح بدین منظورم اینه واضح تر
در تشخیص صفات انسانی به موجودی زنده در جان بخشی صفات انسانی به غیر زنده مثل پروانه خندید =تشخیص مثل صندلی گفت=جان بخشی
صندلی گفت تشخیص است چون گفتن صفت انسانی است یعنی به آن هم جان دادیم وهم شخصیت ولی نیازی به گفتن جان بخشی نیست چون تشخیص معنای جان بخشی را درون خود دارد و اگر بگوئیم پرنده گفت با ز تشخیص است پرنده خود جان دارد و ما به آن شخصیت دادیم و اگر گفته شود صندلی خوابید فقط جان بخشیدیم
سلام و عرض ادب و احترام جان بخشی یعنی عمل یا ویژگی جاندار(انسان یا غیر انسان) را به غیر جاندار بدهیم مثال: گل خندید یعنی گل مانند انسانی خندید گل پرواز کرد یعنی گل مانند پرنده(غیر انسانی که جان دارد) پرواز کرد و اما تشخیص همیشه جان بخشی نیست یعنی عمل و ویژگی انسان را به موجود دیگر (غیر انسان) دادن مثال: گل خندید (تشخیص و جان بخشی) مرغ گفت (فقط تشخیص است) اما وقتی که عمل و ویژگی غیر انسان به موجودی دیگر داده میشد تشخیص نیست بلکه استعاره مکنیه است که میتواند جان بخشی باشد مثل: گل پرواز کرد (گل مانند پرنده(غیر انسان)پرواز کرد)جان بخشی عشق بارید (عشق مانند ابر(غیر انسان)بارید)
تشخیص یعنی به موجودات دیگر شخصیت ببخشیم مثلا مورچه با خستگی گفت... یعنی ما اعمال انسانی رو روی جانوران دیگر بزاریم. جان بخشی معلومه یعنی به یه چیز مرده یا بیجان جان بدیم مثلا مداد فلان کار را کرد مداد جان نداره که کاری بکنه پس بهش جان دادیم.
تشخیص یعنی : مثلا الان موش گریه کرد موش گریه نمیکنه که تشخیص یعنی رفتار انسانی را به موجود دیگه ببخشیم اما آرایه جان بخشی از اسمش معلومعه ما جان به چیزی میبخشیم مثلا ? دانه ی آرام بر زمین غلتید رفت و انشای کوچکش را خواند دانه که جان نداره خوب اگه جانم نداشته باشه چجوری میتونه بره انشاش رو بخونه پس ما به دانه جان دادیم ?آرایه جان بخشی?
چرا خیلی فرق داره .................................................