معنی شعر
آن تهی مغز را چه علم و خبر که بر او هِیزم است یا دفتر
چیست؟
آن انسان کم خرد و نادان خبرندارد که آنچه را به همراه دارد هیزمی است که می سوزد نه کتابی ارزشمند.
منظور آن است که این دفتر و کتابی که فقط خوانده می شود و استفاده ای عملی از آن نمی شود، فقط مانند هیزم ارزش سوزاندن دارد و ارزش دیگری ندارد و اگر آتش بگیرد و بسوزد همه چیز از بین رفته است. اما اگر کسی آن را یاد گرفته باشد و به آن عمل کند، هیچ وقت از بین نمی رود.
سلام دوستان این معنی شعر و کلمات هم معنی حکایت علم و عمل هست اگه دوست داشتید امتیاز بدید ممنون
? معنی درس حکایت علم و عمل فارسی ششم
? درس چهارم : صفحه 36
Ⓜ️معنی علم و عمل ششم
دو کس رنج بیهوده بردند و سعی بی فایده کردند :
معنی» دو گروه از انسان ها هستند که بی فایده سعی و تلاش می کنند
یکی آن که اندوخت و نخورد، و دیگر آن که آموخت و نکرد :
معنی» یک گروه آن های هستند که مال و ثروت جمع آوری می کنند و از آن استفاده نمی کنند و گروه دیگر کسانی هستند که علم و دانش را فرامیگیرند ولی به آن عمل نمی کنند .
علم، چندان که بیشتر خوانی چون عمل در تو نیست، نادانی
معنی» هر چه قدر بیشتر علم را فرابگیری چنانچه به آن عمل نکنی نادان هستی
نه محقّق بود، نه دانشمند چارپایی، بر او کتابی چند
معنی» اگر بر پشت چهار پایی باری از کتاب هم باشد او پژوهشگر و یا دانشمند نمی شود
آن تهی مغز را چه علم و چه خبر که بر او هیزم است یا دفتر
معنی» آن حیوان چهارپا آگاهی و خبری ندارد که آنچه که بر پشت اوست هیزم است یا دفتر و کتاب
از نظر سعدی دانشمند واقعی کیست؟ کسی که به آموخته های خود عمل کند
Ⓜ️ معنی کلمات علم و عمل فارسی ششم
بیهوده : بی فایده
سعی : تلاش
محقّق : پژوهشگر – تحقیق کننده
چارپا : هر حیوانی که چهار دست و پا داشته باشد مانند اسب و گاو
تهی مغز : بی خرد – نادان – جاهل – بی عقل
آن تهی مغز را چه علم و خبر که بر او هیزم است یا دفتر ? چه آرایه ای داره
معنی : آن انسان کم عقل نمیداند که آن چیزی را که حمل میکند کتاب هست یا هیزم
یعنی اون کند مغز یا همون چارپا نمیدونه و براش فرقی نداره بارش هیزم هست یا کتاب
آن انسان کم خرد و نادان خبر ندارد که آن چیزی که به همراه دارد هیزم است یا کتابی با ارزش
ان بی مغز را چه به علم و دانش و دانشمندی که برایش فرقی ندارد که بر دوش او چوب تر باشد یا دانشمندی؟
معنی شعری که گفته بودید . خوشحال شدم که جواب دادم .
آن انسان نادان چه می داند که آن ایران است یا دفتر چون برای او فرق نمی کند
معنی : آن انسان کم عقل نمیداند که آن چیزی را که حمل میکند کتاب هست یا هیزم
سلام دوست عزیز معنی این بیت یعنی ان الاغ یا قاطر علم به چه دردش می خورد که حتی نمی داند که بارش چوب هست یا کتاب های باارزش
من آن شعر را نوشتم خوب بود بگو نه خدایی بگو خوب نوشتم
منظور از این شخصیت بخشی یا تشخیص چیست
آن انسان نادان چه میداند که چه چیزی حمل میکند کتاب = علم.... هیزم =چوب
معنی=/آن انسان نادان نمیداند که آن چیزی که حمل میکنه کتاب هست یا هیزم:)
آن بی مغز چه میداند آن چیزی که به همراه دارد هیزم است یا کتاب
در یک قنادی در هر 120 کیلوگرم شیرینی خامه ای 13 کیلوگرم شکر و در هر 40 کیلوگرم شیرینی نارگیلی 4 کیلوگرم شکر استفاده می شود. نسبت شکر در کدام نوع شیرینی بیشتر است؟
منطور از تهی مغز انسان نادان است که میگوید
انسان نادانان برایش مهم نیست که چه چیزی حمل میکند یا هیزم باشد یا کتاب
آن نادان نمیداند و خبر ندارد که پشت او هیزم گذاشته اند یا دفتر چون اون چهار پا بار میبره
اصتحکاک ..................
آن تهی مغز را چه علم و خبر
که بر او هیزم است یا دفتر
یعنی
اون انسان بی عقل و بی خرد چه میداند آن باری که حمل میکنه کتاب است یا چوب خشک درختان
آن انسان نادان را که هیچ علمی ندارند مثل هیزومی است که میسوزد به جای کتابی ارزشمند
اون انسان نادان( که داره به خر تشبیه میشه )براش مهم نیست هیزم روشه (داره حمل میکنه )یا دفتر(علم و دانش)
با سلام......
ان جانور نادان هیچ خبر و اطلاعی ندارد که بار او، هیزم است یا دفتر(و کتاب های علمی)
موفق باشید.....
سَلــــامـ
معنی بیت:یعنی اون انسانی که نادان و کم خرد است تفاوت کتاب و هیزم را نمی فهمد و نمیداند آن چیزی که در آتش می سوزد کتاب است یا هیزم
موفق!
سلام
اون کسی که بی مغز هست نمیدونه که اون چیزی که داره هیزم هست یا دفتر
سلام
آن تهی مغز را چه علم و چه خبر که بر او هیزم است یا دفتر
معنی» آن حیوان چهارپا آگاهی و خبری ندارد که آنچه که بر پشت اوست هیزم است یا دفتر و کتاب
موفق باشید
معنی شعر چیزی که شما گفتید می شود آن تهی مغز را چه علم و خبر که برون هیزم است یا دفتر �شود آن کسی که مغزش خالی است و خنگ است معلوم نیست بر پشتش سر شاخه خشک درخت وصل است یا کتاب
معنی = اون کم عقل از کجا باید بدونه که پشتش بار دفتر و کتاب هست یا هیزم
انسان کم عقل نمیداند بر پشتش چیست
این بیت انسان را به کوشش دعوت میکند
از نظر سعدی دانشمند واقعی کسی است که چیزی که یاد گرفته به آن عمل کند
انسان های کم عقل نمیدانند که بر پشتشان هیزم گذاشته اند یا دفتر
یعنی اگر ما بر روی چهار پایی کتاب یا هیزم بگذاریم نمیداند چیست این بیت از حکایتی است که میگوید:انسان با کاروتلاش جدی به موفقیت میرسد
یعنی اینکه آن انسانی که نادان و کم خرد است ، تفاوت کتاب و هیزم را نمی فهمد و نمیداند آن چیزی که در آتش می سوزد کتاب است یا هیزم
آن انسان کم عقل نمیداند که آن چیزی را که حمل میکند کتاب هست یا هیزم
برای اون نادان که علمی نداردبرایش مهم نیست برپشتش هیزم است یادفتر
آن تهی مغز اشاره به حیوان چهار پا در بیت قبل هستش ، میگه چهارپا اگر حتی کتاب بارش باشه، چون حیوان هست و علم و خبر نداره پس نمیفهمه ، بنابراین چه هیزم چه کتاب بارش باشه فرقی نداره،
اشاره به کسانی که فقط حمال کتاب هستن اما چیزی نفهمیدن یا بهش عمل نکردن.
ان انسان نادان که نمیدونه اون چیزی که حمل میکنه کتاب هست یا هیزم
سلام!
معنی این شعر: آن انسانی که کم عقل فرق بین هیزم یا کتاب ارزشمند نمیداند.
انسان های کم عقل و نادان و بی خبر نمیدانند فرق هیزمو کتاب رو
آن حیوان بی عقل نمی داند ،که بارش هیزم است یا کتاب علمی
ان تهی مغز را چه علم و عمل اون نادان چه چیزی از علم می داند
که بر او هیزم است یا دفتر که در دست او هیزم است یا دفتر
سلام
فکر کنم با توجه به اینکه تهی به معنای پوک و تو خالی هست مصراع اول معنی زیر را بدهد
آن کسی که مغزش خالیست چه خبری داره از علم و دانش
و با توجه به اینکه کاغذ از چوب ساخته میشود :
چوب و کاغذ برایش تفاوتی ندارد
منظور اینه که کسی که عالم و دانا هست ولی به علمش عمل نمی کند نمی داند که چه چیزی همراهش دارد ،هیزم یا دفتر
آن انسان کم خرد و نادان خبرندارد که آنچه را به همراه دارد هیزمی است که می سوزد نه کتابی ارزشمند.
منظور آن است که این دفتر و کتابی که فقط خوانده می شود و استفاده ای عملی از آن نمی شود، فقط مانند هیزم ارزش سوزاندن دارد و ارزش دیگری ندارد و اگر آتش بگیرد و بسوزد همه چیز از بین رفته است. اما اگر کسی آن را یاد گرفته باشد و به آن عمل کند، هیچ وقت از بین نمی رود
سلام
با توجه به ابیات قبل و داستان معنی می شود
برای چهار پا چه فرقی می کند که انچه بر پشت دارد هیزم است یا دفتر؟ چون به ان اگاهی ندارد
اما معنای خود بیت
برای انسان سبک مغز(نادان)چه فرقی می کند که انچه همراه دارد هیزم است یا دفتر؟چون به ان اگاهی ندارد
آن چارپای بی خردونادان نمی داند/ که باری بر پشت اوست هیزم است یاکتاب
آن آدم نادان برایش چه ارزشی دارد که رویش هیزم است یا دفتر
معنی : آن انسان کم عقل نمیداند که آن چیزی را که حمل میکند کتاب هست یا هیزم
حیوان 4 پا از آنچه که حمل می کند آگاه نیست و تفاوتی ندارد هیزم را حمل کند یا دفتر (کنایه به فرد نادان و بی عقل )
آن چهار پای نادان چه میداند هیزم به بار می برد یا کتاب!
به آدمایی تشبیه کرده که کتاب می خونن ولی ازش استفاده نمی کنن.
یعنی:یعنی ان انسانی که مانند یک چهارپا(حیوان)است متدجه نیست که حتی ان چیز که جلویش است هیزم (چوب)است یا دفتر
آدمی که نادانه فرق هیزم و دفتر رانمیداند
انسان نادان فرق بین علم و چیزهای باارزش رو با هیزمی که استعاره از چیزهای بی ارزش هست رو نمیدونه
آن نادان و کم ذهن چون از علم و دانش خود استفاده نمی کند
مانند حیوان بارکشی است ک نمی داند فتر حمل میکند یا کتاب؟!
موفق باشی
آن انسان بى خود و نادان كه از علمش استفاده نميكند مانند حيواني است كه بار و وسائل كتاب است
معنی شعر :
آن حیوان نادان (الاغ) خبر ندارد که هیزم حمل می کند یا کتاب .
مفهوم این بیت به عمل کردن به علم اشاره دارد و اگر کسی به علمش عمل نکند فقط حمل کننده کتاب و دفتر است (زمانی که به مکتب یا... می رود ) که اینکار هیچ سودی ندارد و نشانه نادانی است .
مفهوم شعر هم به این اشاره داره که:
هر شخصی که از علم خود استفاده نکند، ارزشی ندارد و به زودی از بین میرود اما کسی که از علم خود بهره برده باشد، نامش تا ابد پایداری میماند
یعنی الاغ که نادان است و بی علم و هنر، نمی تواند تشخیص دهد که بارش هیزم است یا دفتر
اون سبک مغز را که نمی داند علم و دانایی چیست فرق هیزم و دفتر را نمی داند
آن تهی مغز اشاره به حیوان باربر دارد( انسان نادان).
آن حیوان چهارپا چه می داند که بارش هیزم و چوب است یا کتاب.
اون حیوان یا ادم بی عقل نمیداند که بر پشت او هیزم وجو است یا دفتر کتاب
وجه شبه کدام استدر بیت آن تهی مغز
یعنی آن انسان نادان را چه با خبری که بر پشت او چوب خشک گذاشته اند یا دفتر کتاب
...........عالی...........
..........................
...................................................................................
............................................................
دو گروه از انسان ها هستند که بی فایده سعی و تلاش می کنند
معنیxxxچیست ها هاهاهاهاهاها
اون بی عقل از دانایی چه میداند:-|
ان کم عقل چه می داند که بر پشت او هیزم گذاشته اند یا کتاب و دفتر با گذاشتن کتاب روی او یک دانشمند نخواهد شد
آن به علم و خرد چه میداند که بر رویش هیزم است یا دفتر
سلام امیدوارم حالتون خوب باشه
یعنی آن حیوان بارکش نمیداند که بر روی او هیزم گذاشته آن یا دفتر و کتاب
مفعول شعر چیست لطفا بگید . ممنون
یعنی این کسی که مغزش خالیه خبر میخواد چیکار اون چیزی که داره از بین میره هیزمه نه کتاب
یعنی چه فرقی میکنه که تو داری هیزم حمل مینکی یا دفتر
آن انسان نادان خبر نداد که آن چیزی که او در دست دارد هیزم است یا دفتر
معنی:آن فرد بی فکر چه میداند که علم و دانش چیست؛همچنین نمیداند که چیزی که دارد ارزشش مانند هیزمی است که میسوزد یا کتابی که دارای علم و دانش بالایی است
آن انسان نادان و کم خرد، نمی داند که آن چیزی را که حمل می کند، کتاب است یا هیزم.
سلام
معنی شعر درواقع این هستش که
یک آدم نادان (تهی مغز) حتی نمیتونه فرق بین هیزم و دفتر رو متوجه بشه.
یعنی مغز تو باید انقدر باشه که بفهمیمی کی هستی آقای نادری
آن حیوان چهارپا آگاهی و خبری ندارد که آنچه که بر پشت اوست هیزم است یا دفتر و کتاب
یعنی آن تهی مغز ( که منظورش به چهارپا هست ) خبری نداره که بار پشتش هیزمه یا دفتر و کتاب
ان انسان نادان اصلا خبر ندارد که چه چیزی در ـشت خود حمل می کند و این چیز دفتر است یا چوب خشک (برای این فرد جاهل مهم نیست که چه چیزی را بر دوش خود حمل می کند )
آن انسان کم خرد و نادان خبرندارد که آنچه را به همراه دارد هیزمی است که می سوزد نه کتابی ارزشمند. برايش فرقي نميکند.
ان انسان کم عقل نمیدانند که ان چیزی را که حمل میکند کتاب است یا هیزم است
سلام
یعنی آن چهار پای نادان [ فقط در حال بردن کتاب هاست ] و آگاه نیست که آنچه بر پشت اوست هیزم است یا دفتر
موفق باشی عزیزم ?
یعنی اینکه انسان بی فکر نمی داند که آیا چیزی را که دارد حمل میکند چیست آیا هیزم هستش یا دفتر
اگه توضیح من را دوست داشتید امتیاز دهید. ممنون
باعرض سلام. به این معنا است شخص نادان اهمیتی برای علم و دانش قائل نیست و اگر هم به اجبار محتوایی از دانش را بیاموزد تشخیص نمی دهد و برایش اهمیتی ندارد که آیا هیزم حمل می کند یا گنجینه ی دانش را !!!
آن چهار پا چه میداند که بار او هیزم یا دفتر است
سلام دوست عزیزم
شعر : آن تهی مغز را چه علم و خبر که بر او هیزم است یا دفتر
معنی شعر : برای انسان نادان کتاب که ارزشمند است و هیزمی که هیچ ارزشی ندارد فرق نمیکند .
انسانی که به علم ودرس ودانش اهمیت نمیدهد چه میداند که کتاب ارزش بی نهایت بالا تری نسبت به هیزم دارد
آن انسان نادان خبر ندارد که این کتاب و دفتر چه ارزشی دارند و کتاب در نظر او بایک تکه چوب خشک فرقی ندارد
یک خر که مانند یک انسان بی عقل نمی داند که بار او کتاب های ارزشمند است یا هیزم که آن را می سوزاند
یعنی اینکه..............*
آن نادان و عقل کل از علم چه چیزی میداند.......... *
که بارش هیزم است یا دفتر که فرق دفتر هیزم را بداند ............*
آن انسان بی عمل و نادان خبر ندارد که چوب خشک حمل میکند یا کتاب و دفتر( برای او فرقی نمیکند که چوب حمل میکند یا دفتر)
معنی: آن حیوانی که مغز ندارد برایش فرقی نمی کند که بارش هیزم است یا دفتر است.
آرایه: تناسب علم، خبر، دفتر
تهی مغز: نادان، ابله
نهاد: هیزم/ دفتر/ آن تهی مغز مفعول: چه علم و خبر
حیوان بارکش فکر و اندیشه ای ندارد و علم آگاهی هم ندارد چه میداند که هیزم حمل میکند یا دفتر و کتاب
آن خالی مغز را چه به علم ودانش که مثل یک حیوان نمیداند بر او دفتر است یا هیزم
یعنی آن نادان و خام مغز چه می فهمد که باری که بر دوش اوست کتاب است یا چوب ؟
با توجه به بیت قبل که چارپا امده بود
آن فرد که مغزی ندارد و عقلی ندارد نمی داند که بار او هیزم است یا کتاب
انسان نادان براش هیچ فرقی نداره که چوب خشک آتش می زند یا کتاب
یعنی کسی که هیچی نمیفهه چراباید داناباشه و ازهمه چیز باخبر باشه وبرای اون فرقی نمیکنه که روی هیزم بنویسه بادفتر
فردی را که مسیرش از علم و دانش به دور است ....تلاش برای فهماندن مطالب علمی که قطع به یقین به نفعش است ، بی فایده بوده ،تنها وقت را تلف می کند بدون آنکه به او کمکی کرده باشد
آن حيواني كه بر أو بار گذاشته اند
از كجا بداند كه روي أو كتاب است يا چوب
دوباره سوالات بي خود
منظوراز این شعر این است که
ان حیوان چارپا که اگاهی ندارد که بار او هیزم است یا دفتر و کتاب .....?
آن بی عقل چه می داند که بر پشت او هیزم بسته اند یا دفتر
منظورحیوانی است که بر پشتش باری بسته اند و آن حیوان خبر ندارد که چه بر پشتش بسته اند
ان فرد نادان چه میداند که باری که برروی ان گذاشته شده است هیزم است یا دفتر
انسان نادانی که به علم خود عمل نمی کند همچون حیوانی است که برایش فرقی ندارد که بارش علم است یا هیزم
تهی:خالی
آن بی مغز چه خبر دارد از علم و دانش . که به جای کتاب یک مشت هیزم دارد«اشاره به تولید کاغذ از هیزم ».
آن بی مغز که از علم هیچی نمی داند نمی داند بار او هیزم است یا کتاب
آن خال مغز نادان خبر ندارد که آنچه با خود حمل می کند هیزم سوختنی است کتاب خواندنی.
هرنینبنکیگدگبگگسگلگثگثگسدپی
این هست که حیوان چهار پا (الاغ) او نمیداند که بارش هیزم است یا کتاب علمی؟
آن تهی مغز چه خبر دارد که دارد مشتی هیزم حمل میکند یا کتاب ؟
آن انسان کم خرد و نادان خبرندارد که آنچه را به همراه دارد هیزمی است که می سوزد نه کتابی ارزشمند.
منظور آن است که این دفتر و کتابی که فقط خوانده می شود و استفاده ای عملی از آن نمی شود، فقط مانند هیزم ارزش سوزاندن دارد و ارزش دیگری ندارد و اگر آتش بگیرد و بسوزد همه چیز از بین رفته است. اما اگر کسی آن را یاد گرفته باشد و به آن عمل کند، هیچ وقت از بین نمی رود.
آن چهار پا که از علم هیچ خبری ندارد چه اهمیتی دارد که بارش کتاب ودفتر باشد یا هیزم