درسنامه آموزشی علوم و فنون ادبی (2) کلاس یازدهم رشته انسانی و معارف با پاسخ درس 9: استعاره
در درس پیش آموختیم که گاهی مجاز بر بنیاد شباهت استوار است و علاقه و پیوند بین معنای حقیقی و غیرحقیقی علاقهٔ مشابهت است؛ این نوع مجاز را، استعاره میگویند. استعاره، یعنی عاریت و وام گرفتن. در اصطلاح ادبی، استعاره، کاربرد واژهای بهجای واژهای دیگر بهدلیل شباهت در ویژگی یا صفتی مشترک است. بهعبارت دیگر، اگر یکی از دو طرف تشبیه (مشبّه یا مشبّهٌبه) را برگزینیم و طرف دیگر تشبیه را قصد کنیم، استعاره پدید آمده است؛ برای مثال:
با کاروان حلّه برفتم ز سیستان
با حلّهٔ تنیده ز دل بافته ز جان
فرخی سیستانی
در این بیت، فرّخی دو بار کلمهٔ حلّه را به کار برده است. در مصراع اوّل حلّه در معنای حقیقی (جامهٔحریر) به کار رفته و در مصراع دوم آن را به قرینههای تنیده ز دل و بافته ز جان در معنای غیرحقیقی (شعر) به کار برده است. دلیل آن هم شباهت این دو از نظر لطافت و نرمی جامهٔ حریر و شعر بوده است. از سویی دیگر میتوان گفت شاعر، شعر را در لطافت و نرمی به حلّه تشبیه کرده و مشبّه (شعر) را حذف نموده، مشبّهٌبه (حلّه) را به جای آن آورده است.
همچنین در مثال:
آتش است این بانگ نای و نیست باد
هر که این آتش ندارد، نیست باد
مولوی
در مصراع نخست، شاعر دو رکن اصلی تشبیه را ذکر کرده؛ اما در مصراع دوم مشبّهبه را آورده است که از آن پی به مشبّه میبریم.
یا در بیت:
باز امشب ای ستارهٔ تابان، نیامدی
باز ای سپیدهٔ شب هجران، نیامدی
شهریار
محبوب شاعر (مشبّه) حذف شده و «ستارهٔ تابان» و «سپیدهٔ شب هجران» «مشبّهٌبه» به جای آن آمده است.
در مثالهای زیر نیز این کاربرد مجازی و عاریت گرفتن واژهای به جای واژهٔ دیگر را میبینیم:
شب را به بوستان با یکی از دوستان اتّفاق مبیت افتاد؛ موضعی خوش و خرّم و درختان درهم؛ گفتی که خردهٔ مینا بر خاکش ریخته و عقد ثریّا از تاکش آویخته.
گلستان سعدی
گلها و سبزههای رنگارنگ (مشبّه) حذف شده و به جای آن خردهٔ مینا آمده است. همچنین خوشهٔ انگور (مشبّه) حذف شده و به جای آن عقد ثریّا آمده است.
برای سادهتر شدن سخن، روند رسیدن از تشبیه و ارکان چهارگانهٔ آن به استعاره را میتوان چنین ترسیم کرد:
تشبیه گسترده | مشبّه | ادات تشبیه | وجه شبه | مشبّهٌ به |
تشبیه فشرده | مشبّه | مشبّهٌ به | ||
استعاره | مشبّهٌ به/ مشبّه + ویژگی مشبّهٌ به |
با تبدیل چهار رکن (تشبیه گسترده) به دو رکن (تشبیه فشرده) و باز تبدیل دو رکن به یک رکن (استعاره)، زیبایی سخن بیشتر میشود و کلام رساتر و هنریتر میگردد. بهعبارت دیگر اگر از چهار رکن تشبیه، دو رکن (مشبّه و مشبّهٌ به) باقی بماند، آرایهٔ تشبیه را داریم؛ اگر از دو رکن تشبیه فقط مشبّهٌ به باقی بماند، به آن استعارۀ آشکار (مصرحه) و اگر مشبّه، به همراه لوازم یا ویژگیهای مشبّهٌ به بیاید، استعارۀ پنهان (مکنیه) میگویند.
به این نمونه دقّت کنید:
گفتا که مرو به غربت و میبارید
از نرگس تر، به لاله بر مروارید
نظامی
در بیت بالا واژههای «نرگس»، «لاله» و «مروارید» در معنای اصلی خود به کار نرفتهاند؛ بلکه به ترتیب استعارۀ آشکار از «چشم»، «چهرهٔ زیبا» و «اشک» هستند.
مثال دیگر:
تا تو را جای شد ای سرو روان در دل من
هیچکس مینپسندم که به جای تو بو
سعدی
سرو روان: استعاره از یار است.
به نمونهای دیگر توجّه کنید:
نه / این برف را / سر باز ایستادن نیست/ برفی که بر ابرو و سر و روی ما مینشیند.
شاملو
همانطور که در جدول ملاحظه شد، گاه ممکن است از پایههای تشبیه، فقط «مشبّه» (طرف اول) ذکر شود که در این صورت معمولاً یکی از ویژگیهای «مشبّهٌ به» نیز همراه آن میآید؛ برای مثال:
هزار نقش برآرد زمانه و نبود
یکی چنان که در آیینهٔ تصور ماست
انوری
زمانه (مشبّه) به انسانی مانند شده و نقش برآوردن که از ویژگیهای انسان است همراه مشبّه آمده است.
گاه در استعارهٔ پنهان، مشبّه موجودی بیجان و غیر انسان و مشبّهٌ به محذوف، انسان است که باعث پیدایش جانبخشی یا تشخیص در کلام میشود؛ برای نمونه:
باغ سلام میکند، سرو قیام میکند
سبزه پیاده میرود، غنچه سوار میرسد
مولوی
در این بیت شاعر به «باغ»، شخصیت انسانی داده است، زیرا سلام میکند و سرو مانند انسان قیام میکند و سبزه و غنچه نیز رفتار انسانی دارند.
مثال دیگر:
نفس باد صبا مشک فشان خواهد شد
عالم پیر دگرباره جوان خواهد شد
حافظ
اگر غیر انسان «منادا» قرار گیرد، به این معنا است که آن را «انسان» پنداشته و به او ویژگی انسانی دادهایم؛ این نیز تشخیص است؛ مثال:
ای آبشار نوحهگر از بهر چیستی؟
چین بر جبین فکنده ز اندوه کیستی؟
زیبالنساء
ای نسیم سحر آرامگه یار کجاست؟
منزل آن مه عاشق کش عیّار کجاست؟
حافظ
ای سرو پای بسته به آزادگی مناز
آزاده من که از همه عالم بریدهام
رهی معیری
بشکن دل بینوای ما را ای عشق
اینساز شکستهاش خوش آهنگتر است
سیّدحسن حسینی
گاه نیز مشبّهٌ به حذف میشود و یک ویژگی از آن به مشبّه اضافه میشود و به صورت ترکیب اضافی میآید. به این نوع اضافه، اضافهٔ استعاری میگویند. ترکیب «رخ اندیشه» و «زلف سخن» در بیت زیر چنیناند:
کس چو حافظ نگشاد از رخ اندیشه نقاب
تا سر زلف سخن را به قلم شانه زدند
حافظ
خود ارزیابی (صفحه 75 تا 76 کتاب درسی)
1- در بیتهای زیر استعارهها را مشخص کنید:
الف)
کیام؟ شکوفهٔ اشکی که در هوای تو هر شب
ز چشم ناله شکفتم به روی شِکوه دویدم
اوستا
ز چشم ناله: استعاره (تشخیص)
استعاره (تشخیص)
ب)
ای باد بامدادی خوش میروی به شادی
پیوند روح کردی پیغام دوست دادی
سعدی
باد بامدادی: استعاره (تشخیص)
پ)
ای گل تازه که بویی ز وفا نیست تو را
خبر از سرزنش خار جفا نیست تو را
وحشی بافقی
گل تازه: استعاره از «معشوق»
ت)
هر کاو نکاشت مهر و ز خوبی گلی نچید،
در رهگذار باد نگهبان لاله بود
حافظ
نکاشت مهر: استعارهی نوع دوم: مهر (مشبّه) مانند دانهای (مشبّهبه) که کاشته (وجه شبه) میشود.
گل چیدن از خوبی: استعارهی نوع دوم ← خوبی (مشبّه) مانند درخت گلی (مشبّهبه) است که از آن گل چیده میشود. (وجه شبه)
ث) شب ایستاده است/ خیره نگاه او/ بر چارچوب پنجرهٔ من
سپهری
شب ایستاده است: استعاره نوع دوم (تشخیص)
خیره نگاه او: استعارهی نوع دوم (تشخیص): نگاه شب
ج)
آینهات دانی چرا غمّاز نیست؟
چون که زنگار از رخش ممتاز نیست
مولانا
آینه: استعاره از دل، یعنی دل (مشبّه) همانند آینه (مشبّهبه) است که فقط «مشبّهبه» آمده است.
چ)
دهقان سالخورده چه خوش گفت با پسر
کای نور چشم من به جز از کشته ندروی
حافظ
نور چشم: استعاره از فرزند
2- تشبیه بیت زیر را بیابید و از آن یک استعاره بسازید و در جملهای به کار ببرید:
دگر باره خیّاط باد صبا
بر اندام گل دوخت رنگین قبا
ملکالشعرای بهار
خیاط: مشبّهبه
باد صبا: مشبّه
نفس باد صبا مشکفشان خواهد شد: باد صبا به انسان مانند شده که نفس دارد. (استعاره از نوع تشخیص)
3- استعارههای آشکار را در بیت زیر بیابید و آنها را به یک تشبیه کامل تبدیل کنید.
صبحگاهی سر خوناب جگر بگشایید
ژاله صبحدم از نرگس تر بگشایید
خاقانی
الف) «ژاله» استعاره از «اشک» است. ب) «نرگس» استعاره از «چشم» است.
تشبیه کامل استعارهی الف: اشک مانند ژاله شفاف است.
تشبیه کامل استعاره ب: چشم مانند نرگس خمار است.
4- ویژگیهای شعر کلیم کاشانی را در بیت زیر بیابید و وزن واژههای بیت را مشخص کنید:
ما ز آغاز و ز انجام جهان بی خبریم
اوّل و آخر این کهنه کتاب افتاده است
کلیم کاشانی
تصویرهای بدیع و معانی تازه از ویژگیهای برز شعر کلیم است که در این بیت نمایان است. وی مفهوم ابد و ازل را با بیانی تازه و بدیع مطرح کرده و با آوردن ترکیب «کهنه کتاب» استعارهٔ تازهای برای مفهوم جهان خلق کرده است.
وزن واژههای بیت نیز عبارتاند از: فعلاتن/ فعلاتن/ فعلاتن/ فعلن